دکتر علیاکبر شهابی پژوهشگر ادبیات، تاریخنگاری اسلامی و وقفشناسی بود. او مانند بسیاری از استادان هم نسلش، آرام و کمحاشیه بود. از خانوادهای اهل علم آمد و تا پایان عمر نیز در همان مدار حرکت کرد.
مریم شیردل سیسال از عمرش را یا معلم بوده است یا مدیر. دراینمیان یک شاگرد پررنگتر از بقیه در ذهنش مانده است؛ دختری که ناگهان سرپرستانش را از دست داد و به ناچار به مدرسه شبانهروزی حاجرضا مقدم پا گذاشت.
شعرهای جواد حاجیزاده چندین بار در مسابقات شعر فرهنگیان استان به عنوان اثر برتر برگزیده شده است و نمایشنامهها و کارگردانیاش در جشنوارههای تئاتر دانشآموزی حرفهای زیادی برای گفتن داشته است.
اتفاقی در کلاس سوم دبستان برای سهیلا پورغلام افتاد که بعد از ۲۷ سال وقتی یاد آن خاطره میافتد، دلش میلرزد. وقتی معاون مدرسه صدایش زد، ناگهان سکوتی سنگین در کلاس حاکم شد!
سمانه شعرباف میگوید: پدرم که معلم بود، وصیت کرده بود «خانهمان؛ آموزشوپرورش ناحیه۵ را ترک نکن». پس از یک عمر سابقه تدریس در مدارس غیردولتی در آزمون استخدامی آموزشوپرورش پذیرفته شدم و اتفاقا ابلاغ محل خدمتم در یکی از مدارس ناحیه۵ خورد!
محمدجواد دهقانیفیروزآبادی میگوید: آقای غلامی با کلی خاطرات خوبی که برای ما بهجا گذاشت، سال سوم از مدرسه رفت. او اولین معلم زندگیام بود که هیچ وقت فراموشش نمیکنم و خیلی دلم میخواهد باز هم ببینمش.
این معلم بازنشسته از ۲۹ سال پیش تاکنون پنججلد کتاب به رشته تحریر درآورده که محتوای آنها ترکیبی از تخیل و واقعیتهایی است که در سالهای عمرش به چشم دیده است.






