یکی از باشکوهترینمراسمی که در سومین روز شهادت سید و سرور شهیدان، حسینبنعلی(ع)، در مشهد برگزار میشود، مراسم تعزیهخوانی و شبیهخوانی حسینیۀ کرمانیها است.
مراسمی که در دویست سال گذشته، فراز و فرود داشته، اما هیچگاه تزلزلی در پایمردی بانیانش پدید نیامده است. اگرچه امروز پایهگذران این سنت زیبا در حسینیۀ «کرمانیها» چهره در نقاب خاک کشیدهاند، اما هنوز هستند کسانی که چراغ آن را روشن نگه دارند.
درب چوبی و قدیمی حسینیۀ «کرمانیها» زودتر از موعد اعلام شده، بسته میشود. داخل حسینیه پُر شده است و جمعیت زیادی از خانمها که پشت در ماندهاند، برای تماشای مراسم به بالکن مسجد رفتهاند تا از پنجرههای مشرف به حیاط حسینیه نظارهگر مراسم تعزیه باشند.
کارت خبرنگاری، مجوزی میشود برای ورود به جمعیت حاضر. معنای «جای سوزن انداختن پیدا نمیشود» را اینجا میتوان بهخوبی حس کرد. سرتاسر فضای حسینیه با لباس افرادی که برای عزاداری آمدهاند، سیاه شده است. نمیتوان قدم از قدم برداشت. بالأخره جایی پیدا میکنیم و مینشینم.
دخترخانمی بغلدستم مشغول فیلمبرداری است؛ نامش مریم است و۱۵ ساله. میگوید از وقتی خودش را شناخته، در بیشتر مراسم محرم و صفر که در حسینیۀ «کرمانیها» برگزار شده شرکت کرده است. در این میان مراسم شبیهخوانی سومینروز شهادت امام حسین(ع) برای او مزۀ دیگری دارد.
او میگوید: «برنامههای این حسینیه واقعاً جالب و تأثیرگذارست. شخصاً با اینکه هرسال مراسم تعزیهخوانی حسینیه را دیدهام، باز هم میآیم. راستش محرم که میشود برای دیدن مراسم شبیهخوانی لحظهشماری میکنم.».
او ادامه میدهد: «به تصویر کشیدن گوشهای از واقعۀ کربلا در قالب شبیهخوانی از بسیاری از روضههایی که امروزه شاهدش هستیم، اثرگذارتر است.».
مریم با اشاره به اینکه هرسال وجهۀ تازهای از واقعۀ کربلا را کشف میکند، آرزومند است که فرهنگ تعزیهخوانی و شبیهخوانی در جامعۀ ما پررنگتر شود و هرمحرم شاهد اجراهای بیشتری از این هنر اصیل ایرانی باشیم.».
اسرای کربلا وارد صحنه میشوند و «شمر» نمایش، عربدهکشان بر بچههای سبزپوش تازیانه میزند. با آمدن بازیگری که نقش حضرت زینب (س) را دارد، به همراه دو طفل سبزپوش دیگر، صدای ناله و زاری حضار به آسمان میرود.
تعزیهخوان با شرح غربت زینب و اهلبیت امامحسین (ع)، آتش بیشتری بر دلها میزند. میانۀ این هیاهو، چشمم به پیرزن ریزنقشی میافتد که گوشهای از ورودی حسینیه برروی صندلی نشسته و آرام اشک میریزد. از او دربارۀ تأثیر برپایی مراسمی مثل شبیهخوانی و تعزیه در زندهنگهداشتن حماسۀ کربلا میپرسم که دوباره چشمانش پر از اشک میشود.
او همانطور که با دستمالی سفید اشکهایش را پاک میکند، میگوید: «نزدیک به هفتاد سال از خدا عمر گرفتهام و بیشتر از ۵۰ سال است که در این حسینیه خدمت میکنم. همینقدر بگویم که زنده بودنم فقط و فقط به عشق این روزها و خدمت به عزاداران امام حسین (ع) است.».
خانم عرفانیان خاطرات زیادی از مراسم عزاداری در این حسینیه دارد، اما به گفتۀ او مراسم نوحه خوانی روز عاشورا و تعزیۀ روز سوم شهادت امام حسین (ع)، چیز دیگری است و شور و حال بیشتری دارد.
او میگوید: «خانمها از سه چهار ساعت مانده به شروع مراسم میآیند، چون قبل از نماز ظهر باید درب حسینیه را ببندیم. حتی برای ایستادن هم جا نیست. همۀ اینها نشانۀ عظمت و حقانیت امامحسین (ع) و ۷۲ یار وفادارش است که با گذشت صدهاسال از واقعۀ کربلا، چنین جمعیتی را به مجلس عزای خود میکشانند؛ مجلسی که پیر و جوان در آن اشک میریزند و نوحه میخوانند.».
