ایرج نادری (نجاران) میگوید: «در آن دوران ورزشکار خیلی کم بود؛ برای همین مسئولان وقتی نوجوانی کوشا و ورزشکار پیدا میکردند، سعی داشتند از او در همه رشتهها استفاده کنند.»
مهین قربانی معلم و مدیری است که دانشآموزانش او را مادر مدرسه صدا میکنند. او میگوید: خوشحالم که ۱۸ سال از این حرفه را در خدمت دانشآموزان نابینا و کم بینا بودهام و برایشان مادری کردهام.
محمدرضا پوستچی از اهالی محله تربیت، فرهنگی بازنشسته، فیلمنامه نویس و مسئول کانون فرهنگی صابرین مسجد حضرت زینب (س) است. او سالها است در زمینه سوادآموزی فعالی میکند.
دکتر رؤیا رستگار تعریف میکند: ناظم مدرسه درحال به صفکردن بچهها بود. چشمش که به من افتاد، با تحکم گفت «دختر جان! برو توی صف. چرا اینقدر تعلل میکنی؟» به او گفتم: «من دانشآموز نیستم؛ معلم هستم.»
میهمان سیدمحمود ضیایی هستیم در خانهای که از یک سو منزل نوه «ضیاءالاسلام» است و از سوی دیگر فرزند «نوابصفوی»، اما سادگی چشمگیرش با نسب و موقعیت ساکنانش هیچ سنخیتی ندارد.
سیدمجتبی موسویزاده، معلم است. او میگوید: پسر قلدر مدرسه برای خودش چند نوچه داشت. آنقدر روی بچهها تأثیر گذاشته بود که با اشاره او، کلاس به هم میریخت یا آرام میشد.
هنرستان فنی نمونه دولتی دارالفنون تنها هنرستان و آموزشگاه منحصربهفرد از لحاظ بنا و معماری سنتی و ایرانی در کشور است.