کد خبر: ۸۶۳۸
۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
شیوه متفاوت امین عصمت‌پناه در معلمی ورزش

شیوه متفاوت امین عصمت‌پناه در معلمی ورزش

عصمت‌پناه درباره مشکلات ناهنجاری در دانش‌آموزان می‌گوید: بیشتر خانواده‌ها نمی‌دانند با انجام حرکات اصلاحی می‌توانند مانع مشکلات جسمانی از‌جمله کف پای صاف یا زانوی ضربدری فرزندشان شوند.

طی تماس یکی از شهروندان، امین عصمت‌پناه متولد‌۱۳۶۶، کارشناس‌ارشد فیزیولوژی و تغذیه ورزش و دبیر تربیت‌بدنی آموزش‌و‌پرورش ناحیه ۲ مشهد، یکی از ساکنان محله بهشتی به خاطر نوع عملکرد و فعالیت‌هایش به ما معرفی شد.

کنجکاو شدیم که این معلم تربیت‌بدنی چه ویژگی خاصی دارد که سبب شده او را به‌عنوان سوژه معرفی کنند و از ما بخواهند برای قدردانی از زحماتش با او گفتگو کنیم.

بعد‌از پرس‌و‌جو متوجه شدیم علاقه‌اش به ورزش و دلسوزی‌اش به دانش‌آموزان، شخصیتی متفاوت از او ساخته که در ادامه با او آشنا می‌شوید.

 

علاج واقعه قبل‌از وقوع

وقتی بحث از ناهنجاری‌های قامتی می‌شود، بیشتر خانواده‌ها نمی‌دانند با انجام حرکات اصلاحی می‌توانند مانع مشکلات جسمانی از‌جمله کف پای صاف یا زانوی ضربدری فرزندشان شوند.

بسیاری از ما نمی‌دانیم کف پای صاف موجب زانوی ضربدری می‌شود و اصلاح‌نشدن آن، علت چرخش لگن به جلوست و این چرخش باعث گودی کمر و درنهایت قوز پشت می‌شود.

عصمت‌پناه درباره مشکلات ناهنجاری در دانش‌آموزان می‌گوید: «از سال‌۱۳۸۶ به‌عنوان معلم ورزش در مدارس مشغول به کار هستم. در این سال‌ها متوجه شدم بعضی از دانش‌آموزان، ناهنجاری‌هایی دارند که اگر از همان سال‌های اول تشخیص داده شود و حرکات ورزشی درست را انجام دهند، بهبود می‌یابند.

متاسفانه بیشتر دانش‌آموزان به‌خاطر زندگی آپارتمانی و تحرک‌نداشتن، دچار ضعف عضلانی می‌شوند و این عضله‌های ضعیف عارضه کیفوز (ضعف عضلانی و قوز پشت)، گودی کمر، پای ضربدری و کف پای صاف را به‌دنبال دارد که هر‌یک از این‌ها با ورزش‌های اصولی برطرف می‌شود.»

 

امین عصمت‌پناه، روش متفاوتی را در معلمی ورزش پیش گرفته است


تمرکز کار بر ناراستی‌های قامتی

افرادی که می‌توانند حالت طبیعی داشته باشند، اما در حالت معمولی نقص دارند، دچار ناهنجاری عملکردی یا ناراستایی هستند. حوزه تخصصی امین عصمت‌پناه با عضله است و به ساختار استخوانی ارتباطی ندارد و در‌زمینه ساختار استخوانی باید به ارتوپد مراجعه شود.

«برای تشخیص ناهنجاری در دانش‌آموزان دوره ابتدایی ابتدا تست‌های ورزشی را انجام می‌دهیم، سپس درصورت لزوم در صفحه شطرنجی آن‌ها را نگاه می‌کنیم و بعداز اطمینان، خانواده‌  را در‌جریان می‌گذاریم.

ما اولیا را توجیه می‌کنیم تا متوجه مشکلات ناشی از ناهنجاری‌ها شوند. خانواده‌هایی که برایشان مهم است خودشان مراجعه می‌کنند و پیگیر کار می‌شوند. این دانش‌آموزان را به سالن فردوسی آموزش‌و‌پرورش ناحیه ۲ واقع‌در خیابان امام رضای ۱۱ می‌فرستیم.

