شیما شهلایی «باتیک آفریقایی» را بومیسازی کرده است
در انتهای یکی از کوچههای محله سجاد، زنی زندگی میکند که مسیر هنریاش از دل جنگ آغاز شده و در بازارهای آفتابی موزامبیک در قاره آفریقا به نقطه اوج رسیده است. شیما شهلایی، هنرمند نقاش و پتینهکار، امروز یکی از معدودافرادی است که هنر «باتیک آفریقایی» را در ایران آموزش میدهد؛ هنری که آموختنش از دل مهاجرت، تلاش شخصی و سالها آزمونوخطا ممکن شد.
علاقهای که از کودکی جوانه زد
شیما شهلایی سال۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمد، اما کودکیاش را در زنجان گذراند؛ شهری که محل خدمت پدر نظامیاش بود. سال۱۳۶۵ و همزمان با اوج بمبارانها، مدرسهای که او و دانشآموزان دیگر در آن درس میخواندند، هدف حمله قرار گرفت. خانواده شهلایی درپی این حادثه به مشهد مهاجرت کردند؛ مهاجرتی که مسیر زندگی او را تغییر داد.
او از کودکی شیفته خط و نقاشی بود. پدرش تأکید زیادی بر خوشخطی و یادگیری زبان انگلیسی داشت و همین تشویقها باعث شد شیما در همان دوران کودکی، درکنار درسهای مدرسه، به خوشنویسی روی بیاورد.
او میگوید: خوشخطترین دانشآموز مدرسه بودم. معلمها مرا صدا میزدند تا به بچهها خطاطی یاد بدهم. حتی قلمنی همکلاسیهایم را با همان سنوسال کم میتراشیدم و تبحر خاصی در آن داشتم. یکبار داییام از شمال با خودش کلی نی آورده بود و به من داد و بهشوخی گفت که بیا بگیر و آنقدر بنویس تا خسته شوی؛ ولی من همه آنها را تراشیدم و به مدرسه بردم و با نصف قیمت به همکلاسیها فروختم و این اولین درآمد فعالیت هنریام بود.
شیما تنها در هنر قوی نبود. نمراتش در دروس دیگر نیز بالا بود. اما از همان دوران دبستان، هر وسیله سادهای برای او تبدیل به ابزاری برای خلق اثر هنری میشد. او میگوید: جامدادیهایی که رویشان کلیدهای ارگ بود، تازه به بازار آمده بود. آنقدر تمرین کردم که توانستم با همان کلیدها یک آهنگ جدید بزنم.
تغییر مسیر و گرفتن دیپلم هنری
با ورود به دبیرستان، رشته علوم تجربی را انتخاب کرد تا پزشک شود؛ اما یک تجربه تلخ در درس فیزیک، مسیر او را تغییر داد. ضعف دبیر فیزیک در تدریس، باعث شد شیما نتواند نمره کامل را بگیرد و مجبور به تکماده شد؛ این اتفاقی بود که برای دیگر همکلاسیهایش هم افتاد. این ماجرا آغاز دلزدگیاش از علوم تجربی بود. او دیپلم تجربی گرفت، اما میدانست علاقهاش در جای دیگری است؛ در هنر.
از همان دوران دبستان، هر وسیله سادهای برای او تبدیل به ابزاری برای خلق اثر هنری میشد
شیما آن زمان به همه هنرستانهای دخترانه سر زد تا دیپلم هنری نقاشی بگیرد ولی همه آنها رشته گرافیک داشتند. او میگوید: مجبور شدم برای گرفتن دیپلم هنری، سراغ هنرستان هنرهای زیبای پسرانه در قاسمآباد بروم. آنجا امتحان دادم و موفق به گرفتن دیپلم شدم.
ازدواج، مهاجرت و کشف یک هنر تازه
پساز گرفتن دیپلم ازدواج کرد و مدتی از فضای فعالیتهای هنری دور شد. اندکی بعد، خانواده پدریاش به قاره آفریقا مهاجرت کردند و ساکن موزامبیک شدند. پساز تولد نخستین دخترش، او نیز همراه خانواده به آنجا رفت و درست در همین سفر بود که با هنر «باتیک آفریقایی» آشنا شد؛ هنری که بعدها هویت هنری او را شکل داد.
شیما باتیک آفریقایی را اینگونه توصیف میکند: نوعی نقاشی روی پارچه است که طرح روی هردو طرف پارچه دیده میشود. جنس پارچه خاص است و رنگ آن از منابع رنگ فرش. این هنر در کشورهای آفریقایی، بخشی از صنایعدستی و ابزار جذب گردشگر است.

