الیاس وفایی از ورزش فوتسال شروع کرد اما حس میکرد چیزی در درونش کم است، تا اینکه یک روز به تماشای مسابقات جوجیتسو رفت و همان لحظه، تصمیم گرفت مسیر تازهای را آغاز کند.
یک قرن پیش بود که قرارشد خیابان جدیدی در ضلعهای شمالیوجنوبی حرممطهر ساخته شود. خیابانی که اکنون ۹۰ سال ازعمرش میگذرد و حوادث تلخوشیرین بسیاری را به خود دیده است.نام این خیابان ابتدا به «تهران»معروف شد،بعد به امیراسداللهعلم تغییریافت و بعد ازپیروزی انقلاب، بهنام امامرضا(ع) نامگذاری شد.
در خانه دهنویها، انس با قرآن رسم و راهی است که مادر، با علاقه و صبری شیرین، جلوی پای فرزندانش گذاشته است. محمدطاها، پسر پانزدهساله و ارشد خانواده حافظ کل قرآن کریم است.
خانه دوم جواد شیداییفر پژو ۴۰۵ زردرنگی است که با آن امرارمعاش میکند. او میگوید: من فکر میکنم مسافری که وارد ماشین من میشود حکم میهمانی را دارد که به منزل شخصی من میآید.
علیاکبر غلامزادهاصفهانی، سهسالی میشود در هیئتهای مذهبی مداحی میکند. او فکر میکرد میتواند هردو را با هم ادامه دهد، اما استادانش میگفتند سبک قرائت قرآن و مداحی با هم تفاوت دارد.
ریحانه اسدی در نهسالگی، هر بار دلش میخواست انیمیشنها را به زبان اصلی ببیند. همین علاقه پنهان باعث شد پدر و مادرش او را در کلاس زبان ثبتنام کنند. او سال گذشته مقام دوم استان را در رشته زبان انگلیسی به خود اختصاص داد.
ثنا اسلامپرست چهارساله بود که کنار مادرش مینشست تا سورهای جدید از قرآن را حفظ کند. او اکنون دانشآموز دبیرستانی و حافظ دو جزء قرآن است و توانسته در مسابقات احکام، مقام اول و دوم ناحیه ۲ را از آن خود کند.
روزهای اول معلمی برای عادله مسافری پر از تجربههای نو بود؛ اما در میان همه خاطراتش یک ماجرا هیچگاه از یادش نمیرود؛ روزی که قرار بود نماز به جماعت برگزار شود، اما ورود موش به مدرسه همهچیز را تغییر داد.






