دهه ۶۰ در مقطع دبیرستان درس میخوانده و تابستانهای خاطرهانگیزی را پشت سر گذاشته است. آن زمان خانهشان حوالی بولوار امامت کنونی بود. صبح که میشد، دوچرخهاش را برمیداشت و چند تا از بچههای همسایهها هم همراهش میشدند.
با دوچرخه سری به پارک ملت میزدند، در جوی آب آن غوطهای میخورد ندو میآمدندسمت وکیلآباد تا هم تفریح کنند و هم پول توجیبی روزهای تابستانشان را درآوردند. سیداسعد فیض، شهروند شصتساله محله شریف از خاطرات آن روزها برایمان میگوید.
سرتاسر وکیلآباد آن زمان جوی آبی بود که ماهیهای قرمز و سیاهی داشت به اندازه کف دست و بزرگتر. دو طرفش هم درختان توت بلندی بود که سایه خنکی میانداختند.
سیداسعد فیض با مرور این خاطرات میگوید: حوالی ایستگاه مترو اقبال، این جوی آب، وارد یک گودی میشد. میرفتیم آنجا و وقتی ماهیها وارد گودی میشدند، دو طرف ورودی و خروجی جوی آب را میبستیم و ماهیها را میگرفتیم و در پلاستیکی که پر از آب کرده بودیم میانداختیم.
آنها در همین حین، تنی به آب هم میزدند و حسابی آببازی میکردند، سپس ماهیهایی را که گرفته بودند، میبردند دانهای ۵ تومان میفروختند و باز با این پول میرفتند یک بشقاب زولبیا به قیمت ۲ تومان میخریدند.
او تعریف میکند: در همین وکیلآباد، عصرها مردم میآمدند فرش پهن میکردند و بساط چای و هندوانه و قلیانشان به راه بود. بچهها هم روی درختها تاب میخوردند و آببازی میکردند. زولبیاها را میآوردیم به همینها میفروختیم.
به گفته او، آن زمان یک نوع زولبیای پیچدرپیچ و بههمپیوسته بوده است که به آن «فالی» میگفتند. روال بر این بوده که فرد خریدار سر زولبیا را میگرفته و آن را باز میکرده و تا جاییکه خود به خود کنده میشده، مال خریدار میشده است.
آقااسعد باز با خندهای بلند به شیطنتهای بعضی فروشندگان این زولبیاها اشاره میکند و میگوید: بعضی بچهها زولبیاها را از جاهای مختلف سوزن میزدند تا تکهها کوچککوچک بریده شود.
او شروع میکند به اسمبردن از دوستانش؛ «منصور رسولی، جواد سپهری، حسن کلگردی و اسماعیل حاجیآبادی، کسانی بودند که با آنها به دوچرخهسواری میرفتیم و در راه با ماهیگیری و فروش زولبیا، پول توجیبی تابستانمان را در میآوردیم.»
آنها با این پول، گاهی کیک و نوشابه خنک میخریدند و گاهی هم یکدیگر را به بستنی مهمان میکردند.
او میگوید: ما آن زمان اینطوری پول درمیآوردیم و قدرش را میدانستیم. کلی هم لذت میبردیم.
* این گزارش پنجشنبه ۱۱ بهمنماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.