نویسنده - صفحه 13

غبارهای میز کفشداری را روی صورتشان کشیدند
جعفر علیزاده‌گلستانی، کفشدار حرم ساکن محله سعدآباد در کتاب «وادی مقدس» که یکی از تألیفات اوست، خاطرات و یادداشت‌های هشت سال خدمتش در بخش کفشداری حرم مطهر حضرت رضا (ع) را ثبت کرده است.
لیلا به عشق برادرش، نویسنده شد
لیلا پارسافر به عشق برادرش نویسنده شد، بعد از فوت برادرش تنها چیزی که آرامش می‌کرد، نویسندگی بود، او وبلاگی درست کرد و دل نوشته‌هایش را درآن می‌نوشت و کم کم طرفدارانی پیدا کرد.
شبانی، شاعر چهاربرجی، فرهنگ‌نامه توسی‌هاست
دفتر شعر مرتضی شبانی ما را به مشهد و به‌ویژه چهاربرج ۶۰‌سال پیش می‌برد و برایمان از «دامن همت به کمر زدن»، «گریبان چاک دادن»، «بُخو»، «فرنگ» و... می‌گوید.
میترا، دختر حافظ شعرها
میترا نوایی، دانش آموز کتاب‌خوان و دکلمه‌نویس محله فرهنگیان است که بزرگ‌ترین تفریحش در کودکی، داشتن و خواندن کتاب‌های شعر و البته شاعری بوده است.
مسیح، نهج‌البلاغه را به نظم درآورد
مسیح مسعودکیا که کارگری ساده است حین روان‌نویسی، وزن و قافیه هم به نوشته‌ها می‌داد. این شد که کل کتاب نهج‌البلاغه را به نظم درآورد.
کتابخانه ۵۳ ساله علامه طباطبایی
کتابخانه عمومی علامه طباطبایی مشهد نبش کوچه منوچهری واقع شده است. تاریخ تاسیس آن سال ۱۳۵۰ است و مکان اولیه آن در باغ نادری بوده، اما از سال ۹۰ به مکان فعلی انتقال پیدا کرده است.
نویسنده جوان محله قائم، نوجوان درونش را زنده نگاه داشته!
نویسندگی برای سمیرا ثابتی‌مقدم، شبیه زندگی است. فضای ذهنش را به جای روزمرگی‌ها، برای خواندن و نوشتن خالی نگه می‌دارد تا کلمات منفصل را جوری کنار هم قرار بدهد که از دلش داستانِ زندگی بیرون بیاید.