خودش را جراح میداند، اما نه جراح آدمها؛ جراح بناهای تاریخی! بیمارانش ساختمانهایی هستند که بستگانشان از آنها قطع امید کردهاند. باید عملیات احیا را انجام دهد. بعد بستگان را متوجه لزوم مراقبت از بیمار کند. بهمرور دست بیمار را در دست بستگانش بگذارد و بگوید بعد از این چه کارهای مراقبتی انجام دهند.
این کارها ممکن است چندماه یا حتی چندسال زمان ببرد. بستگان ممکن است بخواهند کلنگ را بردارند و جان ساختمان متروکه را بگیرند. بهجای آن یک ساختمان لوکس چندطبقه بسازند و کلی پول از آن دربیاورند ولی او باید ساعتها وقت بگذارد تا آنها را متقاعد کند که فرق است بین کهنگی و قدمت. باید ارزش تکتک آجرهای شکسته و کاشیهای ریختهشده را برایشان توضیح دهد. باید طرحی دهد که هم برای مالک سود داشته باشد هم جان بنای تاریخی را حفظ کند. همین دلسوزیهایش است که او را بالای داربست ساختمانهای قدیمی متعددی برده است.
رضا صادقی طراح مرمت بناهای تاریخی است و در پروژههای مرمت خانه کوزهکنانی، کلیسای میدان دهدی، باغ نادری، مدرسه عباسقلیخان و... همکاری کرده است. او کارشناس مرمت سازمان عمران و نگهداری حرم مطهر رضوی است و طرحهایی هم برای مرمت بناهای تاریخی عتبات عالیات انجام داده است.
وقتی با صادقی حرف میزنیم ما را به تاریخ میبرد؛ زمان سلجوقیان، خوارزمشاهیان، صفویان و... حرفهای او پر است از اصالت قدمت! لایههای زندگی برای این شهروند سیونُهساله محله آزادشهر جور دیگری معنا میشود.
صادقی در ارتفاع پنجاهمتری بالای داربست میایستد و به قول خودش تاریخ را نگاه میکند. به این فکر میکند که چندصد سال قبل، افرادی همین جایی که او ایستادهاند، ایستاده و با سختی بنایی را ساخته بودند که حالا یک اثر تاریخی شده است. چنان از اینها حرف میزند که انگار سوار ماشین زمان شده است و خود را کنار کارگران آن سالها میبیند.
او با دیدن تکتک کاشیها و آجرهای شکسته سر ذوق میآید. برای خاک نشسته روی بناهای قدیمی احترام قائل است و یکی از بزرگترین دغدغههایش این است که کارفرماها و مالکان بناهای قدیمی را متوجه زیبایی و ارزش بنا کند.
صادقی در حال حاضر، کارشناس مرمت سازمان عمران و نگهداری حرم مطهر رضوی است، اما ازآنجاییکه اهل ملایر است، تا رسیدن به این جایگاه، فرازونشیبهای بسیاری طی کرده است.
این هنرمند تعریف میکند: دبیرستان در رشته ریاضی درس میخواندم، اما سال آخر متوجه شدم به بناهای تاریخی علاقه بسیار دارم. برای اینکه فرصت تغییر رشته داشته باشم، آن سال کنکور ندادم. او سال بعد برای کنکور در هر دو رشته ریاضی و هنر شرکت میکند و کاردانی مرمت بناهای تاریخی سبزوار قبول میشود. از این پس، از زادگاهش ملایر راهی سبزوار میشود و آنجا در کلاسهایی درس میخواند که به قول خودش فراتر از معماری بوده و فلسفه و تاریخ را هم دربرمیگرفته است.
از بزرگترین دغدغههایش این است که کارفرماها و مالکان بناهای قدیمی را متوجه زیبایی و ارزش بنا کند
صادقی از همین ابتدا متوجه تفاوت کهنگی و قدمت میشود. او درک میکند یک بنای تاریخی به خاطر اصالت و قدمتش، مسئولیت سنگینی را بر دوش مرمتکار میگذارد. برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی به کرمان میرود و آنجا هم ضمن تحصیل، روی بناهایی ازجمله مجموعه بیبی حیات، خانه تاریخی امینی، کاروانسرای تاریخی جر، کارهای طراحی و نظارت مرمت را انجام میدهد.
ادامه تحصیل او در مقطع کارشناسی ارشد از سال۹۰ و در اصفهان رقم میخورد که از آن اینگونه یاد میکند: اصفهان، آرمانشهر ذهن من بود. وارد شهری شده بودم که دنیای هنر و تاریخ بود. به بهانه درس مجوز میگرفتم و از مکانهای تاریخیای دیدن میکردم که دیگران نمیتوانستند آنجا بروند.
