کد خبر: ۱۰۳۹۱
۰۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

غسالخانه شهرداری افتتاح شد تا دیگر مرده‌ها در خانه شسته نشوند

۵‌مهر، نودمین سال پا گرفتن نخستین غسالخانه بلدیه در مشهد است؛ غسالخانه‌ای که، چون از لحاظ امکانات بهداشتی به انواع امروزی خود شبیه بود، بعد از افتتاح به این نام شهرت یافت: «غسالخانه جدید بلدیه».

همه ما صبح‌های غمگینی را که در صدای ناله و شیون حل می‌شود و در سیاهی لباس عزا ادامه پیدا می‌کند، تجربه کرده‌ایم؛ بی‌روحی کش‌آمده در ساعتی را که قرار است شاهد مراسم شستن و کفن‌و‌دفن عزیزی در چهاردیواری غسالخانه باشیم، خاصه آن لحظه که پرده نایلونی دریچه بالا می‌رود، تابوت روی غلتک می‌افتد و همه‌چیز تمام می‌شود.

این سطر را بگذارید کنار این توضیح که ۵‌مهر، نودمین سال پا گرفتن نخستین غسالخانه بلدیه در مشهد است؛ غسالخانه‌ای که، چون از لحاظ امکانات بهداشتی به انواع امروزی خود شبیه بود، بعد از افتتاح به این نام شهرت یافت: «غسالخانه جدید بلدیه». البته جدید بودن غسالخانه بلدیه به این معنی نیست که پیش‌از‌آن، در ارض‌اقدس غسالخانه‌ای وجود نداشت و بعد از آن تاریخ، شهر صاحب غسالخانه شد. دلیل اطلاق چنین عنوانی، این بود که پس از آن تاریخ، مشهد صاحب غسالخانه‌ای بهداشتی شد، آن هم در روزگاری که اغلب مردم به‌دلیل نبود امکانات، پیکر عزیزان خود را در خانه‌ها می‌شستند.

گزارش پیش‌رو نقبی است بر تاریخ غسالخانه‌های شهر.

غسالخانه‌های نسل جدید مشهد تأثیر زیادی بر بهبود وضعیت بهداشت داشتند

برگی از دفتر ثبت نام متوفیان قبرستان گلشور که در بخش توضیحات آن به افتتاح غسالخانه جدید بلدیه اشاره شده است.

 

قدیمی‌ترین اسنادی که به غسالخانه اشاره کرده‌اند

قدیمی‌ترین قبرستان مشهد که نامی از آن در متون تاریخی به میان آمده، گورستان تاریخی قتلگاه است که در طرح ایجاد فلکه حضرتی در سال‌۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲ خورشیدی، تخریب شد. روایتی درباره این قبرستان وجود دارد که قاضی میر احمدمنشی‌قمی‌ابراهیمی آن را نقل کرده و گفته که، پول زمین این قبرستان را امام‌رضا (ع) در زمان سفرشان به توس از محل اجرت کتابت کلام‌الله می‌خرند و آن را ویژه اموات مسلمانان (مؤمنین و مؤمنات) وقف می‌کنند.

همین است که در ابتدا این زمین را که در ضلع شمالی حرم‌مطهر‌رضوی قرار داشته، «غسلگاه» نیز می‌خوانده اند. همچنین آن طور که «ابن اثیر» گزارش می‌دهد، گویا غسالخانه در سال‌۵۱۰‌هجری‌قمری، پس از دفن کشتگان یک حادثه در حرم‌مطهر‌رضوی به این نام معروف می‌شود. 

صرف‌نظر از درست یا نادرست بودن این گزارش، قدیمی‌ترین سند مربوط تاریخ مشهد که در آن به کلمه غسالخانه اشاره شده، مربوط به سال ۱۳۰۳ قمری (۱۲۶۴ خورشیدی) است. در این سند که اکنون در مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی نگهداری می‌شود، برای محمدحسن‌صراف درخواست حکم شرعی شده است تا با این حکم بتواند از محل موقوفات وقف‌شده بر تعزیه، یک باب غسالخانه را تعمیر کند. 