از صفر تا صد کار کنار دانش‌آموز هستیم. در‌قالب بازی، تمرینات را انجام می‌دهیم و در‌کنار آن، رژیم ورزشی هم به دانش‌آموز می‌دهیم. هر‌ماه از او بازخورد می‌گیریم.

هر هشت هفته طول می‌کشد تا یک تمرین روی بدن تاثیر بگذارد. بعد‌از هشت‌هفته دوباره معاینه می‌کنیم تا ببینیم تمرینی که انجام داده‌ایم روی بدنش تاثیر داشته یا نه. وقتی مشکل برطرف شد، اولیا را دعوت می‌کنیم و می‌گوییم که مشکل فرزندشان برطرف شده است.»

تمرکز کار آن‌ها بر ناراستی‌های قامتی است که باید گفت هنوز هم بسیاری از مردم ما با این موضوع آشنا نیستند و زمانی متوجه این اتفاق می‌شوند که فرزندشان دچار مشکل شده است.  

 

امین عصمت‌پناه، روش متفاوتی را در معلمی ورزش پیش گرفته است

 

نمی‌گذاشتند هنرستان تربیت‌بدنی بروم

«از دوران کودکی، علاقه زیادی به ورزش داشتم و با هم‌محله‌ای‌هایم در کوچه و خیابان بازی می‌کردم. همان سال‌های کودکی، پشت نرده‌های مدرسه می‌ایستادم.

و به ورزش دانش‌آموزان نگاه می‌کردم تا اینکه به مدرسه رفتم و همان معلمی که هر روز نگاهش می‌کردم، معلم ورزش من هم شد.

دانش‌آموز حرف‌گوش‌کنی بودم و هر چه را که آموزش می‌دادند، خیلی زود یاد گرفتم و تمرین می‌کردم.

بیشتر دانش‌آموزان به‌خاطر تحرک‌نداشتن، دچار عارضه کیفوز (ضعف عضلانی و قوز پشت)، گودی کمر می‌شوند

در آن پنج‌سال معلمم هر چه که بود، به من یاد داد. آن زمان بیشتر فعالیت‌های ورزشی در حد مدرسه بود. آن‌قدر ورزش را دوست داشتم که به استادیوم می‌رفتم و مسابقات را نگاه می‌کردم.

البته این را هم بگویم که علاقه ورزشی من، تاثیری در درس‌خواندنم نداشت و برای اینکه اجازه داشته باشم ورزش کنم، باید درسم خوب می‌بود.»

«در دبیرستان نمونه‌دولتی درس می‌خواندم و معدلم ۱۹.۹۵ بود. از همان ابتدا دوست داشتم به هنرستان تربیت‌بدنی بروم؛ برای همین پس‌از پایان تحصیل، سال اول می‌خواستم پرونده‌ام را بگیرم و به هنرستان بروم، اما مدیرم اجازه نمی‌داد و می‌گفت کسی که فیزیک، شیمی و ریاضی‌اش را ۲۰ می‌گیرد، باید به رشته ریاضی برود، اما من اصرار داشتم به هنرستان بروم.

در نهایت مادرم آن‌ها را راضی کرد تا به هنرستان تربیت‌بدنی بروم. در آنجا به عنوان دانش‌آموز نمونه انتخاب شدم. سال دوم و سوم در مسابقات کشوری آمادگی‌جسمانی مقام اول را کسب کردم. مسابقات هنرستان‌ها تئوری و عملی است و تنها به ورزش ختم نمی‌شود.»

اول درس بعد ورزش

بعضی‌ها فکر می‌کنند وقتی قرار است ورزش کنند بیشتر هم‌و‌غم‌شان باید ورزش باشد، اما مربیان و متخصصان این حوزه نگاهشان فرق می‌کند.

آن‌ها معتقدند مباحث عملی در‌کنار تخصص و علم کارایی دارد؛ «مربیان فوتبال و دوومیدانی من می‌گفتند اگر چهارساعت وقت داری، سه‌ساعت درس بخوان و یک ساعت تمرین کن. در ورزش حرف اول را علم می‌زند، بعد تمرین.»

اولین اشتباه ممکن است آخرین اشتباه باشد. این را عصمت‌پناه همیشه به دانش‌آموزانش می‌گوید. شاید اهمیت این جمله برای او به این دلیل است که در سال‌های جوانی و اوج ورزش خود، آن را تجربه کرده است.

