کد خبر: ۱۱۰۴۰
۲۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۲

«شریف» محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابان بود

طیبه‌ عبدالهی وقتی اوایل دهه ۶۰ از بیست‌متری بلال به محله شریف آمد، اینجا بی‌نام‌و‌نشان بود و هنوز رنگ آبادانی به خود ندیده بود. تنها نقطه اشتراک خانه قدیمی و جدید، نداشتن آب و برق بود.

طیبه‌ عبدالهی وقتی اوایل دهه ۶۰ از بیست‌متری بلال به محله شریف آمد، اینجا بی‌نام‌و‌نشان بود و هنوز رنگ آبادانی به خود ندیده بود. اداره دارایی برای کارمندان خود زمین‌های ۳۲۰‌متری گرفته بود و حاج‌مراد عباسی، همسر طیبه‌خانم، با پول فروش خانه پنجاه‌متری بلال و مستأجری، شروع به ساخت خانه کرد تا بعد از یک‌سال، یعنی سال ۶۴ صاحب‌خانه شدند.

تنها نقطه اشتراک خانه قدیمی و جدید، نداشتن آب و برق بود و خانه‌شان از چراغ فانوس و گردسوز روشنایی می‌گرفت. به گفته اولین ساکن این کوچه، آثار چهار‌دهانه چاه نزدیک خانه‌شان دیده می‌شد و آب مورد‌نیاز از قناتی در همان حوالی تأمین می‌شد.

طیبه خانم تعریف می‌کند: مرحوم همسرم در گذشته به فکر ایجاد سرگرمی برای بچه‌ها بود. او هر غروب از خانه زیرانداز‌هایی با خود به فضای سبز محله می‌برد تا برای بچه‌ها کلاس قرآن برگزار کند. او با اخلاق خوش خیلی از بچه‌های محله را پای جلسات قرآنی‌اش کشاند.

 

خاطرات نخستین ساکن خیابان شریف ۱۵ از محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابانی سوت و کور بود

قدیم همسایه‌ها مثل خواهر و برادر دلسوز و غمخوار هم بودند. خاطرم هست یکی از همسایه‌ها را که صاحب‌خانه جواب کرده بود، همسرم به خانه خودمان آورد و تا چندسال خانه‌یکی بودیم.

 

خاطرات نخستین ساکن خیابان شریف ۱۵ از محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابانی سوت و کور بود

تا یکی‌دو سال بعد آمدنمان به اینجا که کم‌کم ساخت‌و‌ساز شد، برای خرید مایحتاج زندگی به میدان شهدا و بعد‌ها به شهرک عرب‌ها که الان هتل پارس است، می‌رفتیم. بعدتر «محمد خودگاری» نامی که اصالتا گنابادی بود، نزدیک مسجد محله، نانوایی سنگک راه انداخت.

 

خاطرات نخستین ساکن خیابان شریف ۱۵ از محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابانی سوت و کور بود

پارک زمرد با کاشت دو‌سه‌نهال کوچک پا گرفت. اولش هم اسمی نداشت و بین مردم به «پارک شریف» معروف بود. یادش‌به‌خیر؛ اواخر بهار با همسایه‌ها قرار می‌گذاشتیم برویم برای توت‌خوری.

 

خاطرات نخستین ساکن خیابان شریف ۱۵ از محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابانی سوت و کور بود

بعد آمدنمان به اینجا، همسرم جلو در خانه را سرتاسر گل محمدی و سبزی و گوجه و بادمجان کاشت. یک روز همه همسایه‌ها را که حدود چهل‌نفری می‌شدند، خانوادگی برای ناهار به قروتی و کشک‌بادمجان دعوت کردیم.

 

خاطرات نخستین ساکن خیابان شریف ۱۵ از محله‌ای که تا ۴۰ سال قبل بیابانی سوت و کور بود

زهرا‌خانم از قدیمی‌ترین همسایه‌های ماست که یک‌سال بعد از ما به اینجا آمدند. درِ خانه‌های ما رو‌به‌روی هم باز می‌شد. با آمدن این همسایه حس امنیت بیشتری داشتیم. کم‌کم مثل دو خواهر در غم و شادی کنار هم بودیم.



* این گزارش پنج‌شنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44