تجربههای خیلی جالبی در این بازدیدها برایم رقم خورد. شبستان زیرزمینی مسجد شیخ لطفالله، داخل گنبد کاروانسرای مادر شاه، بام مسجد جامع عباسی، فراز مناره مسجد علی ازجمله مکانهایی است که او در این دوران از آنها بازدید کرده و به قول خودش در آن، تاریخ را به نظاره نشسته است.
در همین سالها به او پیشنهاد کار در عتبات عالیات داده میشود و از آن موقع تا همین الان همچنان برای پروژههای استحکامبخشی، ترمیم و مرمت بناهای تاریخی عراق فعالیت دارد. سال۹۳ که تحصیل صادقی در اصفهان به پایان میرسد، به این فکر میکند که برای ادامه کار به کدام شهر رود و در این بین، مشهد را انتخاب میکند.
به نظر او مشهد به خاطر حرم رضوی و بافتهای تاریخی متعددش، جذابیتهای زیادی برای یک مرمتکار دارد. اولین حضور کارگاهی او در این شهر در بافت منطقه ثامن شکل میگیرد و بهعنوان کارشناس مرمت بناهای تاریخی منطقه ثامن مشغول کار میشود. از سال ۹۴ تاکنون، صادقی، طرح ساماندهی و بهسازی محوطه باغ نادری، طرح مرمت و بازپیرایی کلیسای میدان دهدی، ساماندهی و مرمت خانه تاریخی کوزهکنانی و ... را انجام داده است.
به گفته صادقی، یکی از مشکلاتی که در مشهد وجود دارد، این است که مالکان حقیقی یا حقوقی بناهای تاریخی فکر میکنند اگر بخواهند فضایی مناسب برای زائر فراهم کنند، باید بناهای قدیمی را خراب کنند و بهجای آنها هتل یا ساختمانهای لوکس چند طبقه بسازند، درحالیکه با این تفکر از ماهیت اصیل مشهد و هویت دینی و تاریخیاش فاصله میگیرند.
صادقی بناهای تاریخی را باارزشترین یادگارهای قدیمی میداند و میگوید: برای شناخت تاریخ فقط نمیتوان به کتابها مراجعه کرد. نیاز به بررسی فضای زیست انسانهای قدیم است و با همین بررسیهاست که کتابها نوشته میشود.
به نظر او هر بنای تاریخی، معنا و شخصیتی دارد که باید ابتدا آن را فهمید، سپس کار ترمیم و مرمت را انجام داد.
این هنرمند با تأکید بر اینکه مرمتکار اجازه اشتباه ندارد، میگوید: یک بنای تاریخی متعلق به همه مردم است و مالکیت معنوی سنگینی دارد؛ بههمیندلیل کوچکترین اشتباهی جبراننشدنی است.
صادقی ادامه میدهد: بافت تاریخی مشهد فقط همان سیچهلخانه ثبتشده و بافت پیرامون حرم نیست. بسیاری از خیابانها و بازارها و دیگر ساختمانهای این شهر رنگوبوی تاریخی دارند، اما کمترکسی به آنها توجه میکند.
او حدفاصل چهارراه خسروی تا چهارطبقه را یکی از این مکانها میداند و آرزو دارد روزی مسئولان ارگانهای مختلف به اجماعی برسند تا بتوان این خیابان را به سبک تاریخی مرمت کرد.
به نظر این هنرمند اگر این اتفاق بیفتد، این خیابان یک جاذبه گردشگری و نمادی از هویت ملی و تاریخی شهر میشود.
او بیمارستان امامرضا (ع) را یکی دیگر از جذابیتهای تاریخی مشهد میداند که تاکنون توجه چندانی به آن نشده است.
صادقی به گفته خودش، مخالفتی با معماری جدید ندارد، اما معتقد است این نوع معماری باید تکمیلکننده معماری قدیم باشد نه اینکه مزیتهای معماری قدیم به فراموشی سپرده شود.
منظورش را اینطور بیان میکند: در مرمت و بازسازی مدرسه عباسقلیخان دیدیم که در زمان صفویه در دیوارها چوبهایی گذاشته شده است که لرزهگیر هستند. لوله شومینه را هم از بین طبقات عبور دادهاند تا گرمای آن به طبقات برسد و در مصرف انرژی صرفهجویی شود. آن زمان چنین کارهایی انجام دادهاند، اما در معماری جدید، اصول اینچنینی نداریم.
