دفاع مقدس

هراس لحظه‌های پیش از اسارت
علی صفرمقدم می‌گوید: دیدم عراقی‌ها با نفر‌بر و تانک در‌حالی‌که اسلحه را به سمتمان گرفته‌اند، نزدیک می‌شوند.بلافاصله بعد‌از بیرون کشیدنمان از گودال، ما را به صف کردند و جوخه مرگ برایمان راه انداختند.
زخم‌های دوران اسارت، هادی بیژن‌نژاد را به پزشکی علاقه‌مند کرد
حدود هزارو ۷۰۰ نفر در عملیات خیبر اسیر شدند و به اردوگاه موصل ۲ انتقال یافتند. پنج سال از عمر دکتر هادی بیژن‌نژاد هم در این اردوگاه گذشت.
رسول مصدقیان در ۹۱ سالگی همچنان پای آبادی محله‌اش ایستاده است
رسول مصدقیان پدر شهید، معلم بازنشسته و از پایه‌گذاران انجمن‌های محلی است که تمام فکر و ذکرش را برای آبادی محله‌اش گذاشته است، حتی الان که ۹۱ بهار از عمرش می‌گذرد.
جانباز همیشه در  میدان
روایتی از زندگی جانباز غلامحسین صفایی، شهید زنده و صاحب نشان مشهد الرضا (ع) که بعد از پایان جنگ همچنان در مسیر انقلاب است.
روزگار نوجوانی سیدحسن خادم با جانبازی همراه شد
سید‌حسن خادم در همان سال اول، با فرمان امام‌خمینی (ره) قید همه‌چیز را زد و با یک کوله کوچک راهی جبهه شد و بدون پایش برگشت. او حالا پدربزرگی است که هنوز آثار جنگ روی تنش مانده است!
«ماهی سیاه کوچولو» پشت جزیره ماهی ماند
محمدتقی مجتهدزاده غواص ۱۴ ساله‌ای بود که بین دوستانش به «ماهی سیاه کوچولو» معروف بود و تقدیرش به‌گونه‌ای رقم خورد که سوم دی سال‌۱۳۶۵ و در عملیات کربلای‌۴، پشت جزیره ماهی در اروند‌رود به شهادت رسید.
خرده‌روایت‌هایی از کتاب ۴۰شهید مهرآبادی
سرو‌های نیلوفری نام کتابی است که محمدباقر جهانگیر فیض‌آبادی، از راویان برجسته دفاع مقدس مشهد برگرفته از روایت‌های هم‌محلی‌ها تألیف کرده است.