صندوق خاطرات

خاطره معلم محله امام رضا(ع) از بازیگوشی یک دانش‌آموز
سیدعلی سجادی یک‌بار پدر دانش‌آموزی که پیچ‌گوشتی آورده بود مدرسه را خواست و تذکر داد. چند سال بعد او را دید که پسرش را نشان می‌داد که در دعوا چاقو خورده است!
روایت‌های دهه شصتی از بازی در محله المهدی
عباس عباس‌زاده از آن فوتبالی‌های تند و تیز است که اغلب خاطراتش هم بر محور فوتبال در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله المهدی در دهه‌۶۰ می‌چرخد.
سرگرمی جمعه‌ها، تماشای فوتبال محلی در خیابان مؤمن بود
بیست سال پیش، وقتی زهره‌خانم پا به خیابان مؤمن گذاشت، از این همه خانه، مغازه و کوچه‌های آسفالت‌شده خبری نبود. محله بیشتر شبیه روستایی بود دورافتاده. اما زهره خانم از همان سال دوم، به فکر آبادکردن محله افتاد.
ماجرای عجیب ساخت سقف ایستگاه راه‌آهن مشهد
حسین غدیری می‌گوید: پدرم کارگر بود و برای ساختن ایستگاه راه‌آهن روزی پنج ریال مزد می‌گرفت. من هم همراهش می‌رفتم. سقف ایستگاه را به شیوه‌ای سخت، اما ماندگار ساختند.
احوال‌پرس همسایه‌های سالمند در اقدسیه ۳
در محله الهیه، اولین ساکنان، گویی ارج و قرب بیشتری بین مردم دارند. بیشتر آنها بین اهالی به‌عنوان معتمد شناخته می‌شوندو مثل نخ تسبیح همسایه‌ها را به هم وصل می‌کنند.
میزبانی همه‌چی تمام عراقی‌ها در مراسم اربعین
حاج‌محمدتقی قربانیان چند نوبت مدیریت کاروانی را عهده‌دار بوده که از مسجد ولیعصر (عج) محله شهید‌رضوی به نیت پیاده‌روی اربعین راه انداخته است؛ سفر‌هایی که برای او و اهل کاروان پر بوده از خاطرات ناب.
برکات انفاق در تنگدستی
حمیدرضا عباسی، ایثارگر محله سرافرازان می‌گوید: حاج‌آقا تقوی برای نیازمندان حاشیه شهر کمک جمع می‌کرد. من گفتم تازه عروسی گرفته‌ام و بدهکارم اما بعد پشیمان شدم و گفتم حاجی‌تقوی بیا! این چند جفت کفش را ببر.