نه اسم و رسمی از آنها مانده و نه قبری و نه حتی نشانی تا این روزها که خیلیها به بهانه روزهای آخر سال بر سر مزار عزیزانشان بروند و با فاتحهای بر سر مزارشان از آنها یاد کنند. یک زمانی قبرستانها در محله و بیخ گوش اهالی بود تا هر وقت دلشان هوای عزیز رفتهشان را میکرد، راه دوری نروند.
قدیم هر محله برای خودش یک گورستان داشت. از گورستان قلتگاه که از قدیمیترین گورستانهای مشهد بود و به علت خیابان طبرسی تخریب شد تا گورستان خردو که ویژه اهالی پایینخیابان بود و دیگر هیچ اثری از آن نیست و خاطرهای کهنه و رنگورو رفته در پس اذهان اهالی قدیمی برجا مانده است. داستان قبرستانهای خراب شده مشهد را نبش قبر میکنیم و همچنین از چگونگی شکلگیری این قبرستانها در کنار محل سکونت اهالی میگوییم.
اگرچه خیلیها معتقدند کسی که فوت کرد، دیگر مرده است و با اعمالش سروکار دارد. اگر خوبی کرده باشد، هرجا دفن شده باشد، همانجا بهشت است، اگر هم بدی کرده باشد، در بهشت هم دفن بشود، جهنمش همانجاست. اولین قبرستانی که مردم مشهدی آن را بهیاد میآورند و برای دفن عزیزانشان در آن بسیار تلاش میکردند و میکنند، قبرستان موجود در زیر زمین حرم مطهر است.
براساس آخرین آمار و اطلاعات به دست آمده ۲۷ هزار نفر با هویت معلوم در جوار بارگاه منور رضوی دفن شدهاند. بسیاری از عالمان دینی، شهدا، هنرمندان، واقفان آستان قدس، رجال سیاسی و نظامی در دورههای مختلف تاریخ در جوار بارگاه منور رضوی دفن شدهاند که تاکنون در بررسیها نام ۹۱۲ نفر از آنان استخراج و بهعنوان مشاهیر مدفون در حرم گردآوری شده است.
از سالها قبل افراد مؤمن به سبب علاقهای که به ائمه اطهار (ع) داشتند، وصیت میکردند که پس از مرگ، بدنشان در جوار بارگاه امام (ع) دفن شود که این موضوع باعث ایجاد قبرستانهای متعدد با عنوان بهشت در بخشهای مختلف صحن و سرای حضرترضا (ع) شده است.
نکته بسیار جالب دفن ۱۴۰ زائر غیرایرانی از کشورهای عربستان، هندوستان، بحرین، قطر، کویت، پاکستان، انگلستان، چین، عراق و لبنان در حرم مطهر رضوی است. شیخ حرعاملی، شیخ بهایی، شیخ محمدعارف (پیر پالاندوز)، شیخ حسنعلی اصفهانی، آیتالله العظمی حاج میرزاعلی آقا فلسفی، استاد سیدجلال الدین موسوی آشتیانی، آیتالله سیدابراهیم علم الهدی سبزواری، شیخ هاشم مدرس قزوینی، حاجشیخ محمدرضا کلباسی، آیتالله حسنعلی مروارید، علامه امینالاسلام طبرسی و آیتالله واعظ طبسی از جمله مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی میباشند.
آرامگاه شیخ بهاالدین محمدعاملی، معروف به شیخ بهایی، از دانشمندان بزرگ شیعی، معاصر با شاه عباس صفوی در رواقی به همین نام واقع در ضلع شمالی رواق امامخمینی (ره) در کنار دارالزهد مبارکه قرار دارد. یکى از صفههاى حرم حضرترضا (ع) که در قسمت پشت سر حضرت در شمال بقعه مطهر قرار دارد، مشهور به «صفه شاه طهماسبى» است و محل قبر آن شاه محسوب میشود.
