غلامحسین ابراهیمآبادی حتی زمان مصاحبه هم طاقت نمیآورد که بنشیند و دستش به قالی بند نباشد؛ دست بر پشت قالی روی دارش میکشد. شصت سال همنشینی با فرش آنقدر به او آموخته است که نتواند در روزگار کهنسالی هم دست از آن بشوید. یک دار قالی 2در3 که از کف تا سقف خانهاش را گرفته، جلو یکی از پنجرههای خانهاش برپا کرده است تا شاید جبران کارگاههای دیجور و نمور کودکیاش بشود.
محله پایین خیابان به دستور شاهعباس اول صفوی بهطول یک کیلومتر از حرم مطهر تا دروازه پایینخیابان ایجاد شد. از آنجا که بخش انتهایی خیابان اصلی شهر در این محله قرار داشت، مردم مشهد به این محله «ته خیابون» میگفتند. اکنون بسیاری از هتلهای معروف مشهد در پایین خیابان قرار دارد.

صحبت از احیای خانه تاریخی غفوری، مرتفعترین خانه عیدگاه است که در کوچه محمدیه (شهیدحاجیحسنیکارگر3) قرار گرفته و از یکطرف به شارستان و از طرف دیگر به حرم مطهر راه دارد. صاحب اول این خانه یک یهودی متمول بوده است که سال 1340 این بنا را به آقای دشتباف و شریکش میفروشد و خانه در سال1385 به شرکت عمران و مسکنسازان ثامن که زیر نظر بازآفرینی شهری کشور است، فروخته میشود.
«باغ عنبر» بخشی از همان محله بالاخیابان است که این روزها پابهپای شهر تغییر شکل داده اما در این میانه یک پلاک باقیمانده که تاریخ بلند و اصیل خود را حفظ کرده است. باغی که در سالهای نخست قرن گذشته تبدیل به حسینیهای تاریخساز شده و این روزها با قدمت 150سال هنوز هم جان دارد و فعال است.
«پنجشش جوان همسنوسالیم که یکسال پیش تصمیم گرفتیم خیمهای بهنام امام حسنمجتبی(ع) بزنیم. هر شب جمعه سر کوچه شهدای حج3 از اذان مغرب تا ساعت23 به زائران امامرضا(ع) چای میدهیم.»
این روایت دوخطی، داستان گزارش ماست که از زبان یکی از جوانهای هیئتی میشنویم.
حاجرمضان حدادقرقی را با همین دو ویژگی، قفلساز سنتی و پهلوان قدیم، سال1396 در یک مغازه قدیمی آهنگری درست در میانههای خیابان نوغان پیدا کردم. کسی که آهنگری را از پدر به ارث برده بود و افتخارش این بود که قفلهای دستساز او امروز در دکور خانهها جا دارد.
حادثه نهتنها پایانی برای زندگی روزمره علیرضا نشد، بلکه از او مردی ساخت که خیلی زود توانست روی پای خودش بایستد و نوجوانی و جوانیاش را از آسیب انزوا و خانهنشینی دور کند!
علیرضا همتآبادی متولد۱۳۵۴ حالا پدر سه فرزند است که عنوان «تنها داور معلول والیبال کشور» را دارد.
این بار درباره آن بخش از نوغان خواهیم گفت که به روایت این دوست عزیز چون طفل جدا مانده از مادر است و اکنون دیگر تنها در ذهن قدیمی های مشهد است اگرنه برای آن هایی که برای نخستین بار وارد آن می شوند، «آصفی» یا«طبرسی 11» است و برای کسبه بعد از «چهارسوق» هم «کوچه سیابان». این نام های متعدد هم هرکدام داستانی دارد