یادگیری با آزمون و خطا
مشکل اصلی، در یادگیری این هنر برای شیما زبان است. او میگوید: اغلب مردم کشورهای آفریقایی به زبان اسپانیایی صحبت میکردند و تسلطم به زبان انگلیسی کمک زیادی به من نمیکرد. روزها فقط کارشان را میدیدم، اما متوجه تکنیکها نمیشدم. بالاخره با ایما و اشاره با یک هنرمند خیابانی ارتباط گرفتم. آنقدر رفتم و آمدم تا دلش به حال من سوخت و بدون اینکه اجرا کند، فقط توضیح داد چه باید بکنم.
توضیح و شنیدن برای او کافی نبود. شیما به ایران برگشت، دو سال تمام آزمون و خطا کرد. بیشاز دویستتابلو کوچک و بزرگ کار کرد تا بالاخره توانست تکنیکها را بهدرستی اجرا و بومیسازی کند. او میگوید: وقتی به نتیجه موردنظرم رسیدم، این هنر را در زمینههای دیگر به کار گرفتم؛ حتی باتیک آفریقایی را روی کوسن اجرا میکنم.
اولین ایرانیِ مسلط به باتیک آفریقایی
شیما برای این هنر از پارچههای خاص و رنگ فرش استفاده میکند. معتقد است چاپ روی پارچه، یکی از هنرهای قدیمی ایران است. او میگوید: نقاشی روی پارچه با تکنیک باتیک آفریقایی فقط در کشورهای آفریقایی اجرا میشود و تا جایی که میدانم من اولین هنرمندی هستم که آن را به ایران آوردم.
سالها تمرین باعث شده است شیما میانبرهای تکنیکیای پیدا کند که سرعت کارش را افزایش دهد و نتیجه نهایی را بهتر کند.
از یک آگهی کوچک روی شیشه مغازه تا تدریس در آموزشگاه
پساز تسلط بر این هنر، شیما با دو آموزشگاه در مشهد همکاری و تدریس باتیک آفریقایی را آغاز کرد. او آگهی آموزش را روی شیشه مغازهای زد که ابزار موردنیازش را از آن تهیه میکرد. تنها با همین تبلیغ ساده، نخستین هنرجویانش جذب شدند و آموزش باتیک در مشهد آغاز شد. او میگوید: با آموزش در این دو آموزشگاه توانستم همان سال برای خودم پیانو بخرم و آموختن این رشته هنری را هم شروع کنم.

مجموعه هنرهای مکمل
علاقههای شیما فقط به باتیک و نقاشی خلاصه نمیشود. او به طراحی داخلی نیز علاقهمند بوده و همین باعث شده در موسسه آموزش عالی مشکات این رشته را بخواند و مدرکش را بگیرد. او امروز در کنار آموزش سبکهای مختلف نقاشی، پتینه ساختمانی، نقاشی رنگروغن روی دیوار، بازسازی چوب، آینه و شیشه دکوراتیو و ویترای ساختمانی را هم آموزش میدهد.
نوعی نقاشی روی پارچه است که طرح روی هردو طرف پارچه دیده میشود. جنس پارچه خاص است و رنگ آن از منابع رنگ فرش
او در دوران کرونا با هدف رسمیتبخشی به فعالیتش، مدارک متعددی از سازمان فنیوحرفهای دریافت و سال۱۴۰۰ آموزشگاهش را راهاندازی کرد. آموزشگاه ابتدا در خیابان شهیدصادقی بود و حالا حدود یک سال است که در خیابان ارشاد دایر شده است.
شرکت در نمایشگاه ایرانی و خارجی
سه سال پیش، نخستین نمایشگاه انفرادی باتیک آفریقایی را در مشهد برگزار کرد؛ نمایشگاهی که در خیابان راهنمایی برپا شد و بازدیدکنندگان بسیاری داشت.
پیش از آن هم در دوران کرونا در نمایشگاههای بینالمللی مجازی با تابلوهای هنر باتیک با نامهای «فقر» و «شالیزار» شرکت کرده و از فرانسه و ونکوور کانادا لوح افتخار دریافت کرده بود.
او در نمایشگاههای گروهی تهران نیز حضور داشته است و میگوید: برای من، هنر فقط یک کسبوکار یا راهی برای درآمد نیست؛ هنر یعنی رسیدن به آرامش و حال خوب.
* این گزارش شنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۹ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.
