ماجرا برای من از خواندن کتاب «شرح اسم» آغاز شد؛ کتابی درباره زندگانی رهبر معظم انقلاب، به قلم هدایتالله بهبودی. در صفحه ۶۸ کتاب، در پاراگراف دوم آمده بود: «تنها پارک آن زمان مشهد، فضای پالودهای برای حضور همه اقشار مردم نداشت. گردشهای گروهی طلبههای مشهد در باقرآباد بود که به آن بُقرآباد میگفتند.
باقرآباد که آن زمان [هنوز]جزئی از شهر نشده بود، گردشگاه سنتی طلبهها بود. وعده غذایی خود را به آنجا میبردند، روی سبزهها مینشستند و از طبیعت لذت میبردند. توپبازی هم میکردند. نمک این بستاننشینی برای سیدعلی [خامنهای]شعر و شعرخوانی بود». این بخش از کتاب «شرح اسم»، به نقل از «مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات سیدعلی خامنهای، شماره بازیابی ۱۲۲۷» نیز روایت شده است.
گرچه اصل گزارش و خواندن آن، لطف خاص خودش را دارد، برای کسانی که به تاریخ و سرگذشت مشهد علاقهمند هستند، این پرسش را مطرح میکند که بهراستی «باقرآباد»، این تفرجگاه سنتی طلاب مشهدی، کجاست؟ یافتن این مکان در نقشههای قدیمی مشهد، حتی نقشههای نهچندان قدیمی و مربوطبه دهههای ۶۰ و ۷۰، چندان دشوار نیست. نام «باقرآباد» در این نقشهها، عموما بهصورت «بُقرآباد» ثبت شده است که ظاهرا برگرفته از نام قدیمی آن در گویش مشهدی است.
مکانی که به نام باقرآباد میتوان شناسایی کرد، جایی در شمال محوطه راهآهن مشهد و شرق مزرعه و قریه مشهور «سمزقند» قرار گرفته است. گزارش «شرح اسم»، وضعیت باقرآباد در دهه ۳۰ را روایت میکند؛ روایتی که البته چشمانداز دقیقی ندارد و نمیتوان به این کاستی خرده گرفت، بنابراین برای شناخت دقیقتر باقرآباد باید دستبهدامان تاریخ و اسناد تاریخی شد.
محدوده باقرآباد، امروز در اطراف خیابان شهیدابراهیمی قرار دارد؛ خیابانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نام طالقانی به خود گرفت و در دهههای بعد آن را ابوذر نامیدند. شاخص اصلی این منطقه را باید سیلوهای بزرگ مشهد بدانیم؛ دو سیلوی گندم که یکی در سال ۱۳۱۷ و دیگری بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۲ خورشیدی بنا شده است. این سیلوها تقریبا در شرق محدوده باقرآباد قرار گرفتهاند.
نقشههای قدیمی کمک میکنند موقعیت دقیقتر باقرآباد را با استفاده از مکانهای اطراف آن بشناسیم. باقرآباد از شمال به «شُقا»، از غرب به «حیطه پیرگز» و «سمزقند»، از شرق به «خیرآباد»، «دنگان» و «شادکن» و از جنوب به «امینآباد» محدود میشد.
اینکه آیا این نامها به روستاها اختصاص داشت یا به مزارع، دقیقا معلوم نیست و باید برایش شواهد تاریخی پیدا کرد. تاآنجاکه میدانیم و البته معمران این منطقه، سالها قبل به نگارنده این سطور گفتهاند، محدوده باقرآباد بیشتر از آنکه به روستا شبیه باشد، به مزرعه شبیه بوده است؛ مزرعهای بزرگ، سرسبز، دارای اراضی مشجر بسیار و چند رشته قنات که یکی از آنها از زیر حمامی که بعدها در حاشیه خیابان طالقانی ساختهشد -و امروزه متروک و در شرف ویرانی است- عبور میکرد و در دهه ۶۰ خورشیدی، قسمتهایی از سفالهای جداره آن، حین عملیات عمرانی در کوچههای منطقه، آشکار شد. وجهتسمیه باقرآباد نیز اصلا معلوم نیست.
شاید این مزرعه، متعلق به فردی به نام «باقر» بوده باشد. امروز مسجدی را که در حاشیه خیابان شهیدابراهیمی (طالقانی) قرار دارد، با نام «مسجد امام محمدباقر (ع)» میشناسیم که احتمال دارد نام آن را باتوجهبه اسم قدیمی مزرعه انتخاب کرده باشند.
هرچند که بر روی کتیبه نوساز مسجد، زمان ساخت مربوطبه دهه ۴۰ خورشیدی است، بهنظر میرسد که این تاریخ چندان دقیق نباشد و باید قدمت مسجد را بیش از اینها بدانیم.
