در الهیه ۶ اهالی با کمی مکث همسایه مورداعتمادشان را به ما معرفی میکنند، آن هم به این دلیل که نمیدانند از میان این همه همسایه خوب، نام کدام را ببرند. اینجا همسایه ها همه همدل هستند.
از نظر علیاکبر حبشی، همسایه هایشان در کوچه مهر۱۸، طلای ۲۴عیار هستند. میگوید: در مراسم دیگ، اجاق و لوازم مختلف از هم قرض میگیریم و به کمک هم میرویم. در همه اتفاقها کمکحال هم هستیم.
بانوان عیدگاه از فامیل به هم نزدیکتر هستند و در همه مشکلات به فکر یکدیگر بودهاند؛ از مبارزه با شیوع سالک گرفته تا بنایی و کار خانههایشان را با کمک هم انجام میدهند. زهره خسرویراد میگوید: مشکل مردم مثل مشکل خودم است.
اعظم صالحی، میگوید: همسایه باید هوای همسایه اش را داشته باشد. همانطورکه پیامبر میفرماید ایمان ندارد آن کسیکه شب با شکم سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد.
اعظم خانم میگوید: اگر یک روز به مسجد نیایم، بیمار میشوم. حتی با دستشکسته اینجا کار کردهام. ماه رمضان پارسال همینجا در آشپزخانه مسجد سُر خوردم و افتادم و دستم شکست. با همان وضعیت، هر شب در آشپزخانه آشپزی میکردم.
یکدلی این آدمها سبب شد صمیمیت و همسایگی بین آنها که همه فرهنگی بودند، به بهترین نحو ممکن شکل بگیرد. یکی از این همسایه های خوب، حاج اصغر ذاکرگلختمی است که اهالی محله میگویند آشپز نذریها در مناسبتها است.
محمد هماور تعریف میکند: حمامی گفت: نمیدانم کدام از خدا بیخبری گفته حمامکردن در حمام جدید، آدم را پاک نمیکند، بلکه نجستر هم میشود! الان چندهفته است که مشتری برای ما نمیآید. بعداز این همه، خرجکردن باید از جیب بخورم.