قوامالدین شیرازی از معماران معروف خراسان است که در سده نهم هجریقمری با پشتیبانی شاهرخ تیموری و گوهرشاد، همسر شاهرخ، بناهای باشکوهی در محدوده خراسان بزرگ و قلمرو تیموریان ساخت که هنوز هم بسیاری از مردم ایران و افغانستان با آنها خاطره دارند. گل سرسبد شاهکارهای معماری قوامالدین را میشود مسجد گوهرشاد دانست که در کنار مرقد مطهررضوی سقف و ستون خورده است.
از قوامالدین چندین و چند اثر دیگر هم باقی مانده که خانقاه و مدرسه و مجموعهای معروف به مصلای گوهرشاد در هرات، مقبره خواجهعبدالله انصاری در گازرگاه هرات و مدرسه غیاثیه خرگرد خواف از جمله آنهاست؛ درواقع مدرسه غیاثیه خرگرد آخرین جایی است که هنر معماری قوامالدین بروز میکند؛ قوامالدین که آن سالها ساکن خواف بوده است، فوت میکند و کارش را غیاثالدین شیرازی پی میگیرد.
متأسفانه مصالح بنای غیاثیه در طول سالها دزدیده شده و حتی مقبره گازرگاه هرات که از سیل و زلزلهها جان سالم به در برده، در سالهای گذشته بهعمد تخریب شده است. اینبار، اما یک تخریب دیگر که به شخص قوامالدینشیرازی و نه آثارش مربوط است، پای ما را به حوالی مدرسه غیاثیه خرگرد کشاند؛ جاییکه به مزار «میرقوامالدین شیرازی» معروف است و محلیها به آن «مزار میرکابدین» هم میگویند.
قوامالدین شیرازی در سالهای فعالیتش یعنی ۸۱۳تا۸۴۲ قمری، آثاری ساخت که هر کدامشان موزهای زیبا از هنر معماری ایرانیاسلامی هستند. خواندمیر در «حبیبالسیر» درباره قوامالدینشیرازی داستانی شنیدنی دارد.
طبق گفته او، شاهرخ مدتی بود که از قوامالدین رنجیده بود و یکسالی میشد که او را به دربار راه نمیداد، اما، چون قوامالدین در علم نجوم نیز تبحر داشت، تقویمی استخراج کرد و نزد شاه تیموری برد. اینجا بود که حضرت خاقان تبسم کردو این بیت را برای او خواند: «تو کار زمین را نکو ساختی/ که با آسمان نیز پرداختی؟!» این طنازی انگار دوباره مِهر قوامالدین را به دل شاهرخ انداخت و او به دربار تیموریان بازگشت.
دونالد ویلبر، پژوهشگر تاریخ معماری ایرانی و اسلامی و شرقشناسی که از قضا بهشکلی عجیب، ردپایش در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هم دیده میشود، در کتاب «معماری اسلامی در ایران و توران: دوره تیموری» ویژگیهای آثار معماری قوامالدین شیرازی را اینگونه بیان میکند: «آغازشدن منارههای دو طرف ایوان از سطح زمین، عدول از طرح رایج گنبدخانه، عرضه طرحی نو در برپایی گنبد دوپوش برای کاستن از بار واردشده بر پوش داخلی، طرح شاهنشین پنجرهدار در فضاهای مختلف، نوآوری در پوشاندن فضا با رسمیبندی و همچنین تبحر و خلاقیت در طرح و اجرای تزیینات بهویژه کاشی معرق.»
درباره شخصیت و هنر قوامالدینشیرازی گفتهها فراوان است، اما اینجا به همینها بسنده میکنیم، چون همین اندک هم نشاندهنده اثر ویژه او در تاریخ ایران است؛ تاریخی که تاریخیترین تاریخ معماری ایران است و اگر بگوییم که رونق معماری ایران در دوره اسلامی از همین دوره تیموری آغاز شده است، چندان بیراه نیست.
هدف از نوشتن این مطلب، اما گفتن از تأثیر معماری قوامالدین بر تاریخ معماری ایران نیست. اینجا قرار است از اتفاقی بگوییم که مثل تیری به قلب قبر قوامالدین خورده است. قوامالدین شیرازی که در سالهای ساخت مدرسه غیاثیه خرگرد، در خواف سکونت داشت، همانجا از دنیا میرود و جایی درست روبهروی ورودی اصلی مدرسه و در فاصله سیصدچهارصدمتری آن دفن میشود.
در گزارش ثبت ملی «مزارمیرقوامالدین شیرازی» قبر او همان گوری معرفی میشود که دو سنگ مرمر سفید روی آن کار شده است، یکی عمودی و دیگری شیبدار و افقی. این مزار، مرداد ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی با قدمتی مربوط به سده نهم و دهم هجریقمری ثبت میشود.
قبر چنین انسانی، باید هم جزو آثار ملی باشد، همانگونه که خود او هم گنجی بیمانند برای ایران و خراسان بود. مدتی است که یک بنای یادبود هم بالاتر از مزار قوامالدین بهیاد او ساختهاند که از کنار جاده مشخص است.