متأسفانه در متون و اسناد تاریخی -تاآنجاکه نگارنده جستوجو کرده است- نشانی از باقرآباد و پیشینه آن نیست و به همین دلیل، نمیتوان بهطور مستقیم درباره وضعیت این منطقه در قرنهای قبل، اظهارنظر کرد. اما خوشبختانه اسناد مربوطبه تاریخ اراضی و مناطق اطراف باقرآباد، نسبتا دردسترس است و میتواند در ترسیم سیمای قدیمی این منطقه، مؤثر باشد. در ادامه با هم اسناد برخی از این مناطق را بررسی میکنیم تا در پایان، با اتکا به گزارشهای مندرج در آنها، بتوانیم چشمانداز قدیمی باقرآباد را ترسیم کنیم.
شُقا: (با نام شُقاء و شُقاه نیز شناخته میشود) منطقهای واقع در شمال باقرآباد بوده است که امروز میتوان بخشهایی از محدوده و ساختار گذرگاههای قدیمی آن را در انتهای بولوارفاطمیه و بخشهای شمالی خیابان شهیدابراهیمی مشاهده کرد. شقا در حومه مشهد قدیم، روستایی با مزارع سرسبز و بهویژه باغهای انگور گسترده شناخته میشد. درباره وضعیت مالکیت و چشمانداز شقای قدیم، سندی از سال ۱۰۱۶ قمری با شماره ثبت در مرکز اسناد آستانقدسرضوی موجود است.
این سند به دوره شاهعباس یکم صفوی تعلق دارد و از نوع «مبایعهنامه» است. طبق این سند، شخصی به نام «سعادتنقاب خواجه محمدصالحبنخواجهکمالالدین جنابدی» با وکالت از «همشیرهها»، «همگی و تمامی یک در باغ مِیمی انگورستان، واقع در شُقاه از توابع نوقان، مشهور به باغ خواجهکمال خیاط، محدود به مساحت سه جریب» را به شخص دیگری میفروشد.
در این سند، از «باغ عبدالله»، «باغ سیادتپناه امیرمحمد نوقانی» و «شوارع عام» برای تعیین محدوده انگورستان، استفاده شده و از «قنات شُقاه» و محدودهای نزدیک به «قنات صحرایی» (منطقهای در شمالشرقی شقا که امروز هم به این نام شهرت دارد) سخن به میان آمده است.
این سند علاوهبر آنکه چشمانداز مناسبی از شقا بهدست میدهد، اهمیت دیگری نیز برای شناخت تاریخ مشهد قدیم دارد و آن، اینکه شقا را از توابع «نوقان» و نه مشهد میداند. «حافظابرو» در کتاب جغرافیای نفیس خود، نوقان را قریهای از بلوک «تبادکان» ذکر میکند و این دو شاهد تاریخی، میتواند امارهای برای اثبات این ادعای تاریخی باشد که شهر قدیم نوقان، نه در محدوده فعلی مشهد که در جایی دورتر از آن و شاید در حوالی خواجهربیع فعلی واقع بوده است. صحبت در اینباره، البته در محدوده موضوع مورد بحث این نوشتار نیست و اگر فرصتی دست داد، در آینده مفصل به آن خواهم پرداخت.
سمزقند: (حافظابرو -درگذشته به سال ۸۳۳ قمری- این نام را سمرقند ضبط کرده است که احتمال دارد اشتباه استنساخ* باشد) از قدیمیترین و شناختهشدهترین مناطق اطراف مشهد محسوب میشود که امروز نام آن درقالب اسم یک محله، ماندگار شده است. سمزقند قدیم، جایی در دو سوی خیابان خواجهربیع (آیتالله عبادی فعلی)، بین چهارراهراهآهن تا نزدیکی چهارراهگاز، قرار داشت و اراضی آن از سمت شرق، از طریق «حیطه پیرگز» به مزارع و باغات باقرآباد، محدود میشد.
مطالعه و بررسی تاریخ این منطقه، مجال و نوشتاری مستقل میطلبد که اگر فرصتی دست داد، حتما به آن خواهم پرداخت. اما آنچه لازم است درباره سمزقند و برای تکمیل بحث این نوشتار بدانیم، این است که این منطقه در دوره تیموری، مزرعهای آباد و سرسبز بوده است و چنانکه اشاره کردیم، حافظابرو در کتاب ارزشمند خود از آن با نام «مزرعه سمرقند» و یکی از مزارع متعلق به محدوده شهر مشهد، یاد کرده است.
