سیدموسی رفاهی که به تاریخ سجلش ۷۰ را گذرانده، یکی از استخوانخردکردههای هنر جارو و حصیربافی مشهد است؛ هنری که به گفته خودش، سالهاست در انزوا قرار گرفته و به روزهای مرگ نزدیک میشود.
رمضان کردستانی موسفیدکرده هفتادوچهارسالهای است که تاریخ شفاهی شغل دلو یا سطلسازی است. ابزار کارش میخ است و لاستیکهای کهنه و بقایای بهجامانده از لاستیکهای بدون استفاده ماشینها.
علی محدثیخراسانی میگوید: قبلا بهصورت گاهگدار و کورسی، مسافرکشی میکردم، اما از سال۸۹ که بازنشسته یک شرکت تریکوبافی شدم، به آژانسی رفتم که در خیابان نوابصفوی بود. بعد از آن رانندگی برایم شغل شد.
جعفر وظیفه که از سال۱۳۹۱ در لباس آتشنشانی در خیابانهای پرحادثه مشهد حضور دارد، درکنار این شغل پرخطر، به دنیای آرام، اما پرشور چوب پناه برده است. چوبهایی که روزی برایش بیارزش بودند حالا در دستانش به آثار هنری تبدیل میشوند.
روبهروی ایستگاه راهآهن مشهد در بولوار شهیدکامیاب، اغذیهفروشیهای فراوانی غذاهای آماده را در هیئت ساندویچ یا به صورت پرسی به مشتری ارائه میدهند و از طریق این شغل روزگار میگذرانند.
تاریخ اقتصادی مشهد از پیشه سنگ تراشی به یک شهر صنعتی در ۱۰۰ سال اخیر تبدیل شد. از دوره صفویه علاوه بر کشاورزی و سنگتراشی، قالیبافی و خدمات اقامتی و رفاهی به زائران نیز به چرخه اقتصاد مشهد اضافه شد.
«حسین ماهر» که به «ماهری» شهرت دارد، در مغازه قدیمیاش کت و شلوار میدوزد و میفروشد؛ هرچند که میگوید خیاط باید بتواند همهچیز بدوزد و او هم دوختن هرگونه جامهای را آموخته است.