دفن متولیان یا همان نایبالتولیهها در جوار حرم رضوی سابقهای دیرینه دارد. این رسم دستکم از زمان استقرار سادات رضوی در مشهد (در قرون چهارم و پنجم قمری) برپا بوده است.
چارچوب خانوادگی که آیتالله سیدحاجی رئیسالساداتی بنا نهاده بود، باعث شد سیدابراهیم هرچند بهدلیل نبود پدر زندگی سختتری نسبتبه همسالانش داشت، کودکی مقاوم دربرابر سختیهای زمان شود.
عباس هریری میگوید: نماز را که خواندیم، عزم رفتن کردیم. در راه دیدم آقایی صدایم میزند. وقتی برگشتم، آن آقا گفت رئیسجمهور هدیهای برای شما داشتند و گفتند آن را به شما برسانم. دستش را که باز کرد، یک انگشتری عقیق در دستش بود. آن را به من داد و رفت.
مشکل بیآبی در خرداد سال ۱۳۲۸، صدای یکی از خبرنگاران را درمیآورد و خطاب به نصیرزاده که یکی از سرمایهداران مشهد است، مینویسد «با اینکه در فروردین و اردیبهشت با باران فراوانی روبهرو بودیم، ولی مشهدآب ندارد».
پهلوان تختی یک الگو شد و بعد از ایشان خیلی از ورزشکاران با تأثیر از ایشان مدالهای خود را اهدا کردند. بهدنبال این موضوع، بخش مدالها اختصاصی شد.
بیبیشمسالملوک، از زنان قاجار و درواقع نوه شاه ایران بود، خرید کارخانه چراغبرق با هدف روشنایی حرم مطهر برای دو مرتبه و همچنین خرید بادبزنهای برقی برای آستانه، ازجمله کارهای اوست.
یشتر این اشیای نفیس به آثاری اختصاص دارد که شخصیتهای برجسته و هنرمندان داخلی و خارجی، سران کشورها و ارادتمندان رهبر معظم انقلاب به ایشان هدیه دادهاند.