از سوی دیگر، نشانه‌هایی از فعال بودن غسالخانه در ساختار دارالشفای حرم‌رضوی در دست است که می‌توان رد آنها را در اسناد مربوط به این مرکز پی گرفت. به‌عنوان نمونه، عنوان سندی مربوط به سال‌۱۳۰۷‌قمری (۱۲۶۸ خورشیدی) در مجموعه مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی، چنین ذکر شده است: «مکاتبه غسال دارالشفا مبنی بر اتمام مدت زمان کنترات وی و درخواست تجدید کنترات.»

واژه غسالخانه برای نخستین‌بار در مطبوعات مشهد، ذیل گزارشی از شیوع یک بیماری در سال‌۱۳۳۸ قمری (۱۲۹۸ خورشیدی) به چشم می‌خورد. در ۱۲‌جمادی‌الاول (۱۲ بهمن) این سال، روزنامه «رعد»، به مدیر مسئولی سیدضیاءالدین‌طباطبایی، گزارشی از شیوع یک بیماری مسری خطرناک چاپ کرده که تلفات بسیاری داشته است و با اینکه علائم رایج آن، تب بالا، سرفه، سفیدی زبان و تنگی نفس بوده، شباهتی به هیچ یک از بیماری‌های شناخته شده نداشته است و به همین‌دلیل، نام آن را «مرض امسال» گذاشته‌اند.

روزنامه رعد در اواسط این گزارش، زمانی که می‌خواهد از تلفات بیماری بگوید، به واژه غسالخانه‌‎‌ها اشاره می‌کند و می‌نویسد: «به‌قرار مذکور، تلفات نسوان زیادتر بوده‌... به‌راپورت غسالخانه‌های مشهد هم همین‌طور حاکی است.» این روزنامه مدتی بعد در ۲۱‌رجب سال ۱۳۳۸ قمری (۲۱ فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی) نیز وقتی می‌خواهد آمار درگذشتگان مشهد را در یک ماه پیشش گزارش کند، چنین توضیح می‌دهد: «بلدیه هنوز راپورت غسالخانه‌ها را جمع‌آوری نکرده و از‌این‌رو نمی‌توان آمار دقیقی از متوفیان اعلام نمود.»

وقتی مشهدی‌ها مردگان خود را در خانه می‌شستند

جریده «رعد» نیز در ۱۳‌اردیبهشت ۱۲۹۹‌خورشیدی گزارشی از وضعیت بد بهداشتی در مناطق مختلف خراسان منتشر کرده است که نشان می‌دهد احتمالا به‌خاطر کمبود غسالخانه در شهرها، بسیاری از مردم اموات خود را در خانه‌هایشان می‌شستند و برای شست‌وشو هم از آب چاه‌ها استفاده می‌کردند؛ آب چاهی که به سفره‌های آب زیرزمینی باز می‌گشت و همین‌موضوع سبب انتشار بیماری‌های همه‌گیر می‌شد.

در این گزارش آمده است: «در بعضی ولایات هنوز غسالخانه برای تسهیل اموات نیست و اموات را در خانه‌ها یا در آب‌های جاری شست‌وشو می‌نمایند. مسلخ [(کشتارگاه)]در بعضی شهر‌ها نیست و گوسفند‌ها را در سر بازار‌ها ذبح می‌کنند و کثافات را در کوچه‌ها منتشر می‌نمایند. این امر بر شایع شدن انواع بیماری‌ها دامن زده است.» 

