از بچه مسجدیهای محله هستند. همان بچههایی که کودکیشان با دغدغه کمبود برنامههای فرهنگی در محلهشان به نوجوانی رسید و بعد هم جوانی.
از آن دسته شهروندانیکه همیشه جلوی خلأهای فرهنگی محلهشان علامت سوال بزرگی گذاشتند و وقتی متوجه شدند انتظار برای برطرف شدن این کاستیها بیهوده است، خود دست به کار شدند و کمر همت بستند.
آنها جوان که شدند به بچههای کم سن و سال محله نگاه کردند و روزهایشان را با دغدغه اینکه آینده این بچهها چه میشود، گذشت و این سوال را همیشه از خود میپرسیدند که چرا همه از این بچهها انتظار دارند، فردا شغل کارگری را انتخاب کنند؟
چون در محلهای در حاشیه شهر زندگی میکنند؟! و چرا خود این بچهها از همین حالا در فکر مشاغل سطحی که نیاز به داشتن سواد ندارد، هستند؟ و اینکه چرا هیچکس روی آنها حساب دیگری باز نمیکند آنها با خود گفتند این بچهها هم میتوانند مسئولان فرهنگی، شهری و کشوری ما باشند.
اینها با استعدادهای بینظیری که دارند، میتوانند خیلی از مدعیان را پشت سر بگذارند و سکان مسئولیتهای بزرگ را به دست بگیرند.
به اطرافشان نگاهی انداختند و دیدند که هیچ مکان فرهنگی برای این بچهها در نظر گرفته نشده است و کتابخانه بهعنوان دومین نیاز شهروندان(طبق آمار یکی از سازمانهای فرهنگی، مهمترین نیاز شهروندان پس از فضای سبز، کتابخانه است)در این محله وجود ندارد، ازهمینرو دست به کار شدند و اولین قدمها را برای راهاندازی کتابخانهای محلی، محکم برداشتند.
چند روز پیش خبر افتتاح تنها کتابخانه محلی در طبرسی شمالی ۹ که در محله رده مشهد منتشر شد. خبری که اگرچه برای برخی اهل کتاب و کتابخوانی مهم بود، اما چندان مورد توجه مسئولان و دستاندکاران قرار نگرفت.
کتابخانه محلی «امیرحسین فردی» در حالی افتتاح شد که پیگیریهای ۱۵ جوان فعال فرهنگی محله را به دنبال داشت.
تلاش این جوانان از چند سال پیش برای داشتن کتابخانهای محلی آغاز شد و امروز در حالی به بار نشست که هنوز با مشکلات زیادی روبهرو هستند. برای اطلاع بیشتر از چند و چون ماجرا تصمیم میگیریم به محله میثم و از نزدیک مشکلات جوانان این محله را لمس کنیم.
یک عصر بهاری است و ما در حال حرکت به سمت بولوار طبرسیشمالی در ترافیک سنگین پل فجر گیر میافتیم. حاشیه بولوار پر است از تعمیرگاههای موتور و ماشین، تقریبا فضایی از پیادهرو برای عبور باقی نمانده است.
صدای بوق ممتد ماشینها برای بازکردن گره ترافیک راه به جایی نمیبرد و رانندها فقط به دنبال راهی برای فرار هستند و پیادهها عاصی از این همه سرو صدا، چهره در هم کشیده و با سرعت عبور میکنند.
بعد از ساعتی به طبرسی شمالی ۹ میرسیم و سراغ کتابخانه «امیرحسین فردی» را میگیریم. پیرمردی که سر کوچه نشسته بهمحض شنیدن نام کتابخانه به داخل کوچه اشاره میکند و راهنمایمان میشود.
با دیدن تابلوی کتابخانه از پلهها بالا میرویم و در شیشهای کتابخانه را که شکل و شمایل مغازه دارد، باز میکنیم. داخل کتابخانه انگار دنیایی متفاوت از بلبشو بیرون است.
مکانی آرام که دورتا دور آن با قفسههای پر از کتاب پوشیده شده و میز مطالعهای وسط آن قرار گرفته است. چند صندلی اطراف میز چیده شده و آماده برای مطالعه است.
سلطانی، همان کسی که با او برای تهیه گزارش هماهنگی کرده بودیم پشت میز مطالعه نشسته و در حال مطالعه کتاب است.
بیمقدمه وارد چگونگی تاسیس کتابخانه میشویم؛ کاری که به نظر ما که بیشتر با مردم سروکار داریم تا مسئولان، کار بسیار بزرگی است و اتفاقی که نیازمند پایان خوشی است.