اکنون در اتفاقی عجیب، سنگ گوری که اینهمه مدت دوام آورده و تنها نشانه مزار قوام بخش معماری تیموریان است، شکسته شده است. داستان خیلی غمانگیز است؛ گویا فرد یا افرادی بهعمد سنگ مزار قوامالدین را شکسته و خرد کرده و حتی همان را هم بردهاند.
تکههای سنگ مرمر سفید در اطراف مزار قوامالدین نشاندهنده این است که بهتازگی این اتفاق افتاده است؛ سفیدی جای شکستگی سنگها بهحدی است که نشان میدهد این سنگگور حتی پس از آخرین باران منطقه خرگرد خردوخاکشیر شده است و هیچ لکه و کثیفی حاصل از خاک و... روی آن دیده نمیشود. در نهایت، بههمینسادگی داستان یک میراث تاریخی دیگر هم به سر آمد و سنگی که روزی بر گور شخصی ارزشمند نهاده شده بود، حالا گموگور شده و حتی شواهد میگوید نابود شده است.
رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی شهرستان خواف درباره شکستن سنگ مزار قوامالدین شیرازی میگوید: متأسفانه چنین تخریبهایی نهفقط به تاریخ محلی، بلکه به تاریخ سرزمینمان آسیب میزنند و اینکه این آثار به دست آیندگان نرسد، خسارتی است که بارها حاکمان مختلف به این میراث زدهاند؛ در نتیجه دیدن اینگونه صحنهها و رقمخوردن چنین اتفاقاتی بهدست بقیه افراد جامعه، درد خسارتدیدن میراث ملی را چندبرابر میکند.
محمود باعقیده، خواف با آنهمه آثار فرهنگی و تاریخی متنوع و زیادش، تجربههای گوناگونی از ایندست تخریبها برای او داشته است. او با بیان اینکه در خواف، یادگارنویسی روی آثار و حفرکردن قبرستانهای دوره اسلامی هم فراوان دیده شده است، میگوید: «این در حالی است که مثلا ما در همین هفتههای گذشته مزار خواجهیار را رنگ کردیم، اما باز هم هنوز چند روز نگذشته بود که دوباره روی دیوارش یادگاری نوشتند، یا مثلا قبرستانهای دوره اسلامی منطقه به هوای پیداکردن گنج و اشیای تاریخی کنده و تخریب میشوند، درصورتیکه اصلا دفن اشیا در دوره اسلامی مرسوم نبوده و حتی حرام بوده است.
باوجوداین، هنوز ما شاهد این هستیم که قبرهای دوره اسلامی هم به قصد گنجیابی کنده میشوند. شاهد دیگرش در همان حوالی خواف، مزاری دیگر با معماری زیبا بهنام «مزار کبودانی» است. در این بنای آجری زیبا هم هرجا سر بچرخانید، حفرههایی میبینید که روی زمین کندهاند؛ البته اسم حفره برای همهشان چندان مناسب نیست و یکی از قاچاقیان عتیقهیاب و ناکام، پای دیوار فضای اصلی بنا گودالی عریض و بزرگ حفر کرده است که حتی برای پیریزی خانه هم چنین گودالی کنده نمیشود.
رویهمرفته، حفاظت از اثری تاریخی که از مکانهای شلوغ و مسکونی فاصله دارد، جیب و دست پر میخواهد؛ با اینهمه، وقتی از باعقیده درباره لزوم و شکل حفظ چنین آثاری پرسیدیم، کمبود نیروی حفاظت را یکی از دلایل دانست؛ ولی کیست که نداند متأسفانه در کشورمان هنوز فرهنگ حفظ میراث تاریخی چندان که باید بین عموم جا نیفتاده است.
باعقیده میگوید: شکستهشدن این سنگ مزار را کارشناسان میراث فرهنگی به ادارهکل اطلاع دادهاند و متأسفانه دوربینها هم تصویری از چگونگی تخریب آن ثبت نکردهاند. ما یک نیروی حفاظت بیشتر نداریم و یک نفر از عهده سرزدن به همه آثار تاریخی برنمیآید.
باعقیده با اشاره به اینکه در کاوشهای باستانشناسی در این گورستان نشانی از قبر قوامالدینشیرازی یافت نشده است، میگوید: سنگ مزاری که شکسته شده، مربوط به دوره صفویه بوده است و تخریب آن گزارش شده و از طریق مراجع انتظامی در حال بررسی است.
در این گورستان تا دوره قاجار تدفین انجام میشده و پس از دفن اموات به ضلع شمالی روستای خرگرد منتقل شده است. در این گورستان که بهنام قوامالدین شیرازی ثبت شده، چندین سنگ قبر کتیبهدار وجود دارد که همگی مربوط به دوره صفوی است و نشانی از قبر دوره تیموری یافت نشده است.
* این گزارش شنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۸۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.