نوشته های فهیمه شهری در سایت مشهد چهره
بازارچه خودمانی مسجد امام حسن‌مجتبی(ع)
بازارچه نوروزی مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) یک تفاوت عمده با دیگر بازارچه‌ها دارد و آن این است که فروشندگان و خریداران آن از اهالی دوروبر و مسجد و محله نیروی‌هوایی هستند و نمازگزاران مشتری این بازارچه کوچک هستند.
ما از زمین برج آرمیتاژ، گوجه و بادمجان جمع می‌کردیم!
مهناز کوره‌پز می‌گوید تصویر قدیم محله هنرستان، از زمین تا آسمان با امروزش فرق دارد. برای نمونه ساختمان آرمیتاژ، قدیم یک زمین کشاورزی بزرگ بود که در آن، استخر و خانه هم وجود داشت.
مسجد جامع امام محمدباقر(ع) دومین مسجد جامع مشهد
نام مسجد را به‌دلیل رویکرد‌های علمی، امام‌محمدباقر (ع) گذاشتند. بعد از مسجد گوهرشاد، این دومین مسجد جامع مشهد است. جامع‌بودن و داشتن حوزه علمیه، ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد مسجد امام‌محمدباقر (ع) است.
داوود ظریف بخشی از درآمدش را نذر محیط زیست می‌کند
داوود ظریف عکاس و کوهنوردی است که با هزینه شخصی تاکنون دویست‌درخت در تپه‌های نزدیک خانه اش کاشته است. یک آبشخور هم درست کرده که حیوانات اطراف برای رفع تشنگی به آنجا می‌آیند.
خانه امن میمنت خانم برای دختران بهزیستی
میمنت رجب‌زاده از سال۸۷ تاکنون در «خانه فرزندان همای رحمت» پذیرای دختران است. بخش اعظم هزینه‌های این موسسه ازسوی خیرانی تأمین می‌شود که تعداد زیادی از آنها محلی هستند.
خاطرات انقلابی سیدحمیدرضا ضیاءقوچانی
این جانباز محله سرافرازان تعریف می‌کند آنهایی که ماشین داشتند، کیسه‌های بیست‌کیلویی برنج و پیت‌های هفده‌کیلویی روغن را داخل خودروشان گذاشتند تا به انبار ببرند.
باهنر؛ دانشگاهی‌ترین خیابان مشهد
از حدود سال۱۳۴۰ که واگذاری زمین‌های اطراف دانشگاه آغاز شد، زمین‌های هزار‌متری را به استادان دانشگاه دادند و پانصدمتری را به کارکنان آن.
پرنیان یعقوبی نوازنده یک تئاتر خیابانی است
پرنیان دانش‌آموز کلاس دوازدهم است و سال گذشته در جشنواره فرهنگی‌هنری «فردا» در هم‌نوازی کلاسیک، مقام اول استان را کسب کرد. او سابقه نوازندگی در شب شعر‌های فرهنگ‌سرای بهشت و پارک ملت را هم دارد.
روایت‌هایی از شعارنویسی در زمان انقلاب
محمدصادق علیزاده می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب، نوشتن شعار‌های تبریک، لذت عجیبی داشت. وقتی می‌دیدیم مبارزاتمان به ثمر نشسته، برای نوشتن شعار‌های انقلاب انرژی مضاعفی داشتیم. مدام روی پارچه عکس امام‌خمینی (ره) را چاپ می‌کردیم!
تفریحات بچه‌محل‌های آقای فیض در دهه ۶۰
سید‌اسعد فیض می‌گوید: حوالی ایستگاه مترو اقبال، جوی آب، وارد یک گودی می‌شد. می‌رفتیم آنجا و وقتی ماهی‌ها وارد گودی می‌شدند، دو طرف ورودی و خروجی جوی آب را می‌بستیم و ماهی‌ها را می‌گرفتیم و دانه‌ای ۵ تومان می‌فروختیم.
۱ بعدی