در اسناد دوره صفویه و بعد از آن، سمزقند جایگاهی ویژه دارد و بخش مهمی از آن، مربوطبه موقوفات آستانقدسرضوی است؛ مثلا سندی مربوطبه سال ۱۰۷۰ قمری در مجموعه اسناد آستانقدس (با شماره ثبت ۱/ ۳۳۲۱۱) وجود دارد که از وضعیت «دکان دباغی» در «مزرعه سمزقند» خبر میدهد؛ دکانی که بهدلایلی، به مدت سه سال تعطیل بوده و عوایدی نداشته است تا اجاره سالانه آستانقدس را پرداخت کند: «آنکه استشهاد میرود از جماعت مؤمنین بلده طیبه مشهد و مزرعه سمزقند که یک باب دکان چرمگری متعلق به سرکار فیضآثار که واقع است در مزرعه سمزقند و مدت سه سال شد که در بسته است».
متن سند، اخبار مهمی را درباره سمزقند و به احتمال زیاد، مزارع اطراف آن دراختیار ما قرار میدهد؛ نخست اینکه در این مزارع، دکانها یا بهتر بگوییم کارگاههای تولید محصولات مختلف، مانند چرم، آرد، پارچه و... وجود داشته که تعدادی از آنها وقف آستانقدسرضوی بوده است و دوم اینکه در این مزارع، افرادی ساکن بوهاند که اهالی آن مزرعه شناخته میشدهاند، بنابراین نمیتوانیم به صرف مزرعه پنداشتن یک منطقه، آن را بدون جمعیت ساکنِ دائمی بدانیم.
در اسناد دورههای بعد (مانند سند ۳۲۶۸۲) از یخدان مزرعه سمزقند، صحبت به میان آمده است که نشان میدهد این منطقه، دارای مجموعهای از زیرساختهای گسترده و بااهمیت برای تهیه و تولید محصولات موردنیاز مشهد بوده است. در دوره قاجاریه و بهگواهی کتاب «فردوسالتواریخ»، «باغ سمزقند» بخشی از بلوک «تبادکان» محسوب میشد که درآمد آن را «صرف تعمیر و مواجب خدام» آستانقدسرضوی میکردند.
شادکن: (حافظابرو آن را با نام «سادکن» ثبت کرده است که این نیز، ظاهرا اشتباه در استنساخ است.) شادکن، شامل مزرعه و قلعهای در شرق باقرآباد بود که به داشتن مزارع گسترده و پربار و چند رشته قنات پرآب شهرت داشت. قلعه شادکن در دوره صفویه، قریهای شناختهشده محسوب میشد که از عایدی درخورملاحظهای برخوردار بود.
طبق سندی که مرحوم مدرسرضوی در «سالشمار وقایع مشهد» آورده است، عایدات و درآمد این قریه در ذیالحجه سال ۱۰۳۶ قمری، ازسوی شاهعباس یکم به «شیخحسن»، «خادم و کلیددار آستانه متبرکه منوره عرشْدرجه روضه رضویه علی مشرفها الف الصلوه و التحیه» واگذار شده بود. اما گزارشهای بعدی نشان میدهد که این قریه آباد در دوره قاجار، موقوفه آستانقدسرضوی شناخته میشده است.
فاضل بسطامی در «فردوسالتواریخ»، مزرعه شادکن را از موقوفات مرحوم «حاجیمحمدناصرخان قاجار ظهیرالدوله ایشکآقاسیباشی دولت علیّه» میداند که درآمد آن، در دارالشفای حضرتی هزینه میشد. شادکن بیشتر از آنکه دارای باغ باشد، صاحب زمینهای وسیع کشاورزی و بهخصوص گندمزارهای گسترده بود. محوطه زمینهای وسیع شادکن، از سمت غرب به اراضی باقرآباد میرسید.
از آنچه بهصورت مختصر گفتم، میتوان تاحدودی سیمای کلی و چشمانداز باقرآباد، تفرجگاه قدیمی طلبههای مشهدی، را ترسیم و تجسم کرد. ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که به احتمال زیاد، باقرآباد بهمنزله مزرعه شناخته میشده؛ مزرعهای که احتمالا بخشی از مزارع بزرگتر منطقه، مانند شقا یا سمزقند بوده است.
دیگر اینکه باتوجهبه عمومیت باغداری در شقا و سمزقند (غرب باقرآباد) و توسعه گندمکاری و کشت محصولات جالیزی در شادکن (شرق باقرآباد)، میتوان تصور کرد که تمرکز باغهای باقرآباد در غرب و تمرکز مزارع آن، در شرق بوده است و باتوجهبه جاری بودن قناتها از سمت غرب به شرق، به احتمال زیاد محدوده تفرجگاه طلاب، جایی در مرز میان باقرآباد و سمزقند، قرار داشته است؛ آنگونه که نیازی به عبور از مزارع نباشد و همجواری با درختان و آب قنات، فضای مصفایی برای مردم بهوجود آورده است.
* این گزارش سهشنبه ۱۶ آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۷۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.