
گلخانه، خانه دوم طوبیخانم است
همهچیز برای طوبیخانم از علاقهاش در نوجوانی شروع شد. دختر خطه سرسبز گلستان که سایهبهسایه پدر در گلخانه کوچک حیاط خانه، قلمه میزد، کاشتن و بهثمررساندن یک شاخه گل را هرروز زندگی کرد تا امروز بهعنوان یکی از معدود بانوان تولیدکننده انبوه گلها و گیاهان آپارتمانی در شهر ما شناخته شود.
طوبی صدیقی در شروع کارش، تجربه ارزشمند گلخانهداری در خانه پدر را با آموزشهایی که درزمینه پرورش گلها و گیاهان آپارتمانی دیده بود، در هم آمیخت و بعد ازدواج، در محله تربیت، یک مغازه کوچک گلفروشی راه انداخت.
این بانوی ساکن محله دانشجو با حمایتهای همسرش در این حرفه آنقدر آزمون و خطا کرد تا امروز یکی از سرسبزترین گلخانههای شهر را مدیریت کنند و سالانه تولید بیشاز ۳ هزار گل و درختچه آپارتمانی، سهم آنها باشد.
دستیار بحق پدر
طبق نشانی وارد مجتمع گلخانهای آموزشوپرورش میشویم و به سومین سازه بزرگ مجموعه، گلخانه طوبیخانم و همسرش، حامد علیانی میرسیم. ورودی گلخانه را بوته گل کاغذی سرخابیرنگی صفا و زیبایی چشمنوازی داده است.
طوبیخانم در ابتدای روایت علاقهمندیاش به این حرفه یا بهتر است بگوییم این هنر، از خانه پدری را بیان میکند؛ پدری که بذر این علاقه را در دلش کاشت و او از نوجوانی شد وردستش. طوبی تعریف میکند: حیاط خانه پدریام در شمال بسیار باصفا بود، طوریکه همه همسایهها حسرتش را داشتند.
امیر مسعود صدیقی پدر طوبی خانم بهمرور در این حرفه به چنان خبرگیای میرسد که بعدها چهارگلخانه راه میاندازد. طوبیخانم که در همه این سالها کنار دست پدر بوده است، بعد ازدواج با جوانی مشهدی با توجهبه علاقهاش به این حرفه تصمیم میگیرد رویه پدر را پیش گیرد.
او تعریف میکند: بعداز آمدن به مشهد تصمیم گرفتم کار پدرم را دنبال کنم. برای همین بعد از آموزشهایی که دیدم در خانه با قلمهزدن چند شاخه از گلهایی که داشتم، شروع کردم و بهمرور با خرید گلهای بیشتر و قلمههاییکه به ثمر مینشست، انگیزهام برای ادامهدادن بیشتر شد،، چون در تولید گیاهان آپارتمانی که بسیار هم حساس بود، توانمند شده بودم.
تلخی و شیرینی گلخانهداری
طوبیخانم از اولین مغازه گلفروشیشان پشت زندان وکیلآباد میگوید و شیرینی فروش اولین گل و گیاهانی که در خانه قلمه زده بود؛ «با اندک پساندازی که داشتیم، فقط میتوانستیم آنجا را برای فروش گلها اجاره کنیم. جایی پرت و دورافتاده بود که بهجز همسایههای ساکن آن محدوده، جنبندهای دیده نمیشد. بهثمرنشستن تولیدات و داشتن مشتری در آن زمان که امکانات چندانی هم نداشتیم و اول راه بود، بسیار شیرین بود.»
صدیقی از سرماهای استخوانسوز زمستانها و گرماهای سوزنده تابستانها میگوید و قطعی برق و گاز و دوره کرونا و خسارتهای مالی، اما هیچکدام از اینها باعث دلسردی آنها نشد و با شروعکردن دوباره از صفر، سعی کردند کارشان را ادامه دهند.