نویسنده روزنامه «فکر آزاد» نیز در ۲۸‌جمادی‌الاول‌۱۳۴۱ (۲۵‌دی‌۱۳۰۱‌خورشیدی) در گزارشی از وضعیت غسالخانه‌ها و قبرستان قتلگاه، شکایت کرده و چنین توضیح می‌دهد: «قبرستان مسلمین: مقاله راجع به وضعیت شرم‌آور قبرستان قتلگاه، کثافت نزدیک بازار سنگ‌تراش‌ها [در]بیست قدمی صحن مطهر اطراف غسالخانه و امامزاده واقع در قبرستان برای درج به اداره ما رسیده است که حقیقتا از درج آن شرم می‌‎نماییم.

آنچه قدری مایه خشنودی گردید، چند سطر آخر آن بود که می‌نویسد حضرت آقای آیت‌الله زاده، آقای حاج قائم‌مقام‌التولیه، آقای دربان باشی و بعضی دیگر برای مرتفع ساختن این وضعیت ننگین وعده‌هایی داده‌اند.» این رویه با تصویب قانون بلدیه و مسئولیت پیدا کردن شهرداری‌ها در قبال وضعیت و اداره غسالخانه، تغییر کرد. پس از تصویب این قانون، فعالیت غسال‌ها در محلات تحت نظارت شهرداری درآمد و آنها برای انجام امور مربوط به کفن‌و‌دفن باید از شهرداری مجوز‌های لازم را دریافت می‌کردند.

شاید جالب باشد که بدانید در مشهد قدیم، تقریبا هر محله دارای قبرستان و غسالخانه مخصوص به خود بود و مردم هر محله، اموات خود را در همسایگی خودشان دفن می‌کردند. برای نمونه، مرحوم محمدحسین‌بقیعی در کتاب «مزار میر مراد»، به وجود غسالخانه‌ای در قبرستان «میرهوا» اشاره کرده و از دفن مردی نوشته که ساکن همان اطراف بوده است.

رد و نشان این غسالخانه‌های محلی را در دفتر‌های «ثبت‌نام اموات قبرستان قدیم گلشور» بهتر می‌توان دید؛ این دفتر‌ها قدیمی‌ترین اسناد مربوط به ثبت‌نام درگذشتگان در تاریخ مشهد هستند؛ دفتر‌هایی که با نظمی ویژه جدول‌بندی شده و دارای توضیح اند؛ به‌این‌صورت‌که در کنار هر فرد فوت‌شده، محل غسل و دفن او نیز به چشم می‌خورد؛ مثلا «فاطمه، فرزند علی‌اکبر، در غسالخانه عیدگاه ناحیه ۲ کفن‌و‌دفن شده است.» یا «محمدرضا، فرزند جواد را در غسالخانه خیابان علیا، ناحیه ۳ شسته‌اند.»

پیش از این ها، اما نیاز به یک غسالخانه عمومی مجهز احساس شده است؛ روزنامه «بهار» اردیبهشت سال‌۱۳۱۰ می‌نویسد که بلدیه قصد دارد محل غسالخانه‌ها را تغییر دهد و آنها را به انتهای خیابان تهران یعنی به اراضی خارج شهر ببرد. بهمن همین سال هم در خبر دیگری توضیح می‌دهد که قرار است نقشه جدیدی برای مشهد ترسیم و سیمای تازه‌ای به مشهد داده شود. این جریده غسالخانه جدید را یک مکان مجهز به قهوه‌خانه و اتاق مخصوص برای تشییع‌کنندگان توصیف کرده است؛ طرحی که تا سال‌۱۳۱۳ روی میز مسئولان شهری باقی می‌ماند.

 

غسالخانه‌های نسل جدید مشهد تأثیر زیادی بر بهبود وضعیت بهداشت داشتند


ایجاد غسالخانه جدید شهر

شرایط حاکم بر امور کفن و دفن در مشهد، در سال‌۱۳۱۳‌خورشیدی با انتصاب دکتر ابوالقاسم شیخ به ریاست بلدیه مشهد، تغییری اساسی را تجربه کرد. رئیس جدید بلدیه که پزشک بود، تصمیم گرفت غسالخانه‌ای جدید و دارای امکانات بهداشتی برای شهر بسازد. 