او می‌گوید: «رکوردم در پرش ۶‌و ۲۰ بود. در یکی از مسابقات آمادگی‌جسمانی می‌خواستم رکوردم را افزایش بدهم؛ برای همین با تمام توانم پریدم. آن روز هوا بارانی بود و به خاطر بارندگی، خاک نرمی که در آن می‌پریدیم سفت شده بود.

متاسفانه همین سفتی خاک سبب شد تا دو مهره کمرم آسیب ببیند و دوسال از ورزش دور بمانم. آسیبم در‌حدی بود که به هر پزشکی که مراجعه می‌کردم، می‌گفتند باید عمل جراحی انجام بدهی، اما با کمک مربیانم و انجام حرکات اصلاحی، سلامتی‌ام را به دست آوردم.

 

آرزویم معلمی بود

«قرار بود بعد‌از پایان دوره آموزشی در استانداری زاهدان امریه بشوم. گزینش هم شده بودم، اما همیشه آرزوی این را داشتم معلم تربیت‌بدنی باشم و در همان حوزه‌ای که دوست دارم، کار کنم.

یک روز برای تماشای مسابقات آمادگی‌جسمانی به سالن فردوسی رفتم. آنجا روی بُرد درباره جذب سرباز‌معلم آموزش‌وپرورش نوشته شده بود. با علاقه‌ای که به این شغل داشتم، پیگیر شدم و متوجه شدم بین شهر‌ها قوچان با مدرک کاردانی سرباز معلم تربیت‌بدنی می‌خواهد. به قوچان رفتم و فرم‌ها را پر کردم تا بعد‌از پایان دوره آموزشی به آنجا بروم.»

در دوره آموزشی‌ام با فرمانده‌ام صحبت کردم و درباره سوابقم گفتم و مسئول ورزش گردان شدم. در ورزش صبحگاهی یک نفر سوت می‌زد و سرباز‌ها را بدون هیچ نرمشی مجبور می‌کرد بدوند. من بی‌توجه به او شروع کردم به نرمش.

خودم را گرم کردم که تمرین آن‌ها تمام شد. او با من دعوا کرد و گفت چرا درست با ما تمرین نکردی؟

گفتم اگر تو مربی ورزش هستی باید بدانی ساعت ۷ صبح کسی این کار را نمی‌کند. سرباز می‌خواهد یک ساعت دیگر رژه برود، در طول روز می‌ایستد و روز بعد دوباره این فعالیت‌ها را انجام می‌دهد. من را تهدید کرد که اگر حرفش را گوش نکنم، امریه‌ام را لغو می‌کند و سرباز ساده می‌شوم و باید در پادگان بمانم.

گفتم هر کاری که دوست دارید، انجام دهید، اما کارتان اشتباه است و انجام نمی‌دهم. جواب داد من ۲۰ سال است این کار را می‌کنم. گفتم در این ۲۰ سال یک شب به آسایشگاه سربازانت رفته‌ای و می‌دانی پاهایشان درد می‌کند یا نه؟

بحث ما بالا گرفت و من را پیش فرمانده بردند. پس‌از صحبت با فرمانده، قرار شد ورزش صبحگاهی را من انجام بدهم.

در آن مدت، آن‌قدر از کارم راضی بودند که باشگاه پادگان را هم به من دادند. ۶۰ روزی که در آنجا بودم، هر روزش برایم خاطره بود. پس‌از پایان آموزشی به من گفتند همان‌جا بمانم و کادری سپاه بشوم، اما نپذیرفتم، چون دوست داشتم معلم ورزش شوم.»

 

وجدان کاری حرف اول را می‌زند

بعد‌از پایان دوره آموزشی به قوچان می‌رود، به مدرسه‌ای پرت و دور‌افتاده که تا آن زمان معلم ورزش نداشته بود.

همه فکر می‌کنند او هم مثل برخی سربازمعلم‌ها برای گذراندن اوقات سربازی‌اش به آنجا رفته است.

برای همین می‌خواهند او را در کارگزینی مشغول به کار کنند، اما عصمت‌پناه مخالفت می‌کند و می‌گوید من نیامده‌ام پشت میز بنشینم و می‌خواهم با بچه‌ها باشم.

