پیادهروی اربعین سنتی است که دوستداران اهلبیت (ع) آرزو دارند آن را تجربه کنند. برای برخی این شرایط مهیا میشود و راهی دیار عشق میشوند و عدهای هم بنا به دلایلی، این حضور را به سالهای آینده موکول میکنند. برای همراهی با مسافران این سفر معنوی، با حسین خدادادی، عضو شورای اجتماعی محله عبدالمطلب که پنجمین پیادهروی اربعینش را تجربه میکند، تلفنی گفتگو کردیم.
«خداوند نصیب همه عاشقان و دوستداران بفرماید که به دفعات فراوان به زیارت سیدالشهدا (ع) مشرف شوند و با معرفت قبور نورانی ائمه اطهار (ع) را زیارت کنند.» حسینآقا حرفش را اینطور آغاز میکند و میگوید: من بهشخصه هرسال به یاد اسرای کربلا که آنها را چهل منزل پیاده و با سختی به سمت دمشق بردند، در این مسیر حرکت و شرایط آن روزها را در ذهنم مرور میکنم. جالب است بدانید در این مسیر، وقتی از زائران دلیل حضورشان را میپرسم، برخی از آنها هم جوابی مشابه میدهند.
این عضو محله عبدالمطلب ادامه میدهد: صحبت درباره سفر اربعین، طولانی و مفصل است و شاید لازم باشد ساعتها درباره آن حرف زد؛ زیرا از زمانیکه وارد این سفر میشویم، مانند این است که وارد یک دنیای جدید شدهایم.
«غیر از پیادهروی اربعین قبلا هم به کربلا مشرف شدهام، اما پیادهروی در این روزها تجربه خاصی است.» حسینآقا با تأکید بر این موضوع توضیح میدهد: قبل از سفر اربعین، چندباری به زیارت عتبات رفته بودم، اما تعاملی با مردم عراق
نداشتیم.
او میافزاید:تا اینکه پیادهروی اربعین آغاز شد و سعادت نصیبم شد در این مسیر گام بگذارم. در این ایام همهچیز فرق دارد؛ شما شرایط متفاوتی را تجربه میکنید و آدمهای دیگری را میبینید. این پیادهروی سبب شده تا ما با میهمان نوازی آنها آشنا شویم و برادرانه در کنار هم باشیم.
هرسال در این مسیر، آدمهایی را با ویلچر میبیند یا سالمندانی که بهسختی در مسیر حرکت میکنند، بهویژه در روزهای گرم تابستان، اما حضور دختربچههای عراقی بیشتر از هر چیزی توجه حسینآقا را به خودشان جلب کردهاست.
او برایمان تعریف میکند: تمام مسیر پیادهروی خاطره است. نمیتوان هیچکدامش را توصیف کرد. وقتی افراد مسن یا خانمهایی را که با بچه کوچک پیادهروی میکنند، میبینم با خودم میگویم اینها کجا و ما کجا؛ ما خیلی عقب هستیم. درمیان همه اینها یک تصویر خوب از پیادهروی اربعین که بیشتر از همه به دلم نشسته، حضور دختربچهها در مسیر است که با جان و دل از زائران پذیرایی میکنند. آنها مرا یاد سهساله امامحسین (ع) میاندازند.
خدادادی میگوید: دختربچهای بود که، چون زبانش را نمیفهمیدم نتوانستم سنش را بپرسم، اما آنقدر خالصانه خدمت میکرد که توجه همه را به خودش جلب کرده بود. گرمای هوا برای همه طاقتفرسا بود، اما او بیتوجه به این گرما تندتند به دست زائران شربت میداد و انگار خستگی برایش معنا نداشت. زیباترین چیزی که در او دیدم، دقت و توجهش به رفتوآمد زائران بود که در آن شلوغی، مبادا فردی تشنه از آن مسیر عبور کند. به نظر من، این تأثیر عشق به امامحسین (ع) است که از کودکی در دل بچهها مینشیند.
* این گزارش شنبه ۱۰ شهریور در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.