گزارش‌های مقدماتی مربوط به این اقدام را روزنامه «آزادی» در شماره دهم دی‌ماه‌۱۳۱۳‌خورشیدی چنین روایت کرده است: «نظر به اینکه غسالخانه‌های شهر مطابق اصول حفظ‌الصحه (اداره بهداشت) نبود، آقای دکتر شیخ، رئیس محترم بلدیه درصدد ساختمان [(ساختن)]یک باب غسالخانه مهم مفصلی مطابق اصول حفظ‌الصحه و شئون شهر در میدان دواب [حدودپنجراه فعلی]ساختمان نمایند و دستوراتی برای تهیه مقدمات و لوازم آن صادر نموده‌اند.» این روزنامه در بهمن همین‌سال ضمن درج گزارش دو‌ماهه از اقدامات دکتر شیخ به ایجاد یک باب غسالخانه و یک باب رخت‌شوی‌خانه و مستراح عمومی اشاره کرده که قرار است در سال‌۱۳۱۴ به بهره‌برداری برسد.

روزنامه «بهار» این خبر را در ۲۰‌بهمن همین‌سال (۱۳۱۳‌خورشیدی) درج کرده و محل احداث غسالخانه را خارج دروازه خیابان صفوی نوشته است. «بهار» همچنین دو خبر نیز در دی‌ماه‌۱۳۱۳ و فروردین‌ماه‌۱۳۱۴‌خورشیدی منتشر کرده است که نشان می‌دهد تأمین مصالح ساختمانی بنای غسالخانه در این دو زمان، از طرف بلدیه به مناقصه گذاشته شده بوده است. روزنامه «شهامت» هم محل غسالخانه مذکور را خارج دروازه سفلی ذکر کرده است.

جریده «آزادی» در شماره‌۱۰ اردیبهشت‌۱۳۱۴‌خورشیدی خود، خبر اتمام کار ساختمان غسالخانه را اعلام کرده و نوشته است: «رخت‌شوی‌خانه و غسالخانه که از چندی قبل اداره بلدیه شروع نموده بود، ساختمان آن در شرف اتمام بوده و برای اینکه مردم از این حیث دچار زحمت نبوده و آب‌های شهر کثیف نشود، در سه محل دیگر هم که ساختن رخت‌شوی‌خانه را در نظر گرفته‌اند، قریبا شروع به ساختمان خواهند کرد.»

روز دوم مهر همین‌سال، بلدیه با انتشار اعلان و پخش آن در شهر، مردم را از ساخته شدن غسالخانه مطلع و اعلام کرد که از این‌به‌بعد امور کفن و‌دفن اموات بر عهده مأمورانی است که شهرداری به آنها مجوز داده است. بلدیه همچنین در این اعلان حق مخصوصی برای کفن‌و‌دفن مردگان طبقه اول و دوم و سوم تعیین می‌کند. (منظور از طبقه نیز به‌احتمال زیاد موقعیت اقتصادی افراد است.)


خرید درشکه برای حمل جنازه‌ها توسط شهرداری

یکی از اتفاقات جالب بعد از احداث بنای غسالخانه جدید مشهد، اختصاص یک دستگاه درشکه به آن، برای حمل‌و‌نقل اموات است. این موضوع را روزنامه «آزادی» در شماره دوم مهر سال‌۱۳۱۴ خود به اطلاع مردم رساند و درباره آن نوشت: «نظر به اینکه غسالخانه‌های سابق شهر مطابق اصول صحی نبود، پس از افتتاح غسالخانه مهم و بزرگی که از طرف بلدیه ساخته شده، تمام موقوف گردید و برای حمل جنائز [(جنازه‌ها)]در شهر و بردن آن به غسالخانه عجالتا درشکه مخصوصی تهیه و جهت آتیه در نظر است که اتومبیلی برای این کار تخصیص داده شود.»