خردهفروشی فقط برای عشق گلها
با نسیم خنک صبحگاهی، بوی خاکهای نمخورده، مشام ما را پر میکند. سرسبزی و طراوت گلها که در گلدانهای بزرگ و کوچک کاشته شدهاند، توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند تا برای دقایقی هم که شده، به گشتوگذار در این گلخانه مشغول شوند.
طوبیخانم میگوید: محصولات و تولیدات گلخانههای این مجتمع اگرچه بهصورت عمده به فروش میرسد و بیشتر مغازهدارها به اینجا میآیند، مشتری گذری هم داریم؛ کسانی که عاشق گل و گیاه هستند. در این مواقع ذهنیتم این است که نمیتوان کسی را که این مسیر طولانی و پرت را به عشق خرید گلی آمده است، دست خالی برگرداند.
برای کسی که عشق این کار را دارد، تکتک این گلها مثل بچههایش هستند. گلها پیوسته نیاز به مراقبت دارند
او تعریف میکند: اوج فروش ما اواخر اسفندماه است که گلهای بهاری مثل گل شببو، سنبل، بنفشه و البته سبزه عید نوروز عرضه میشود. او از حدود هزار ظرف سبزه که نوروز امسال در گلخانهشان تولید کرده بودند، میگوید و ۱۲هزار سبزه که در کل این مجموعه گلخانه کاشته شده و بر سر سفرهای هفتسین شهروندان نشسته است.
هر وقت فرصت شود به گلخانه میآیم
طوبیخانم درحالیکه علفهای هرز پای یکی از گلدانها را میکند، میگوید: برای کسی که عشق این کار را دارد، تکتک این گلها مثل بچه هایش هستند. گلها از وقتی قلمهشان میزنند تا وقت بهثمررسیدن، نیاز به مراقبت دارند.
میپرسیم پس با این همه عشق و علاقه باید خانهتان پر از گل و گلدان باشد. او میگوید: قبل آمدنمان به این مجتمع، خانه حیاطداری را اجاره کرده بودیم که، چون فضای کافی برای کار داشتیم، خانه شده بود گلخانه. هرجا را نگاه میکردی، گل و گلدان بود. آنجا بود که تصمیم گرفتیم گلها را به اینجا منتقل کنیم. الان آپارتماننشین هستیم و خانه نور چندانی ندارد؛ بنابراین بیشتر گیاهانی را که نیاز به نور کمتری دارند، در خانه نگهداری میکنیم.
طوبیخانم درحالیکه شعله زیر سماور برنجی را زیاد میکند، میگوید: اینجا خانه دوم ماست. اوایل که فرزندم کوچکتر بود، آمدنم به اینجا سخت بود، اما الان هروقت از کارهای خانه فارغ میشوم، بلافاصله به اینجا و بالای سر گلها میآیم.
گل فقط برای گلدوستها
از هدیهبردن گلدان گل به مناسبتهای مختلف برای دوست و آشنا که سؤال میکنیم، میگوید: حتما این کار را میکنیم، اما نه برای همه؛ برای کسانی که بدانیم به گل علاقهمندند و در نگهداری و مراقبت از آن وسواس دارند.
او که درکنار تولید گل، درزمینه مراقبت از گیاهان و گیاه درمانی هم مشاوره میدهد، خاطرهای از یکی از مشتریهایش که عاشق گل بود را تعریف میکند: چندسال قبل، یک نخل شامادورا به خانمی تقریبا مسن فروخته بودیم. نخلهای ما در گلدانهای کوچک قرار داشت. یک روز در مغازه نشسته بودم و دیدم آن خانم، یک گلدان بزرگ نخل را آورده برای عوضکردن خاک. او گفت این همان نخلی است که از خود شما خریده و چندبار گلدانش را عوض کردهام.
الان دیگر، چون خیلی رشد کرده است، میخواهم خودتان خاکش را عوض کنید. برای خود من توجه و علاقه آن خانم در مراقبت از یک گل جالب بود و جالب و عجیبتر اینکه گلی که برده بود، چندبرابر همان نوع گل ما در محیط گلخانه رشد کرده بود!
* این گزارش پنجشنبه ۶ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.