سمانه شعرباف میگوید: پدرم که معلم بود، وصیت کرده بود «خانهمان؛ آموزشوپرورش ناحیه۵ را ترک نکن». پس از یک عمر سابقه تدریس در مدارس غیردولتی در آزمون استخدامی آموزشوپرورش پذیرفته شدم و اتفاقا ابلاغ محل خدمتم در یکی از مدارس ناحیه۵ خورد!
محمدجواد دهقانیفیروزآبادی میگوید: آقای غلامی با کلی خاطرات خوبی که برای ما بهجا گذاشت، سال سوم از مدرسه رفت. او اولین معلم زندگیام بود که هیچ وقت فراموشش نمیکنم و خیلی دلم میخواهد باز هم ببینمش.
این معلم بازنشسته از ۲۹ سال پیش تاکنون پنججلد کتاب به رشته تحریر درآورده که محتوای آنها ترکیبی از تخیل و واقعیتهایی است که در سالهای عمرش به چشم دیده است.
نتیجه پیگیری دغدغهمندان محله تربیت، احداث دو مدرسه اردکانی و دبیرستان سفیدسنگی بود که در کمتر از دوسال بههمت ساکنان و دو خیّر مدرسهساز به نامهای حاجمحمود اردکانی و حاجعلی دهقانی سفیدسنگی، بنا شد.
روزهای اول معلم ی برای عادله مسافری پر از تجربههای نو بود؛ اما در میان همه خاطراتش یک ماجرا هیچگاه از یادش نمیرود؛ روزی که قرار بود نماز به جماعت برگزار شود، اما ورود موش به مدرسه همهچیز را تغییر داد.
سیدعلی سجادی یکبار پدر دانشآموزی که پیچگوشتی آورده بود مدرسه را خواست و تذکر داد. چند سال بعد او را دید که پسرش را نشان میداد که در دعوا چاقو خورده است!