ساختمان غسالخانه بالاخره با همه فراز‌و‌نشیب‌هایی که طی کرد، در پنجم مهر ۱۳۱۴‌خورشیدی افتتاح شد. روزنامه توس خبر افتتاح غسالخانه بلدیه را در شماره روز ششم مهر خود منتشر کرد و نوشت: «افتتاح دو مؤسسه تازه:، چون ساختمان غسالخانه و رخت‌شوی‌خانه جدید که از طرف اداره بلدیه ساختمان و تأسیس شده، لذا دیروز (۵ مهر) در ساعت‌۴ بعدازظهر مراسم افتتاح دو مؤسسه فوق به عمل آمد.»

 

ممنوع شدن شستن مردگان در خانه‌ها

فردای روز افتتاح غسالخانه جدید بلدیه، دکتر شیخ در یک اتمام‌حجت عمومی با مردم شهر، شست‌وشوی اموات را در خانه‌ها ممنوع کرد. او در یک اعلان رسمی به مردم هشدار داد: «به‌نام حفظ‌الصحه عمومی و مخصوصا ساکنین منازل، تغسیل اموات منحصرا در غسالخانه بلدیه به عمل خواهد آمد و غسل جنائز در منازل شخصی به‌کلی ممنوع و کسانی که مبادرت به این عمل نمایند، شدیدا تعقیب خواهند شد.» هشتم مهرماه همان سال، یک اتفاق مهم دیگر افتاد.

بلدیه با انتشار یک آگهی در روزنامه‌ها، فعالیت همه غسالخانه‌های شهر را غدغن کرد و از مردم خواست برای رعایت بهداشت عمومی هم که شده، از آن به بعد همه امور مربوط به کفن‌و‌دفن را در غسالخانه بزرگ شهر انجام دهند. نکته جالب اینکه بلدیه در این روز فهرست مخارج ساخت غسالخانه جدید را هم منتشر و اعلام کرد که احداث غسالخانه جدید، حدود ۵۶‌هزار ریال خرج برداشته است.

 

غسالخانه طبرسی، دومین غسالخانه بزرگ مشهد

۱۰ سال پس از تأسیس غسالخانه بلدیه، با توجه به توسعه شهر و افزایش جمعیت، نیاز به یک غسالخانه دیگر هم احساس شد؛ با این حال مشکل تنها در کمبود غسالخانه خلاصه نمی‌شد؛ شهر توسعه یافته بود و غسالخانه بلدیه که روزگاری بیرون از بارو‌های مشهد قرار داشت، حالا داخل محدوده شهری قرار گرفته و اسباب اعتراض و ناراحتی مردم را فراهم کرده بود. باوجود این، مسئله‌ای که حل آن در دستور کار قرار گرفت، توسعه تعداد غسالخانه‌ها برای رفع کمبود این مراکز خدماتی بود. این اتفاق در سال ۱۳۲۶ خورشیدی افتاد.

طبق گزارش‌ها در این سال سنگ بنای غسالخانه دوم در اراضی باغ رضوان گذاشته شد. در یکی از اسناد شهرداری به تاریخ ۱۷ فروردین سال ۱۳۲۶ خورشیدی می‌خوانیم: «به وسیله دایره امور شهر، به عرض می‌رساند: در اراضی باغ رضوان جنب فلکه و خیابان طبرسی از ناحیه خیابان علیا، مشغول ساختمان غسالخانه می‌باشند.»

 

اعتراض مرکز به ساخت غسالخانه دوم

ازآنجاکه غسالخانه دوم نیز در ابتدای خیابان طبرسی و درون محدوده شهری ساخته شده بود، اعتراض اولیای امور را در پایتخت برانگیخت. محمدعلی شکوه، مدیر کل شهرداری ها، در اعتراض به ساخت غسالخانه باغ رضوان نامه‌ای به شهرداری مشهد نوشت.

