در چهارهمین روز آبان، تظاهرات آرامی با حضور پررنگ دانش آموزان و زنان در مشهد برگزار میشود و روزنامه خراسان، آن را چنین گزارش میکند: «تظاهرکنندگان خواستار مجازات عاملین حادثه اسف بار دانشگاه تهران بودند».
حسن هاشمی از جهادگران نسل اول است. نسل اولیها حالا یا بازنشسته شدند یا ادغام در دیگر ادارات. او سال ۶۱ توسط مرحوم آیتالله طبسی در جهادسازندگی منصوب شد.
شهناز جوزینی در کتاب «دخترک پابرهنه»، خاطرات دوران تحصیل، مبارزههای انقلاب ی و خدمت بهعنوان مشاور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران اصفهان را به رشته تحریر درآورده است.
در کوچه ما زنی با دو فرزند پسرش به کار تولید بُرس کفش مشغول بود. صبح دهم دی، شاهد بودم که یکی از پسران این خانواده برای شرکت در راهپیمایی عازم مرکز شهر میشد و بعدازظهر نامش در فهرست شهدا بود.
سیدمحمود ستاری، معلم بازنشسته آموزشوپرورش هنر خطاطی را از پدرش آموخته است، او همزمان قاری قرآن است و شعر هم می گوید. او پس از انقلاب سال ها در جبهه حضور داشته است.
منیر خدابخشحصار و محمدرضا قانع زوج جهادی هستند که در سال ۵۸ پشت یکی از میزهای کمیتههای جهاد سازندگی مشهد نشسته بودند؛ یکی کمیته فرهنگی و دیگری کمیته عمران.
نصرت، دختر مزرعهدار متمول تایبادی بعد از ازدواج زندگی سختی را تجربه میکند. او مدتی به تهران میرود و در کوره آجرپزی کار میکند اما نهایت دست سرنوشت او را بیبی حمومی محله جانباز میکند.