بافت تاریخی مشهد فقط همان سیچهلخانه ثبتشده و بافت پیرامون حرم نیست و بسیاری از خیابانها و بازارها هم رنگوبوی تاریخی دارند
به نظر او بسیاری از کارهایی که در معماری امروز انجام میشود، اشتباه است. ازجمله اینها به استفاده از نمای سنگ در خانههای جدید اشاره میکند و میگوید: سنگ هیچ سنخیتی با آب و هوای مشهد ندارد، ولی معماران امروز بهجای اینکه همان آجرهای قدیم را که مناسب شرایط آب و هوایی این شهر است، توسعه بدهند و موجب پیشرفت هنر معماری شوند، سنگ را به کار میبرند که تحمل شوکهای حرارتی آبوهوای مشهد را ندارد و پساز مدت کوتاهی به ترمیم نیاز پیدا میکند.
او میگوید: معماری جدید باید از گذشته درس بگیرد و با اقتباساتی از آن، الگوهای جدید خود را ارائه دهد که متناسب با زندگی امروز و مهندسی جدید باشد.
صادقی از زمان تحصیل وارد کار عملی مرمت بنا شده است. او استادش، زینب مرادی، را یاد میکند و میگوید: این استاد از همان ابتدا ما را با کار عملی آشنا کرد و برای بازدید و مرمت به گنبد سلطانیه برد. آنجا زیرنظر خودش بخشی از کارهای مرمت را انجام میدادیم، اما سختگیریهایی در این عرصه داشت که پایههای فکری و ذهنی من را شکل داد.
به گفته او استادشان به حفظ بناهای تاریخی اهمیت زیادی میداده و دانشجویانش را متوجه این میکرده که اثر تاریخی متعلق به کل مردم است؛ بنابراین حق اشتباه و سهلانگاری درباره آن را ندارند. همچنین برایش مهم بوده که رهگذران و مردم عادی را متوجه ضرورت حفظ و پاسداری از آثار تاریخی کنند.
صادقی یاد خاطرهای از اولین کار عملیاش در این دوران میکند و میگوید: روز اول که به گنبد سلطانیه رفتیم، مسافتی طولانی را پیاده طی کردیم تا به آن رسیدیم. من همین که گنبد را دیدم، بیاختیار دویدم و از داربست آن رفتم بالا. همانجا صدای سوت نگهبان بلند شد و توبیخ شدم.
- به نظر شما در بهسازی ساختمانها و معماری مشهد به چه نکاتی باید توجه کرد؟
یکی از موضوعات مهم این است که محل سکونت و رفتوآمد زائر با موضوع زیارت و بافت تاریخی حرم رضوی هماهنگی داشته باشد. بهعنوان مثال حرم رضوی، از دورههای سلجوقی تا امروز لایههای ساخت دارد و آنچه برای من خیلی جالب است، این است که هر دورهای، بناهای تاریخی دوره قبل را توسعه داده. درواقع هیچ کدام بنا را تخریب و بازسازی مجدد نکردهاند. برای همین اکنون لایههای تاریخی همه این دورهها وجود دارد.
- یعنی معتقدید در بازسازی اطراف حرم هم باید لایههای تاریخی را حفظ کرد؟
بله، دقیقا همینطور است. به نظر من برای افزایش جاذبههای اطراف حرم رضوی نباید حتما ساختمانهای لوکس بنا کرد. اگر بافت تاریخی و هویت مذهبی آن را حفظ کنیم، خودش یک جاذبه گردشگری میشود.
اگر بافت تاریخی و هویت مذهبی آن را حفظ کنیم، خودش یک جاذبه گردشگری میشود
- آیا تاکنون خودتان این دیدگاهتان را در عمل پیاده کردهاید؟
بله، وقتی مرمت و بهسازی خانه کوزهکنانی به تیم ما سپرده شد، اولین دغدغهام این بود که اصل بنای تاریخی حفظ شود. البته، چون مالکان شخصی هم داشت، باید طرح طوری چیده میشد که نظر آنها هم تأمین شود. در این راستا ضمن حفظ بنای تاریخی، در اطراف آن بخشهای خدماتی و اسکان طراحی شد تا هم ارزش معنوی و تاریخی بنا حفظ شود و هم امکان ارائه خدمات جانبی به زائران باشد.
- راضیکردن مالک سخت نبود؟
چرا. ابتدا مقاومتهایی بود، اما حالا که طرح انجام شده است، خود مالکان و مسئولان حقوقی، کلی خوشحال هستند از اینکه بنای تاریخی اصلی را حفظ کردهاند. بهطور کلی بسیاری از بناهای قدیمی مشهد که مالک خصوصی دارند، درمعرض تخریب هستند و این معماران هستند که اگر پی به اهمیت موضوع ببرند، باید با مالک صحبت کنند و نشان دهند آنچه به نظرشان کهنه است، قدمت است.
* این گزارش پنجشنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.