او طی نامه‌ای که روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۲۶ خورشیدی به رشته تحریر درآمد، صراحتا به ساخت غسالخانه دوم در محدوده شهری اعتراض و تصریح کرد: «با اینکه ضمن نامه‌هایی صریحا دستور داده شده است که ساختمان غسالخانه باید در خارج شهر و با اصول بهداشتی ساخته شود، به قرار اطلاع حاصله غسالخانه باغ رضوان متصل به فلکه را شروع به ساختمان نموده اید. با تأکیداتی که شده، معلوم نیست چرا شهرداری سکوت اختیار کرده و از ساختمان مذکور جلوگیری ننموده است. 

جای تعجب است که آقایان شهردار به دستورات مرکز توجه ندارند. این عدم مراقبت شما موجب نارضایتی مرکز است. [..]غدغن فرمایید فورا از هرگونه اقدام ساختمانی قویا جلوگیری [کنند]. اگر اهالی می‌خواهند غسالخانه بسازند، باید با اصول بهداشتی در خارج شهر بنا نمایند.»

ظاهرا به این اعتراض توجهی نشد؛ چون دو سال بعد، در مردادماه سال ۱۳۲۸ خورشیدی، نامه دیگری مبنی بر ضرورت انتقال غسالخانه به بیرون از محدوده شهری و تفکیک فضای بیمارستان از شیرخوارگاه به شهرداری مشهد ارسال شد؛ با این حال و با وجود اعتراض‌های مکرر، غسالخانه باغ رضوان ساخته و بهره برداری از آن آغاز شد.

به گفته برخی معمرین، مانند دکتر محمود مهدوی دامغانی، نقش افراد بانفوذی مانند مرحوم آیت الله  فقیه سبزواری در احداث این غسالخانه باعث شد که روند احداث آن با مشکلی مواجه نشود. این استاد دانشگاه و مترجم برجسته متون تاریخی چنین به یاد می‌آورد که «نخستین غسالخانه بلدیه، حدود پنجراه فعلی و در انتهای پایین خیابان قرار داشت.این غسالخانه در آن دوران که ساخته شد، لوله کشی آب نداشت، اما بسیار تمیز بود. ابتدای دهه ۱۳۳۰، بخشی از فضای باغ رضوان را تغییر دادند و تبدیل به قبرستان کردند. این کار هم به همت مرحوم آیت الله  فقیه سبزواری صورت گرفت. در ادامه برایش یک غسالخانه هم ساختند که به غسالخانه طبرسی معروف شد.»

در کتاب «طرح جامعه مشهد، بوم شناسی و سیمای شهری مشهد» که در سال ۱۳۴۸ انتشار یافته، درباره غسالخانه باغ رضوان چنین آمده است: «غسالخانه مشهد به مساحت هزار متر مربع در خیابان طبرسی واقع است و دارای ۱۰ نمره تغسیل (پنج نمره مردانه و پنج نمره زنانه) یک سالن پذیرایی و دو اتاق جهت استراحت و همچنین اتاق‌های پزشک، رئیس بایگانی و کارمندان می‌باشد. هر یک از بخش‌های مردانه و زنانه فوق دارای حمام برای تغسیل مردان یا زنان غساله می‌باشد.

انتقال مردگان در شهر به وسیله دو آمبولانس انجام می‌شود ولی روش‌های قبلی، یعنی انتقال مرده در تابوت به روی دست هنوز معمول است و غالبا در حرم گروه‌هایی که مرده را طبق تشریفاتی ساده حمل می‌کنند، دیده می‌شوند.»

 

معضل فعالیت غسالخانه‌ها در محدوده شهری

با وجود رفع مسئله نیاز به غسالخانه در مشهد، اعتراض به فعالیت آن در حریم شهری به قوت خود باقی بود؛ به همین دلیل در سال ۱۳۴۹ خورشیدی تصمیم جدیدی برای رفع این معضل گرفته شد. در آن سال محمد بنی اعتماد شهردار مشهد بود.

