در مشهد دهه 70 چهارپنجنفر بیشتر به کار درزمینه سیستمهای حفاظتی مشغول نبودند؛ ازجمله دزدگیر شریفان، دزدگیر نت و... اسمی که من برای مغازهام انتخاب کردم، «دزدگیر تسلا» بود.
در دهه ۴۰ بیشتر جگرکیها در بازارچه حاجآقاجان جمع بودند. جگرکی بهترین شغل بود و خوراکی بود که شیشلیک هم به پای آن نمیرسید.
حسین اخباری میگوید: روزی در حیاط مشغول پنبهزدن بودم که خانم صاحبخانه آمد و دخترهایش را از لای کمان پنبهزنی رد کرد.پس از یک ماه همان خانم با جعبه شیرینی آمد مغازه و گفت «خدا خیرتان بدهد، بخت دخترهایم باز شد.»
حسینآقای میوهفروش ۴۳ نوروز پشت پیشخوان، میوه دست مشتریهایش داده است؛ بدون اینکه یک بهار مرخصی رفته باشد یا دست زن و بچهاش را گرفته باشد و رفته باشد به طرفی پی تفریح.
پس از کیسهکشی، آبهای جوش بر سر و بدن فرد ریخته میشد تا بدنش برق بیفتد و دستکم در پانزده روز عید تمیز باقی بماند.
در گذشته که خبری از جعبه برای شیرینی نبود، شکرریزان قدیم شیرینی را در طبقها با مهارت روی هم میچیدند.
زنها معمولا برای خانهتکانی از لحاف و تشکهای کهنه شروع میکردند و تا رختخواب نونوار نمیشد، سراغ کارهای دیگر نمیرفتند.