شاه طهماسب صفوى فرزند شاه اسماعیل، دومین سلطان این دودمان پس از ۵۴ سال سلطنت، در ماه صفر سال ۹۸۴ در قزوین درگذشت. جسد وى ابتدا بهعلت نزاع جانشینانش در باغچه کاخش دفن شد. کمى بعد آن را به امامزاده حسین قزوین منتقل کردند. یک سال بعد حاکم جدید، مأمور انتقال تابوت شاه به مشهد میشود.
جسد در سال ۹۸۵ در یکى از رواقهاى حرم دفن شد تا اینکه در سال ۹۹۷، مشهد به تصرف ازبکها درآمد. ازبکها همان سال درصدد برآمدند تا به قصد اهانت به شاهان صفوى، اجساد کسانى از ایشان که در مشهد و حرم رضوى مدفون بودند را درآورند و به بخارا ببرند. استخوانهایى منسوب به شاه طهماسب و فرزند و جانشین وى (شاه اسماعیل دوم) را از گورهایشان در میآورند و به بخارا منتقل میکنند.
قبورى که ازبکها بهعنوان مقبره شاه طهماسب حفر کردند، در صفه پایین پاى حضرترضا (ع) قرار داشت، اما اکنون صفه بالا سر حضرت محل قبر شاه طهماسب شناخته میشود
ازبکها که تا اواخر سال ۱۰۰۶ ق خراسان و مشهد را در تصرف داشتند، در سال ۱۰۰۵ ق میشنوند که جسد منسوب به شاه طهماسب به وى تعلق نداشته و مقبره او در جاى دیگرى از حرم بوده است. در نتیجه عبدالمؤمنخان یکى از معتمدان خویش را مأمور نبش قبر جدید شاه طهماسب و انتقال استخوانهاى وى به بخارا میکند.
آن مأمور که «دوستم بهادر» نام داشت، استخوانهایى را از حرم در میآورد و عازم بخارا میشود، اما در میانه راه یکى از ارادتمندان دولت صفوى وى را تطمیع و تشویق به بردن استخوانها به اصفهان میکند. او نیز میپذیرد و با رسیدن جسد به اصفهان، عامه اهالى و امراى قزلباش با احترام به تشییع جنازه منسوب به شاه طهماسب میپردازند و آن را در امامزاده على (ع) آن شهر دفن میکنند.
برخلاف آنچه میگذرد، پس از آنکه ازبکها از سوی شاه عباس از خراسان بیرون رانده میشوند، گروهى مدعى میشوند که آن جسد دوم هم به شاه طهماسب تعلق نداشته و مدفن او جاى اَمن دیگرى در حرم رضوى میباشد که همچنان مصون باقى مانده است. قبورى که ازبکها بهعنوان مقبره شاه طهماسب حفر کردند، در صفه پایین پاى حضرترضا (ع) قرار داشت، اما اکنون صفه بالا سر حضرت محل قبر شاه طهماسب شناخته میشود.
به گواهی همه کتابهای تاریخی در سالهای گذشته در شهر مشهد، گورستان بسیار بزرگی وجود داشته که به «قبرستان قتلگاه» معروف بوده است. این گورستان چندین قرن محل دفن اموات بیشتر مردم مشهد بوده و از این رو اعتباری خاص در تاریخ مشهد داشته است. این گورستان نه به رسم عمده گورستانهای قدیمی در حاشیه شهر، بلکه به علت حرمت و تقدس حرم مطهر، در پر جمعیتترین محله شهر یعنی پایین خیابان و در فاصله کمی در شمال حرم مطهر رضوی قرار داشته است.
بنا به روایتهای تاریخی نام دیگر این قبرستان «غسلگاه» یا «مغتسلالرضا» است که به اعتقاد قدیمیهای محله پایینخیابان بهعلت غسلدادن حضرترضا (ع) پس از شهادت در این محدوده بوده است و بنا به گفته برخی دیگر از اهالی قدیمی محله پایینخیابان زمین غسلگاه را حضرترضا (ع) از محل اجرت کتابت قرآن کریم میخرند و وقف قبور مؤمنان و مؤمنات میکنند؛ بنابراین روایت قدمت این قبرستان به حدود ۱۲۰۰ سال میرسد.