او در نشستی مطبوعاتی که خبر آن را روزنامه کیهان در شماره مورخ ۱۲ آذر ۱۳۴۹ خورشیدی خود منتشر کرد، از مشکلات انتقال گورستان و غسالخانه‌های مشهد گفت و اعلام کرد که به زودی غسالخانه‌ها از شهر خارج خواهند شد: «برای گورستان قبلی، زمینی در منطقه خواجه ربیع و خواجه اباصلت تا ابتدای طرق در نظر گرفته بودیم ولی انتقال گورستان دو سه مرتبه با اشکال مواجه شده است؛ زیرا از لحاظ شرع و عرف زمین زراعتی که با آب جاری مشروب می‌شود، قابل قبول برای دفن مردگان نیست.

این بود که تجدید نظر کرده، از هزار هکتار زمین، هشتاد هکتار آن را که آب گیر نیست، انتخاب کردیم و برای آن دو چاه در نظر گرفتیم. انتقال گورستان کار بسیار سنگینی است ولی به تدریج با امکاناتی که داریم، این برنامه را هم شروع خواهیم کرد. 

در مورد غسالخانه نیز [باید بگویم که]تا آنجا که امکان دارد، تأسیس یک غسالخانه خوب مورد لزوم است. این صحیح است که از نظر روانی وجود غسالخانه در وسط شهر اصولا کار غلطی است ولی باید نظر آقایان علما را هم در این مورد پرسید و آنگاه اقدام کرد. البته تا زمانی که غسالخانه مدرن داخل گورستان جدید درست شود، این غسالخانه به تدریج تعطیل خواهد شد. بازاری معروف به چهارشنبه بازار یا بازار کهنه فروش‌ها جنب غسالخانه فعلی را به زودی به صورت پارکینگ در می‌آوریم.»


آرامستان بهشت رضا (ع) و حل یک مشکل ظاهرا پیچیده 

عملیات ساخت آرامستان بهشت رضا (ع) و غسالخانه آن، مدتی بعد از اعلام خبر مربوط به انتقال غسالخانه‌ها به بیرون از شهر توسط بنی اعتماد آغاز شد. در پی آغاز این عملیات عمرانی، دو غسالخانه قدیمی مشهد به تدریج تخریب شد و تا راه اندازی کامل غسالخانه بهشت رضا (ع)، غسالخانه موقتی در حدود میدان «دقیقی» (فلکه آب) احداث شد.

روزنامه اطلاعات در شماره روز ۲۴ شهریور سال ۱۳۵۴ خود، گزارشی از این اقدام منتشر کرد: «هم زمان با عملیات تخریب و نوسازی اطراف حرم مطهر بهره برداری از ساختمان غسالخانه موقت مشهد آغاز شد. تا سه ماه دیگر که غسالخانه جدید و مجهز در جوار گورستان بهشت رضا (ع) افتتاح می‌شود، از غسالخانه موقت که در فلکه دقیقی قرار دارد، استفاده می‌گردد.»

در ادامه این خبر، صحبت‌های «خالویی»، رئیس اداره متوفیّات وقت مشهد، آمده که گفته است: «برای اینکه از لحاظ نبودن غسالخانه مشکلی پیش نیاید، در محل فعلی که حدود ۲ هزار متر مربع مساحت دارد، غسالخانه موقت مشهد احداث شد.
این محل دارای دو سالن مردانه و زنانه برای همراهان میت می‌باشد و جمعا دارای ۲۸ نمره، مجهز به شوفاژ تهویه و کلیه وسایل بهداشتی است و برای زن‌ها و مرد‌ها نمره جداگانه در نظر گرفته شده است.» این غسالخانه تنها غسالخانه موقت مشهد در آن ایام نبود.

پس از تخریب آرامستان باغ رضوان، بلدیه غسالخانه موقت دیگری را هم در بازارچه عیدگاه ساخت؛ غسالخانه‌ای که درست کنار یک مدرسه بود و به همین دلیل از همان ابتدا اعتراضات گسترده اهالی محل را در پی داشت. روزنامه کیهان در شماره مورخ ۱۷ مهر ۱۳۵۴ خود به این اعتراضات اشاره کرده و نوشته است: «با اجرای طرح برنامه تعریض و نوسازی اطراف فلکه حرم مطهر حضرت رضا (ع)، غسالخانه مشهد نیز که در محدوده این طرح قرار داشت، تخریب شد.

