این گزارش درباره یکی از کوچکترین روستاهای اطراف مشهد است که امروزه بخشی از شهر ماست ولی از یادها رفته است.
شیلان یک غذای معمولی برای عموم مردم نیست یا دستکم عرضه آن در کل اوقات سال رواج ندارد. شیلان ولیمهای بوده که آن را در اعیاد ملی یا مذهبی و فتوحات نظامی و مناسبتهای خاص طبخ و توزیع میکردهاند.
از حدود صد سال پیش سیل به بلایی مدام تبدیل شد، یک رگبار کافی بود تا زندگی مردم را آب فرا بگیرد و هر ازچندی هم یک سیل اساسی، کل زندگی را ببرد و به این ترتیب سیل و مسیل به یکی از قصههای پرتکرار قرنی که گذشت، شد!
اگر قرار باشد استنباطی از دلیل نامگذاری کاریزک داشته باشیم، باید سبب آن را جاری بودن قناتی کوچک و کمآب روی اراضی میان فتحآباد تا کلاتهبوغا بدانیم که بهدلیل ایجاد قلعهای مسکونی، ساختاری مستقل پیدا کرده بود.
قنات سناباد در دوره قاجار تنها قنات مشهد نبوده و استفاده از آن صرفا بهدلیل محبوبیتش بوده والا که برابر آنچه در مکتوبات آمده، مشهد دوره قاجار بهجز قنات سناباد، دوازده قنات دیگر هم داشته است.
کوچه توحید ۱۷ که در گذشته به سرآسیا معروف بود، محل سکونت شخصیتهای برجسته بود و مردم آرزوی سکونت در آن را داشتند. روزگاری این کوچه محل سکونت میرزامهدی خدیوگیلانی بوده است.
اگر بخواهیم درباره شاهانی که گوربهگور شدند، حرفی بزنیم، قطعا نام نادر بر بلندای فهرست میدرخشد؛ شاهی که چهاربار دفن شد تا به آرامگاهی که اکنون در آن آرمیده است، برسد.