با استناد بر این روایت باید بگوییم که این قبرستان جزئی از باغ حُمیدبنقحطبه بوده است که امامرضا (ع) هنگام ورود به سناباد در آنجا ساکن میشوند. پس از آن، چون مردگان را در این قسمت دفن میکردند، قبرستان نامیده میشود. اعتمادالسلطنه وزیر ناصرالدینشاه قاجار، در حدود سال ۱۳۰۰ ق مینویسد: «در وسط قبرستان، خانهای است معروف به تکیه بکتاشیها و میگویند که آنجا همان خانه حمیدبنقحطبه بوده است که حضرترضا (ع) هم در آنجا منزل داشتهاند. در آن حجرهای نیز هست که داخل آن سنگ سفیدی بر دیوار آن حجره نصب است که جای پایی در آن ترسیم شده است. این هر ۲ سنگ، زیارتگاه است.».
تاریخ نگاران دلیل نامگذاری این قبرستان به نام قتلگاه را به واقعه تاختوتاز ازبکها به خراسان و قتلعام مردم مشهد از سوی لشکریان عبدالمؤمنخان ازبک در سال ۹۹۷ ق باز میگردانند. بعد از این قتلعام وحشتناک بسیاری از کشتهشدگان در این محل دفن میشوند و از اواخر قرن ۱۱ قمری این نام در بین مردم عمومیت پیدا میکند. البته مشهدیها تا سال ۱۳۱۸ در این قبرستان مردههای خود را دفن میکردند و این قبرستان شمار زیادی قبر ناشناس و شناس داشته است که بعد از این سال تا سال ۱۳۲۱ در طرح نوسازی شهر مشهد عملا این قبرستان تخریب میشود و از بین میرود.
از قبرهای قبرستان قتلگاه تنها یک قبر باقیمانده است و همچنان مشتاقان فراوانی برای زیارت این قبر میشتابند و این قبر، همان قبر شیخ طبرسی است. در آخرین سالهای حکومت پهلوی اول و نخستین سال حکومت پهلوی دوم، وقتی طرح نوسازی بافتهای تاریخی اطراف حرم آغاز میشود و به احترام شیخ طبرسی، خیابان مشرف به قبر او را که خیابان شمالی حرم مطهر میباشد، بهنام او یعنی طبرسی نامگذاری میکنند و این خیابان همچنان به همین نام خوانده میشود. از این دیدگاه خیابان طبرسی با حداقل ۷۰ سال حفظ نام، یکی از خیابانهای رکورددار محسوب میشود.
باغ رضوان تا ابتدای دوره پهلوی در محل فعلی دوربرگردان طبرسی و قسمتی از آن در کنار بازارچه حاج آقاجان و باغ رضوان قرار داشت و یکی از قبرستانهای عمومی مشهد به شمار میرفت
با مسطحشدن قبرستان قتلگاه، بخشی از آن در اختیار بازار قرار میگیرد و بخشی از آن که قبر شیخ هم در آن قرار داشته است، در محدوده حرم مطهر واقع میشود و بعدها با ایجاد فضای سبز به «باغ رضوان» شهرت مییابد. باغ رضوان تا ابتدای دوره پهلوی در محل فعلی دوربرگردان طبرسی و قسمتی از آن در کنار بازارچه حاج آقاجان و باغ رضوان قرار داشت و یکی از قبرستانهای عمومی مشهد به شمار میرفت.
این قبرستان پس از احداث میدان پیرامون حرم (فلکه حضرت، در سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ ش) و خیابان طبرسی، تسطیح و در سال ۱۳۳۲ ش در اراضی باقیمانده آن باغ رضوان احداث میشود که در طرح توسعه حرم حضرترضا (ع) در سال ۱۳۵۳، حجرهها و غرفههای گورستان هم تخریب و به فضای سبز تبدیل میشود. سپس در بخشی از آن، صحنی بهنام رضوان احداث میشود که در مشهد به باغ رضوان شهرت مییابد.