شهرداری به ناچار دایره درگذشتگان را به بازارچه عیدگاه، واقع در خیابان تهران انتقال داد و به این ترتیب غسالخانه جدید در ده متری دبیرستان پسرانه هدایت قرار گرفت، اما این انتقال باعث شد تا در چند روز اخیر به کرات، اولیای دانش آموزان و مسئولان دبیرستان تلفنی از وضع موجود شکایت کرده و اظهار می‌دارند که با ترتیب فعلی، دانش آموزان در روز ناچارند حداقل چهار بار از جلوی غسالخانه -که دائما به کار تدارک دفن درگذشتگان اشتغال دارد- بگذرند و از طرفی، چون کلاس‌ها کاملا مشرف بر غسالخانه است، در طول روز، صدای شیون و گریه بستگان متوفیان و همچنین منظره اجساد روحیه دانش آموزان را کسل کرده است. امید است با درج این مطلب مسئولان شهرداری مشهد هر چه زودتر به فکر انتقال غسالخانه به نقطه دیگری باشند.»

با آغاز بهره برداری آرامستان بهشت رضا (ع) در سال ۱۳۵۵ خورشیدی و انتقال غسالخانه به بیرون از شهر، معضلات مورد بحث به طور کامل مرتفع شد.

***

تاریخ غسالخانه‌های مشهد به روایت سال‌ها


۱۳۱۰
تصویب طرح ساخت یک غسالخانه عمومی دارای امکانات بهداشتی و موافق با نظر اداره بهداشت (حفظ الصحه)
۱۳۱۴
ایجاد نخستین غسالخانه بزرگ مشهد، معروف به غسالخانه جدید بلدیه
۱۳۱۴
خرید درشکه برای حمل جنازه‌ها توسط بلدیه (شهرداری مشهد)، ممنوع شدن شستن مردگان در منازل و تعطیلی همه غسالخانه‌های محلی
۱۳۲۸
گسترش شهر و آغاز اعتراض‌های عمومی به وجود غسالخانه‌ها در داخل حریم شهری
۱۳۳۰
ایجاد غسالخانه‌ای در پشت باغ رضوان معروف به غسالخانه بازار کهنه‌فروش‌ها
۱۳۳۵
ایجاد آرامستان و غسالخانه باغ‌رضوان معروف به غسالخانه طبرسی
۱۳۴۸
تخریب غسالخانه پشت باغ رضوان و تبدیل آن به پارکینگ عمومی
۱۳۵۴
ایجاد غسالخانه‌ای موقت در خیابان دقیقی
۱۳۵۴
تخریب آرامستان باغ رضوان و ایجاد یک غسالخانه موقت دیگر در عیدگاه
۱۳۵۵
افتتاح آرامستان بهشت‌رضا (ع)

نکته:
بخشی از اطلاعات این گزارش در گفتگو با دکتر محمود مهدوی دامغانی، جواد نواییان رودسری و سید حسین موسوی به دست آمده است.

منابع:
اسناد و عکس‌های مرکز اسناد و توسعه تاریخ شهرداری مشهد، اسناد بنیاد پژوهش‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، اطلاعات مندرج در مطبوعات خراسان از دوره قاجار تا پهلوی دوم، کتاب‌های «مزار میرمراد»، «نفوس ارض اقدس»، «خاطرات حکمت»، «سیمای مشهد در قرن ۱۴ خورشیدی» و دیگر منابع

با سپاس فراوان از:
شیرین سیدی، شیماسیدی، محمد زائرنیا، رضا سلیمان نوری و سید مهدی سیدقطبی


* این گزارش پنج‌شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۱۸ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44