محمد عرفان بعد از کسب رتبه دوم مسابقات زیرنظر استاد قرآن، دوباره از همان ابتدا حفظ قرآن را با اصول تجوید شروع میکند. دراینباره میگوید: یکبار دیگر با جزء30 قرآن شروع کردم. این مرتبه در کنار حفظ لفظی آیات، تجوید و دیگر قواعد صرف و نحوی را هم یاد گرفتم. سیدعلی مؤمنیان استاد از همان کلاس سوم تا امروز معلم و همراهم بوده است. با توجه به تجربه گذشته، حفظ برایم خیلی آسان شده بود و در مدت چند ماه بیش از نصف قرآن را از بر شدم.
به «پدر بازار» شهرت دارد. پدری که دلسوزانه و عاشقانه بار مشکلات ریزودرشت را بهدوش میکشد و خم به ابرو نمیآورد! برایش فرقی نمیکند نیاز مراجعهکننده چه باشد؛ او همه داشتههایش را برای رفع آن حاجت پای کار میآورد! حالا برای احمد قدمگاهی از آن زمان که مصمم شد برای زندگی در همسایگی اماممهربانیها زادگاهش، باغشن قدمگاه، را به مقصد مشهد ترک کند، 35سال میگذرد! سالهایی که به قول خودش در آنها چیزی نبوده است که از حضرت بخواهد و خیلی زود و به بهترین شکل برایش جور نشود.
محمدتقی صداقت پیرغلام محله آبکوه میگوید: زمانی را در اتوبوسرانی خدمت میکردم و پس از آن در شهرداری مشغول به کار شده و در همانجا نیز بازنشست شدم. گرچه در طول عمر خود فعالیتهای زیادی کردهام و حرفههای مختلفی مانند آرایشگری، بنایی، جوشکاری و برشکاری را یاد دارم اما همواره نوحهخوانی را از واجبات زندگیام دانستهام. در بسیاری از مساجد مشهد نوجهخوانی کردم، حتی برای مردم روستاهای اطراف هم اینکار را انجام دادهام. همچنین برای هیئتهایی در قوچان، کاشمر، فیضآباد، فردوس و یزد نوحهخوانی کردهام.
داستان حسینیه ممد(محمد) سرخه شنیدن دارد. حسینیهای که 100سال پیش ساخته شده و یکی از حسینیههای بهنام محله عیدگاه است. دلیل انتخاب این حسینیه معماری آن نیست، چرا که این حسینیه معماری خاص یا معمار بهنامی ندارد، بلکه دلیلش به خاطر نام حسینیه است. حسینیهای که تا دلتان بخواهد، حرف و روایت دارد. روایتها از بانی و خیری که اتفاقا مشهدی هم نبوده و در این شهر غریب بوده است
کمی بالاتر از چهارراه کوشش، گاراژی قدیمی در محله کوشش به چشم میخورد با نمای ورودی آجریشکل و کاشیکاریهایی روی سر در که در گذر سالها شکسته و بخشی از آن نیز از بین رفته است.
مرحوم «محمد برجعلی» مالک قبلی این گاراژ یکی از معتمدان محله گاراژدارها (کوشش کنونی) بوده است که با خرید زمین مقابل گاراژ خود و ساخت مسجد امام علی(ع) نامش را برای همیشه زنده نگه داشته است.
آنطور که از صحبتهایشان میفهمیم 16فروردین امسال کودکان و نوجوانان مسجد امام حسین(ع) در محله طرق ساعات تلخی را پشت سر گذاشتهاند. ساعت از 2ظهر گذشته است، آنها در آشپزخانه مسجد مشغول مهیا کردن بساط افطاری هستند. ناگهان خبر تلخی میشنوند، یادشان نیست چه کسی اول از همه این موضوع را مطرح میکند، فقط این صدا را هنوز به خاطر دارند؛ «بچه ها حاج آقا پاکدامن شهید شد!»
مجید پهلوان از 30سال پیش علاوه بر تئاتر در چندین فیلم سینمایی کوتاه و تلویزیونی هم حضور داشته که از مهمترین آنها میتوان به فیلم تلویزیونی «شب شوم» اشاره کرد، درامی که با همدردی و حس عمیق به بررسی معضل اعتیاد میپردازد.
او سالهاست هر تاسوعا با لباس تعزیهخوانی وارد روستای آبا و اجدادیاش میشود تا ارادتش به ائمه اطهار(س) را با لباس دیگری به جای آورد، رسمی که او را «شمر» گروه تعزیهخوانی روستای حسینآباد شیروان کرده است. هنرمند ساکن محله الهیه در رادیو هم کار میکند و از ساخت نمایشهای رادیویی تا گزارشگری و مجریگری را تجربه کرده است. خودش میگوید آچار فرانسه رادیو است و هرجا بخواهند، «نه» نمیگوید.