تا سال ۱۳۷۰ با آغار طرحهای جامع توسعه حرم مطهر، قبر شیخ که در محدوده طرح قرار میگرفت، بهناچار جابهجا میشود. به این ترتیب که با خالیکردن اطراف قبر شیخ و تزریق بتن، این قبر را چند ده متر به حرم مطهر نزدیک میکند.
قبر شیخ طبرسی همچنان در ضلع شمالی حرم مطهر قرار دارد و با گنبد کوچک کاشیکاریاش، بنایی شاخص در بافت حاشیهای حرم محسوب میشود.
در گورستان قتلگاه، نامداران بسیاری، چون شیخ طبرسی، شرفالدینابوطاهر قمی وزیر (مدفون در قرن ششم هجری)، سید فخرالدین (مشهور به قبرسبز، مدفون در قرن هشتم)، علیشاه افشار (برادرزاده و جانشین نادرشاه، مدفون در قرن دوازدهم)، آیتالله فقیه سبزواری، فاضل بسطامی (در سده اخیر) و سید احمد کبیر (از اصحاب کبار حضرت رضا (ع)) مدفون شدهاند.
تا اواخر قاجاریه دفن در گورستان محلات معمول بود، اما بعد از مشروطه و ایجاد بلدیه و تشکیلات اداری، دفن مردگان در محلات شهر منسوخ میشود. قبرستان پایین خیابان در محل فعلی پنجراه پایینخیابان نمونهای از این قبرستانهاست که تا سال ۱۳۴۵ در آن کفنودفن میشد، بعد از این سال متروکه میشود.
از جمله این قبرستانها میتوان به قبرستان عیدگاه اشاره کرد. قبرستانی که قدمتی هزارساله داشت و مدفن شمار زیادی از اهالی منطقه محسوب میشده است. این قبرستان که در جنوب شرقی حرم مطهر قرار داشت هم در سال ۱۳۴۵ متروکه و تخریب میشود.
نویسنده «فردوسالتواریخ» علت نامگذاری این گورستان به عیدگاه (قسمت شمالی قبرستان قتلگاه) را چنین میآورد: «چون عبدالمؤمنخان ازبک فرمان قتلعام داد، ابتدا از محله نوغان شروع به کشتار کردند. زنان و مردانی که جان سالم به در برده بودند، در اطراف او جمع شدند و به ناله و فریاد برآمدند و حضرترضا (ع) را واسطه کردند که ما را ببخش.
عبدالمؤمنخان ازبک دست از کشتار کشید، بنابراین محلی را که کشتار آغاز شده بود، قتلگاه و محلی را که کشتار متوقف شد، عیدگاه نامیدند و به شکرانه آن نماز خواندند.»
میرزا تقیالدین رضوی طبق وقفنامهای که در حرم مطهر هم نگهداری میشود، واقف قبرستان میر است. او نخستین فرزند محمدباقر رضوی بود که اصالت قزوینی داشت. البته او در بین ۴ فرزند محمدباقر خیرترین نیز بود که قبرستان میر را به یادگار گذاشت. با فوت پدر، تقیالدین سمت تولیت آستان قدس را از شاهسلطان حسین قبول میکند و متولی مشهد میشود.
از همان زمان لقب شاه را میگیرد، اما هیچوقت شاهانه زندگی نمیکند و تا آخر زیلونشین بوده است. بهعلت همین پرهیزکاری بود که تقیالدین شروع میکند به وقف بخشی از زمینهایش در مشهد. یکی از این وقفها در سال ۱۰۸۵ در قالب زمینی برای قبرستان انجام میشود. قبرستانی که پدر و پدربزرگش هم در آن دفن شده بودند.
بعد از همین اتفاق یعنی مردن و خاکسپاری در قبرستان وقفی خودش، مردم نام آنجا را که قبل از آن بهنام کوصومعه شناخته میشد، قبر میر میگذارند
این قبرستان رو به قبله بود و میرهای مشهد هم میتوانستند مردههایش را در همین قبرستان دفن کنند. تقیالدین با وجود متولیبودن و داشتن جای قبر در حرم، وصیت میکند تا در همین قبرستان به خاک سپرده شود. بعد از همین اتفاق یعنی مردن و خاکسپاری در قبرستان وقفی خودش، مردم نام آنجا را که قبل از آن بهنام کوصومعه شناخته میشد، قبر میر میگذارند، یعنی جایی که میر دفن شده است.