سلطانی به نمایندگی از سایر همکارانش حرف میزند و قبل از هر موضوعی به کار گروهی و مردمی بچهها اشاره میکند و اینکه ۱۵ نفر مدیریت کتابخانه را برعهده دارند و هر کدام گوشهای از کار را گرفتهاند.
دوست داریم از اولین قدمهایی که برداشتند، حرف بزند. سطانی میگوید: از سال۸۸ به دنبال راهاندازی کتابخانهای کوچک و محلی بودیم و چندبار هم با اجاره کردن مغازههای کوچک و تهیه کتاب از اهالی این کار را انجام دادیم، اما به سبب مشکلات زیاد موفق به بهرهبرداری درست از آن مکان نشدیم.
جوانهای فعال محله ما در آن زمان با اجاره کردن مغازهای بسیار کوچک در یکی از کوچههای بولوار طبرسی دوم و چیدن چند کتاب سعی در راهاندازی کتابخانه میکنند. در آن زمان و در آن کتابخانه کوچک بیشتر اهالی محل و بچهها کتابهایشان را میآوردند تا روی قفسههایی که با کارتن موز درست شده بود را پر کنند.
این میشود که یک کتابخانه ششمتری در کوچهای هشتمتری پا میگیرد و بچهها برای مطالعه کتابهایی که خودشان به کتابخانه اهدا کردند از هم سبقت میگیرند.
بعد از آن، مغازه ۱۵متری اجاره میکنند و موفق میشوند چند قفسه وتعدادی کتاب از کانون پرورش فکری کودکان تهیه کنند و به این ترتیب فضای کتابخانه برای حضور کودکان و نوجوانان مهیاتر میشود.
بعد از آن در یکی از مساجد محله کارشان را ادامه میدهند، آنجا ۵۰ و ۶۰ کتاب خوب را کف زمین پهن میکردند و بچهها هر کدام را میخواستند انتخاب میکردند و به امانت میبردند.
همه این کارها زمینهای میشود برای برداشتن گامی بلندتر و با اینکه هیچ امکاناتی در اختیار ندارند، تصمیم میگیرند مکانی بزرگتر اجاره و کتابخانه درخور جوانان محل راهاندازی کنند.
همین میشود که امروز در خیابان طبرسی شمالی ۹ کتابخانهای در حدود ۱۰۰ متر و با ۳ هزار عنوان کتاب، درش را به روی اهالی گشوده است.
سلطانی میگوید: در حال حاضر کتابها و قفسههایی برای کتابخانه تهیه کردیم که بیشتر آنها با کشیدن چک خریداری شده و هنوز همه آنها پاس نشده است.
با این حال سعی کردیم بهترین کتابها را خریداری کنیم و در راستای اهدافمان در ترویج فرهنگ کتابخوانی و ترغیب اهالی محل به حضور در مکانهای فرهنگی راه را درست برویم.
قبل از اسفند اعضای کتابخانه ۷۰ نفر بودند، اما در فاصله ۱۱ فروردین تا ۱۰اردیبهشت این اعضا به ۱۶۰نفر افزایش پیدا کرد.
قبل از اسفند اعضای کتابخانه ۷۰ نفر بودند، اما در فاصله ۱۱ فروردین تا ۱۰اردیبهشت این اعضا به ۱۶۰نفر افزایش پیدا کرد
سلطانی میگوید: اگر مسئولان فرهنگی کاری پژوهشی در این زمینه انجام دهند، متوجه میشوند اتفاق بزرگی که در محله ما رخ داده نه به خاطر کاری که ما کردیم، بلکه به خاطر استقبالی است که مردم کردند و نیازی که وجود داشته و دارد و البته هیچکس به آن توجه نمیکند.
او تاکید میکند: در ۱۱۰روزی که قبل و بعد از افتتاح رسمی کتابخانه مردم به این مکان مراجعه میکنند شاهد حضور تعداد زیادی از اهالی از کودک و نوجوان گرفته تا دانشجویان و نخبگان هستیم.
وی ادامه میدهد: با توجه به اینکه بخش زیادی از کتب کتابخانههای عمومی بزرگ را کتب درسی تشکیل میدهد، ما سعی کردیم افراد را با تجهیز کتابخانه به کتابهای غیردرسی و مفید جذب کنیم تا به اهدافمان نزدیکتر شویم.
او یادآور میشود: مراکز فرهنگی و کتابخانههای زیادی هستند که وقتی هزینه ساخت و امکاناتشان را محاسبه کنیم به رقمهای نجومی میرسیم.
اما خروجی کار را که نگاه میکنیم اصلا مورد انتظار نیست، برای همین هم از مسئولان میخواهیم بیایند و شوق بچههای پایین شهر را برای مطالعه کتابهای خوب بازار ببینند، آن وقت نظرشان درباره حرکتهای مردمی این چنینی تغییر خواهد کرد.