از همان ابتدای کار، دانش‌آموزانش را در گروه‌های مختلف، تقسیم و به‌صورت جدی، برنامه‌های ورزشی را اجرا می‌کند.

جدیت او در کار برای دانش‌آموزان و معلم‌ها عجیب است؛ «با دانش‌آموزان والیبال، هندبال، فوتبال تمرین می‌کردم. آن‌ها را به سالن می‌بردم و در مسابقات شرکت می‌کردند.

هر تمرینی را به‌صورت اصولی به آن‌ها یاد می‌دادم و می‌خواستم انجام بدهند. آموزشم برای آن‌ها کل به جزء بود تا استعدادهایشان را بشناسم. برای آن‌ها مسابقه در‌قالب تفریح می‌گذاشتیم. بچه‌ها را هدایت می‌کردیم.»

در هر شغل و جایگاهی که باشید، وجدان کاری اهمیت دارد. وقتی نباشد، یک معلم فقط در‌قالب وظیفه سرِ کلاس می‌رود و برمی‌گردد.

چیز بیشتری به دانش‌آموزانش یاد نمی‌دهد، اما وقتی عشق و علاقه وجود داشته باشد، دیگر خود را در‌قالب سرفصل قرار نمی‌دهد و هر‌چه در توانش باشد به آن‌ها می‌آموزد.

شاید همین وجدان کاری‌اش سبب شده از نگاه برخی والدین، متفاوت باشد و او را به‌عنوان سوژه این هفته ما معرفی کنند؛ «در حوزه آموزش‌و‌پرورش ما باید شش‌رشته را آموزش دهیم؛ یعنی کلاس اول و دوم و سوم می‌شوند پایه.

با آن‌ها در قالب بازی فعالیت‌های بنیادی را کار می‌کنیم. کلاس اول بچه‌ها را روی یک خط راه می‌برم، لی‌لی، پرتاب و دریافت‌کردن را با آن‌ها کار می‌کنم. کلاس دوم ژیمناستیک را آموزش می‌دهم و سال چهارم هم طناب‌زنی و در‌کنار آن هندبال را آموزش می‌دهم.

یک معلم ورزش نمی‌تواند لزوما مربی ژیمناستیک هم باشد. یک نفر ممکن است فارغ‌التحصیل تربیت‌بدنی باشد، اما بدون هیچ مدرک مربیگری؛ این بستگی به خود فرد دارد.»

 

در ازای این کار‌ها «خسته نباشید» هم نمی‌گویند

عصمت‌پناه، مسئول انجمن ژیمناستیک، حرکات اصلاحی و بدن‌سازی آموزش‌و‌پرورش ناحیه ۲ است. وقتی این عناوین را می‌شنوید.

احتمالا با خودتان می‌گویید خوشا به حالش، چقدر درآمد دارد، اما به قول خودش این مسئولیت‌ها یعنی باید یک سری کار‌ها را انجام بدهد و در‌ازای این کار‌ها حتی «خسته نباشید» هم به او نمی‌گویند؛ «خیلی وقت‌ها خارج‌از موظفی‌ام کار می‌کنم.

برای مثال پنجشنبه تمرین می‌گذارم و بچه‌ها را آموزش می‌دهم. این روز مدارس تعطیل است و اگر اتفاقی برای دانش‌آموزی بیفتد من باید جواب‌گو باشم.

اما عشق و علاقه‌ام به این کار سبب می‌شود تمام خطراتش را به جان بخرم و دانش‌آموزانم را برای مسابقه آماده کنم.

تمرین‌گذاشتن، بردن بچه‌ها برای مسابقات همه‌اش مسئولیت است. اما استعدادیابی و حضور آن‌ها در مسابقات استانی و کشوری برایم افتخار است و شادی دانش‌آموزان، من را هم خوشحال می‌کند.

هر‌چند سابقه کاری زیادی ندارم، همین مدت کوتاه بازخوردی که داشته‌ام، به من انرژی می‌دهد. اگر بخواهم دل به مسئولان ببندم که هیچ اتفاقی نمی‌افتد!

مدرک مربیگری والیبال، هندبال، بسکتبال، دوومیدانی، فوتبال، تنیس روی میز، ژیمناستیک را گرفته‌ام و دانش‌آموزانم را خودم آموزش می‌دهم.»




* این گزارش در شمـاره ۲۲۰ سه شنبه  ۱۶ آذر ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44