در برخی از کتب تاریخی نام قبرستان میر را بهعلت مدفن فردی به نسبت ناشناخته، به نام «میرعلی آمویه» بیان میکنند. این فرد در سده دهم هجری قمری (و حتی دوران تیموری) در محله نوغان شهرت داشته است. در حدود سال ۹۴۰ ق که شاهطهماسب صفوی بارویی برای شهر مشهد احداث میکند، چون یکی از دروازهها در جوار قبر میر قرار میگیرد، به نام «دروازه میرعلی آمویه» نامگذاری میشود.
این دروازه در شمال شرق شهر، میان ۲ دروازه شمالی نوغان و جنوبی عیدگاه واقع شده بود. در سالهای اولیه قرن ۱۱ قمری، مؤلف کتاب «تذکره هفت اقلیم» ضمن معرفی شهر مشهد، تنها از مزار میرعلی آمویه بهعنوان زیارتگاهی مهم یاد میکند و مینویسد: «در جوار شهر، مزار فیض آثار میرعلیآموست که هرکس در آن مرقد سوگند به دروغ خورد، هلاک شود.» در سالهای پایانی قرن دوازدهم (دوره افشاری)، از قبر میر با عنوان «مشهد میر» هم یاد میکردهاند.
مردم مشهد این دروازه را «دروازه میرعلیمون» تلفظ میکردند و هنوز افراد مسن محله نوغان، محل دقیق آن دروازه را میشناسند. چون قبر میر و گورستان تاریخی مجاور آن محلی محترم بوده است، در قرون گذشته بزرگان دیگری از اهالی نوغان نیز در همان محل دفن شدهاند.
از جمله در منتخبالتواریخ آمده است: «سید جلیل نبیل، میرمحمدتقیرضوی معروف به میرخدایی در قبرستان میر که در قسمت شرقی مشهد مقدس است و مشهور میباشد [دفن است]، بقعهای هم [داشته]که فعلا مخروبه شده و بالای قبرشان سنگ مرمر بسیار ممتازی بوده که آن را سرقت کردند.»
همچنین طبق نوشتههای خاتونآبادی در وقایع السنین و الاعوام، میرزا تقیالدین رضوی در شهر مشهد به پرهیزکاری و دیانت شهرت داشت، برای همین چندان شهرت سیاسی پیدا نمیکند تا جایی که وقتی از دنیا میرود و در قبرستان میر به خاک سپرده میشود، مردم آرامگاه او را به زیارتگاه تبدیل میکنند.
اکنون بر زمین این گورستان تاریخی، انباری متعلق به آموزشوپرورش، گلخانه شهرداری و فضای سبزی بهنام «میر» دیده میشود. حال با وجود این، قبرستان در جریان ساختوسازها، خیابانکشیها و ساختمانسازیها کامل از بین رفته است.
کوچک در گویش مشهدی خردو گفته میشود. مشهدیهای قدیم قبرستان خردو را به قبرستان کوچکی میگفتند که در محله نوغان قرار داشت. این قبرستان در نزدیکی محل زندگی قرشمالها و خونگیرها، غربتیها، آهنگرهایی که انبر و قیچی و سیخکباب و فرفره میساختند و بازیگران تئاتر روحوضی که صورتشان را سیاه میکردند و ساکن کوچهسیابون بودند، قرار داشت.
اگر از کوچهتنگه که در انتهای کوچهسیابون قرار داشت، میگذشتید، به قبرستان خردو (قبرستان کوچک) میرسیدید و از قبرستان که رد میشدید، میتوانستید به محله نوغان و خیابان طبرسی بروید. این قبرستان تا سالها محل دفن اهالی محله نوغان بود، اما در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ متروکه و تخریب میشود.