کمی جا به جا میشوم. حق با خانم عرفانیان است؛ جا برای ایستادن نیست، چه برسد به اینکه بخواهی از قسمتی به قسمت دیگر بروی. به هرترتیب کمی از قسمت خانمها فاصله میگیرم. شبیهخوانی تقریباً تمام شده و حالا نوبت سینهزنی مردان است. جمعیت سیاهپوش وسط حسینیه با نوای نوحهخوان، دستها را به هوا میبرند و بر سینه میکوبند. تمام شدن مراسم شبیهخوانی، قسمت خانمها را خلوت کرده است.
برخی از آقایان به این قسمت و پای پنجرهها میآیند تا ادامۀ مراسم را بهتر ببینند؛ یکی از آنها پیرمردی است که توان ایستادن روی پاهای خود را ندارد و چهارپایه به دست دنبال گوشۀ خلوتی میگردد.
خادمالخمسه یکی از قدیمیهای پایینخیابان است. به گفتۀ خودش از کودکی تا الان که در دهۀ ۸۰ عمرش به سر میبرد، همواره سعی کرده خودش را به مراسم شبیهخوانی حسینیه برساند. او میگوید: «از وقتی به یاد دارم، این مراسم در حسینیه با همین شکل و شمایل برگزار میشده است.
هرسال هم همینطور غلغله بوده و شلوغ، چه قبل انقلاب و چه بعد از آن. حتی کسانی که زیاد سر به صلاح و آرام نبودند و فقط در ایام محرم به حرمت این ماه، خلاف را کنار میگذاشتند هم در این مراسم حاضر میشدند و برای امام حسین (ع) سینه میزدند.».
او ادامه میدهد: «فقط چند سالی در قدغنی تعزیه و عزاداری، درِ این حسینیه برروی عزاداران و تعزیهخوانها بسته شد، اما با اینحال بازهم برنامههایی در خانهها برگزار میشد، اما خیلی با احتیاط که مبادا سروکلۀ آژانها پیدا شود.».
خادمالخمسه همچنین یادی میکند از بانیان این مراسم که امروز در میان جمعیت نیستند: «خدا رحمت کند کسانی را که چراغ این محافل را روشن کردند تا یاد امام حسین (ع) و آزادگیاش در دلها زنده بماند. نزدیک به هشتادسال در مراسم عزاداری امام حسین بودهام و به شما میگویم که هرکسی برای امام حسین (ع) قدمی از روی خلوص و ارادت بردارد، نامش در دلها زنده و در یادها ماندگار خواهد ماند و این یعنی باقیاتالصالحات.».
در باور برخی مردم حضور یافتن در چنین مراسمی بهواسطۀ دعوتی است که خود صاحبمجلس داشته است. خانم موسوی، زائری از یزد است که محرم ۱۰ سال قبل به همراه همسرش از این محله میگذشته و حضور جمعیت عزادار، او و همسرش را هم به این حسینیه کشانده است.
آن حضور و نشستن پای مراسمی که برای اولینبار میدیدهاند، آنقدر بر دلشان نشسته است که حضور در این مراسم یکی از برنامههای سفر سالانهشان به مشهد میشود: «سال اول به نیت حرم به مشهد آمدیم، اما همهچیز دست به دست هم داد تا از این حسینیه سر در بیاوریم. نمیدانم چرا آن روز حس کردم امامحسین (ع) خودش ما را به اینجا دعوت کرده است و طلبیدۀ این حسینیه هستیم؟!».
پایان مراسم سینهزنی هم میرسد. مردم به سمت درِ خروجی حرکت میکنند تا بعد از گرفتن غذای نذری، حسینیه را ترک کنند. پیرزنی با پسرش کناری ایستاده تا بعد از رفتنِ همه برود. پسر پیرزنِ ۷۰ ساله، دربارۀ حضور مادر پیرش در این مراسم میگوید: «راهرفتن برای مادرم بسیارمشکل است، اما او به عشق امام حسین (ع) و تماشای مراسم تعزیۀ هرسال به اینجا میآید.».
او ادامه میدهد: «چند ساعت مانده به شروع نمایش، مادرم را میآورم تا در ازدحام جمعیت اذیت نشود؛ در پایان هم تا آخرین نفر میماند تا مشکلی برایش پیش نیاید.».
او دربارۀ شور و اشتیاق مردم برای تماشای تعزیۀ حسینیۀ «کرمانیها» هم میگوید: «این حسینیه قدمتی بیشتر از صدسال دارد. از وقتی که من یاد دارم، این مراسم بوده است. آجربهآجر این حسینیه با اشک و گریه بر مصیبت خاندان پیغمبر (ص) روی هم آمده است.
حرکت، حرکتی مردمی بوده است و البته که مراسم تعزیۀ آن هم باید همینطور باشد. درواقع یکدلی، صداقت و صفای اهالی محله در خدمت به خاندان ائمه و زندهنگهداشتن حماسۀ کربلا، رونقبخش این محفل شده است.».
* این گزارش پنجشنبه ۲۰ مهر ۹۶ در شماره ۲۵۵ شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.