چشمهسنگی میگوید: در کتابخانه مخاطب اصلی ما بیشتر کودکان و نوجوانان هستند. مجموعه انیمیشنی نوشتهام به اسم «آنی و مانی» برای کودکان 3 تا 6سال که فیلیمو آن را پخش کرد و در شبکه پویا هم تبلیغش را دیدهام. من آیتمها را با هدف مهارتآموزی مینوشتم و یک روانشناس کودک روی آن نظر میداد. اینکار هنوز ادامه دارد.
نبرد رستم و سهراب تأثیر عجیبی بر محمدمهدی ناصری گذاشت به طوری که در آغاز هر سال تحصیلی، کتاب فارسی خود را برای پیدا کردن شعرهای حکیم سخن ورق میزد. بعدها نیز علاقه به فردوسی باعث شد او دلداده ادبیات بشود و به سرودن شعر روی بیاورد، اشعاری که تعدادی از آنها را در قالب کتابهای «یک غزل میهمان من باش» و «و عشق فرصتی میان ماندن و نماندن است» منتشر کرده است و پنج کتاب آماده چاپ دارد.
در دوره تحصیلش معلمهای ادبیات با شک و تردید به انشاهایی که مینوشت نگاه میکردند. آنها فکر میکردند احسان بزرگتری دارد که برایش انشاها را مینویسد. هر بار با ناراحتی به خانه میآمد و با ناراحتی به مادرش از معلمها گله میکرد. بالأخره مادر برای رفع این سوءتفاهم به مدرسه رفت و از معلم ادبیات خواست همانجا موضوعی به احسان بدهد تا انشا بنویسد و موضوع روشن میشود.حالا این جوان بیستوهفتساله از چاپ دو کتابش مسرور است و امید به آیندهای دارد که بتواند در حوزه ادبیات و نویسندگی بیشتر بدرخشد.
داستان زندگی پاک دستانی که چرخ شهرمان با زور بازوی آن ها می چرخد
طلبه بیستویکسالهای که در همین سن کم توانسته است سه کتاب تألیف کند. او ارتباط خوبی با جوانان محلهاش دارد و تا جایی که توانسته، سعی کرده است جوانهای محله را به درستکاری، تلاش و سحرخیزی و داشتن خصلتهای خوب تشویق و ترغیب کند.او به زبان ترکی استانبولی مسلط است و یکی از تألیفاتش هم آموزش این زبان است که بسیار با استقبال روبهرو شده است و چاپ دوم هزارصفحهایاش نیز همین روزها در اختیار دوستداران یادگیری این زبان قرار میگیرد. این کتاب را در کلاسهای بسیاری تدریس کرده و یکی از اهدافش این است که این زبان را به اهالی محلهاش آموزش دهد.
او در مدت 28سال خدمتش، سه کتاب «راهنمای معلم، پیامهای آسمان»، «همیار معلم»، و «از ارزشیابی تا یادگیری» را منتشر کرد و تولید نرمافزار قرآنی «سراج»، ویژه درسهای پیامهای آسمان و قرآن را در سابقه کاریاش ثبت کرد.
«طیبه خواجه بیدختی» سرگروه آموزشی استان خراسان رضوی، تمام فکر و دغدغهاش توانمندسازی دبیران در چگونگی انتقال صحیح مفاهیم دینی و اخلاقی به دانشآموزان است.
«خورشید در آسمان معرکه گرفته بود. نمیدانستم گریه کنم یا خویشتندار باشم. دیگر کسی نبود که بچههای قد و نیم قد همسایهها را سرگرم کند یا به سالمندان و کودکانکار یاری رساند. با صدای دخترعموی آرش به خودم آمدم. بفرمایید خرما! ....» اینها بخشی از داستان بهار بهلول، نوجوان سیزدهساله و داستاننویس محله فارغالتحصیلان است که چندی پیش در مسابقه داستاننویسی «قهرمان محله من» شرکت کرد و مقام آورد.