محله پایین خیابان

محله
منطقه ثامن

پایین خیابان

محله پایین خیابان

محله پایین‌ خیابان به‌ دستور شاه‌عباس اول صفوی به‌طول یک کیلومتر از حرم مطهر تا دروازه پایین‌خیابان ایجاد شد. از آن‌جا که بخش انتهایی خیابان اصلی شهر در این محله قرار داشت، مردم مشهد به این محله «ته خیابون» می‌گفتند. اکنون بسیاری از هتل‌های معروف مشهد در پایین خیابان قرار دارد.

محله پایین خیابان
«مکتب بافت» و «خانه خراسان» برای شناخت مشهد قدیم راه‌اندازی شد
مکانی با نام «مکتب بافت» که با شعار «جایی که هر مشهدی می‌تواند ریشه‌های گم‌شده‌اش را در آن بجوید» قرار است تکه‌آیینه‌های شکسته از تخریب بافت تاریخی و قدیمی شهرمان را پیداکند و با تاریخ و پیوندهای عاطفی و مذهبی درهم آمیزد تا این تکه‌های به‌هم‌چسبیده نمایانگر تصویر گذشته باشند که به مرور زمان بتوان آن را احیاکرد. البته زیرنظر «مکتب بافت» در هفته گذشته «خانه خراسان» نیز در همان ساختمان خیابان وحدت3 افتتاح شد.
بهادرخان؛‌ کوچه‌ای به نام واقف حسینیه
کوچه بهادرخان در محله عیدگاه، یادگار خاطرات ساکن دست‌ودل‌بازش است؛ کوچه‌ای که براساس گفته‌ احمد نادر، دست‌کم صدسال است که به نام بهادرخان شناخته می‌شود. بر اساس شنیده‌ها، بهادرخان که از ثروتمندان این محله بود ، در این کوچه املاک زیادی داشت. او پیش از فوتش، کاروان‌سرا را وقف ساخت حسینیه کرد. با کمک مالی خیران، ساخت‌وساز در دهه30 شروع شد. این حسینیه به یاد واقفش به نام بهادرخان شناخته می‌شود.
حاج تقی، کوچه‌ای که نیازمندان از آن نا امید باز نمی‌گشتند
پیشینه این نام در این کوچه تاریخ بلند‌بالایی دارد و به اواخر دوره قاجار می‌رسد. در آن سال‌ها حاج‌تقی و برادرش از سمنان راهی مشهد شدند و در نوغان و طبرسی تجارتخانه پوست و پشم راه‌ انداختند. حاج‌تقی پس از ازدواج با مرواریدخانم که فرزندی برایشان نداشت، در همین خیابان خانه بزرگی ساخت؛ خانه‌ای که درش به روی نیازمندان باز بود. به همین دلیل وقتی مردم می‌خواستند نشانی بدهند، نام «حاج‌تقی» را می‌آوردند که آشنای مشهدی‌ها بود.
خرج سرمایه برای صدا
اینجا در دل یکی از فرعی‌های محله پایین‌خیابان، کلکسیون ضبط و رادیو احمد عطایی نوشین قرار دارد و خودش می‌گوید «اگر از روی شناسنامه بخواهید بدانید، 72سالم است، اما خودم فکر می‌کنم 10سال جوان‌ترم!» عطایی کسی است که کار جمع‌آوری کلکسیون ضبط و رادیو را از 40سال پیش و با دست‌فروشی شروع کرده است و حالا هم از عشقش به دستگاه‌های صوتی قدیمی می‌گوید.
همه زندگی‌ام تار است
«زائر غلام هزاری» هنرمند بی‌نشان و بی‌ادعایی که این روزها برای احیا و زنده نگه داشتن تار و موسیقی ایرانی، سازش را بغل می‌گیرد و در کوچه و خیابان‌ها بدون انتظار از مردم و چشمداشت مالی آهنگ‌های موسیقی اصیل ایرانی - اسلامی و سنتی می‌نوازد. وقتی 13 سالش بود، تار را به عشق نواختن آن برای همراهی با صدای مادرش با یک پیت پنج‌کیلویی حلبی و سیم ترمز ساخت. اهل تربت‌جام است اما سال‌هاست که به مشهد آمده و درکوچه‌ی باغ حسن خان در نزدیکی حرم مطهر زندگی می‌کند.
چراغی که پهلوان روشن کرد
زورخانه‌ها از قدیم همیشه محل بروبیای آدم‌های سرشناسی بوده که سبیلشان حکم امضا داشته است؛ به‌ویژه آن‌هایی که روزی چند بار قامتشان موقع رد شدن از درِ کوتاه زورخانه به رسم ادب خم می‌شده‌است. استاد حسن ریاحی یکی از همین پهلوان‌هاست؛ کسی‌که نامش در تاریخ ورزش مشهد به‌عنوان تیز‌چرخ‌ترین زورخانه‌ای ثبت شده‌است؛ ورزشکاری از نسل بی‌تکرار زورخانه‌های دهه چهل و پنجاه شمسی که در 74سالگی هنوز هم چراغ پهلوانی را روشن نگه داشته است.
قدم‌های خیر زهراخانم و گروهش
زهرا سمنانی متولد۱۳۴۱ و بزرگ‌شده محله پایین‌خیابان است. زهراخانم دختر مادری است که دست‌به‌خیربودنش زبانزد همه قدیمی‌های محله پایین‌خیابان است و کمک‌های زیادی برای تهیه جهیزیه، سیسمونی و درمان بیماران نیازمند کرده است. حتی پیش آمده است که طلاهایش را فروخته و خرج مستمندان کرده است.