اگر کسی بخواهد داستان بنویسد، باید بهترین ساعت را برای نوشتن قرار دهد و نه اوقات فراغت و وقت اضافهاش را. یعنی اگر شما کارمند هستی باید مرخصی بگیری و بنشینی در خانه و با فکرِ باز، داستانت را بنویسی، نه اینکه وقتی خسته از سرکار برمیگردی و آخر شب که فکرت خسته است، پای نوشتن بنشینی. من خودم بین ساعت7 تا2 بعدازظهر را به نوشتن اختصاص میدهم اما قبلا که بازنشسته نشده بودم، معمولا بعد از نماز صبح اینکار را میکردم.
پریسا هنری، دختر نوجوان محله نخریسی دستی در نوشتن دارد. او در خانوادهای اهل کتاب و کتابدوست بزرگ شده است. از کلاس پنجم دبستان با نوشتن یک داستان تخیلی برای انشا، نوشتن را شروع و داستان نویسیاش را تا حالا که دانشجوست ادامه داده است. معلم مدرسه سبب شده تا پریسا به استعدادش پی ببرد.
آسیه اکبری در طول 11سال پژوهش و تحقیق و مطالعه، به دنبال پیوندی برای آموزش آسان قرآن کریم همراه با قالبهای گیمیفیکیشن بوده است. او در طول این سالها یک مجموعه بازیهای هوشمند با عنوان «در پناه قرآن» را طراحی و ابداع کرده است که شامل هفتدستگاه روخوانی و روانخوانی، پازل هوشمند حفظ قرآن کریم، امامشناسی، دستگاه لمسی ویژه روشندلان، نماز و وضو، احکام و قصص قرآنی میشود و همه این دستگاهها برای یادگیری آسان قرآن کریم در سنین مختلف کاربرد دارد.
بعد از انقلاب و در دهه ۶۰، هنرستان شهید بهشتی و رشته مکانیک عمومی یا ماشینافزار را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و در سال ۶۴ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در همان سال در تابلو اعلانات هلال احمر اطلاعیهای درباره کلاسهای آموزش بازیگری مشاهده کرد. زمانی که به محل مورد نظر مراجعه کرد به او گفتند: «کلاسهای بازیگری برگزار نمیشود، اما کلاسهای تئاتر دایر است و هنگام آموزش تئاتر، بازیگری هم تدریس میشود.» جواد بیدرنگ در این کلاسها ثبتنام کرده و از محضر استادانی، چون رضا صابری(نمایشنامهنویس)، داریوش ارجمند و انوشیروان ارجمند(بازیگر تئاتر و تلویزیون)، کمالالدین غراب مهدی صباغی بهره میبرد. حضور در این دوره آموزشی، پیشزمینهای است برای آغاز فعالیتهای هنری و سینمایی «جواد علیزاده»، کارگردان مشهدی که 25 سال سابقه حضور در سینمای ایران دارد و چندین بار برنده جوایز بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهنویسی و بهترین فیلم جشنوارههای داخلی، سراسری و بینالمللی شدهاست.
زهرا فرخی، متولد ۴ خرداد ۱۳۶۲ است، همه حسرتش این است که ایکاش در ۳ خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر متولد میشد تا میتوانست به تاریخ تولدش بیشتر مفتخر باشد. نزدیک به ۲ دهه است که کار نویسندگی را آغاز کرده و در این مدت ۵ کتاب، ۴ ویژهنامه و دهها مصاحبه و گزارش با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان را در کارنامه کاری خود دارد، البته به قول خودش یکی دو جین مصاحبه و نوشتههای دستنخورده در خانه دارد که بهواسطه وسواس فراوان روی نوشتههایش، فرصت تکمیل و چاپ آنها فراهم نشده است.
انشانویس خوبی بودم و همیشه سر کلاس انشا حرفی برای گفتن داشتم. سال پیش همان جلسه اول، دبیر ادبیات از من خواست که یکی از دست نوشتههایم را بخوانم. وقتی دستنوشته را خواندم کلی تشویقم کرد. گفت که استعداد خوبی در نوشتن دارم و حتما داستاننویسی را هم تجربه کنم.
حسین عباسزاده میگوید: هر نویسنده برای بهدستآوردن این هنر، مسیری را طی میکند و تجربه این مسیر به رشد او کمک میکند. فردی که میخواهد در این مسیر حرکت کند، باید به 3نکته توجه کند؛ بخواند، بنویسد و پشتکار داشته باشد. اگر کسی این ویژگیها را نداشته باشد، نویسنده نمیشود. خواندن داستانهای زیاد، نقد و بررسی آنها و پشتکار در نوشتن به خلق داستانهای جدید کمک زیادی میکند. نویسنده در بلندمدت به نتیجه میرسد و نباید انتظار داشته باشد در مدتی کوتاه به نویسنده ای معروف و شناختهشده تبدیل شود. کلاسهای داستاننویسی فقط مسیر را کوتاهتر میکنند.