ناصر مشایخی معلم آموزش و پرورش و یک روانشناس است که در مسجد به مردم مشاوره میدهد. او گاهی اوقات تا ساعت ۱۲ شب برای حل مشکلات خانوادهها وقت میگذارد.
معصومه یَسبیبجد ۲۵ سال سابقه تدریس در آموزشوپرورش را دارد. او اکنون کلاسهای داستاننویسی برگزار میکند و چندین کتاب به چاپ رسانده که «ذبیح» از جمله آنهاست.
سیدرضا ظریفیان، متوجه میشود بچههای کلاس اول و دوم بهشدت ترسیدهاند؛ «بچه هفتهشت ساله کوچک است و در چنین شرایطی دنبال پدر و مادرش میگردد؛ برای همین تعدادی از آنها گریه میکردند و به زبان میآوردند که مادرشان را میخواهند.»
حسین مرادی میگوید: بیشتر دانشآموزان، امکان شرکت در کلاسهای آموزشی یا جبرانی را ندارند؛ چون پرداخت هزینه این کلاسها از توان بیشتر خانوادهها خارج است.
محمدعلی آئینهچیان خیلی اتفاقی تریبوندار شده و بهناگاه در آغاز دهه سوم زندگیاش، نام مجری در کنار اسمش نشسته است؛ عنوانی که حال با آن، روزهای بازنشستگی را میگذراند.
علی حکیمزاده با توانمندیهای علمی و اخلاقی که حاصل سالها ممارست اوست، درمیان ۱۷۰ استاد این دانشگاه عنوان برترین را به خودش اختصاص داد.
فریده افشان میگوید: به استاد گفتم علاقهای به فردوسی و شاهنامه ندارم و اضافه کردم اصلا چرا باید افسانههای فردوسی را بخوانیم؟ آن روز استاد یک ساعت وقت گذاشت و به من توضیح داد که شاهنامه چه تاریخچهای دارد.