تصمیم گرفتیم نام این نویسنده بزرگ را روی کتابخانه بگذاریم تا الگویی باشد برای ما و از یاد نبریم مردم را
با اینکه کتابخانه امیرحسین فردی تازه افتتاح شده و هنوز با مشکلات مالی و اقتصادی بسیار روبرو است، مسئولانش برنامهریزیهای زیادی برای فعالتر کردن آن انجام دادهاند.
سلطانی میگوید: کتابخانه امیرحسین فردی در حقیقت مجموعهای فرهنگی است که در سه بخش کتابخانه و ترویج کتاب و آموزش در حال برنامهریزی است.
در حال حاضر بخش کتابخانه، آماده شده است و در بخش ترویج کتاب در حال انجام اقداماتی هستیم. یکی از کارهای مثبت در کتابخانه، تقدیر از دانشآموزان نمونه در مدارس است.
با این کار به ترویج کتاب و کتابخوانی میپردازیم. در بخش آموزش نیز برنامههایی داریم که قرار است در تابستان آنها را شروع کنیم؛ اما یکی از آموزشهایی که از همین حالا برای آن برنامهریزی میکنیم، آموزش قصهخوانی برای مادران است.
پیرو فرمایش آیتا... خامنهای که فرمودند باید فرهنگ قصهخوانی مادران برای فرزندان زنده شود، این برنامه را در دستور کار قرار دادیم؛ چراکه این کار باعث میشود روابط پدر و مادرها با فرزندان بهبود یابد که این زمینه از بین رفتن بسیاری از معضلات اجتماعی نیز به شمار میرود.
خیلی کنجکاوبودم علت نامگذاری کتابخانه را به نام«امیرحسین فردی» بدانیم و سلطانی با جملهای که میگوید همه پاسخ ما را میدهد: امیرحسین، فردی مردمی بود، موسس کتابخانه مسجد جوادالائمه(ع) تهران.
او حلقه نویسندگان را تشکیل داد و جریانساز بود. او بیشتر عمرش را برای تربیت شاگردانش گذاشت؛ از همینرو تصمیم گرفتیم نام این نویسنده بزرگ را روی کتابخانه بگذاریم تا الگویی باشد برای ما و از یاد نبریم مردم را.
کتابخانه محلی امیرحسین فردی با وجود تلاش زیاد موسسان آن، هنوز موفق به دریافت مجوز از سوی نهاد کتابخانههای عمومی نشده و با وجود پیگیریهای بسیار، هنوز تابلوی مورد تایید این نهاد بر سر در این کتابخانه نصب نشده است.
اینطور که سلطانی میگوید در آخرین پاسخی که از نهاد کتابخانهها گرفته شده، اخیرا مجوز دادن به کتابخانهها مشکل شده و چند کتابخانه دیگر در انتظار گرفتن مجوز هستند و معلوم نیست بتوانند، مجوز بگیرند.
سلطانی میگوید: در این راه کسانی بودند که قول دادند برای افتتاحیه کتابخانه کمکمان کنند؛ اما حتی نصف هزینهها را هم پرداخت نکردند و در این راه ما را تنها گذاشتند.
همه این اتفاقات و بیتوجهیها نشان میدهد، آنها این کار را درک نکردند و این برای ما رنجآورتر است.
حرفهای پایانی ما با سلطانی بهعنوان یکی از ۱۵فعال و بانی کتابخانه، به برنامههای آیندهشان میرسد و اینکه این بچهها تصمیم دارند بهزودی کتابخانه دیگری در یکی از محلات حاشیهای منطقه تاسیس کنند.
سلطانی تاکید میکند: این کتابخانه به کمک اهالی محل بهخصوص کتابخوانها و نخبگان احتیاج دارد.
به نظر انتظار زیادی نمیآید، دانشجویان، نخبگان، فعالان فرهنگی و ... پا به کتابخانه محلی محلیشان بگذارندو به اداره آن کمک کنند، کتابخانهای که متعلق به خودشان است و به نام آنها تاسیس شده.
شاید قرار باشد بهعنوان کتابدار، یاریرسان باشند یا با توجه به تواناییشان مسئولیتی برعهده گیرند. به هر حال مهم حضور و همفکری آنان است برای حفظ یکی از فرهنگیترین مکانهای محله.
برای همین این گزارش را با انتظار آمدن نیروهای محلی کتابخانه و کمک به کتابخانه محلهمان به پایان میبریم.
* این گزارش یکشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۹۳ در شماره ۱۰۱ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.