هرچند استفاده از فرآوردههای گیاهی مخدر، عمری به درازای تاریخ بشر دارد، ابتلای جوامع انسانی به بیماری مهلک و فراگیر اعتیاد، محصول عصر جدید و تکاپوهای استعماری است. شیوع اعتیاد به محصولاتی نظیر تریاک، از قرن نوزدهم در کشورهای تحت استعمار آغاز شد و در اندک مدتی، سهمی بزرگ از تجارت بینالمللی را از آن خود کرد؛ تجارتی که بیشتر دراختیار کشورهای صاحب ناوگان کشتیرانی بزرگ، مانند انگلیس بود.
این تجارت پرسود، خیلی زود نظرها را به خود جلب کرد و به ابزاری برای کسب ثروت فراوان و نفوذ سیاسی استعمارگران و غارت ملتها تبدیل شد، حتی کشوری بزرگ و باستانی مانند چین نیز نتوانست دربرابر این اهریمن کشنده مقاومت کند.
برخی مورخان سقوط چین به دامن استعمار و فروپاشیدن این کشور در قرن نوزدهم را بهدلیل نفوذ و اشاعه موادمخدر ازسوی کمپانیهای انگلیسی در این کشور میدانند؛ اقدامی که درنهایت، با ماجرای «جنگ تریاک»، به استقلال چین خاتمه داد، اما در ایران، موضوع تنها شیوع اعتیاد در این دوره تاریخی و برپایی «شیرهکشخانه» در نقاط مختلف کشور و بهویژه در قهوهخانهها و بهخصوص در شهرهای پرجمعیت نبود؛ زمینهای کشاورزی ایران برای کشت خشخاش بسیار مناسب بود؛ به همین دلیل کشور ما نهفقط بهعنوان بازار مصرف، بلکه بهعنوان مرکز تولید محصول با قیمت بسیار ناچیز نیز، توجه بریتانیاییها را به خود جلب کرد.
کمپانی یهودیانگلیسی «ساسون» که ابتدا حوزه تجارت مرگ خود را در خاک عثمانی فعال کرده بود، بهدنبال آگاهی ترکها از اقدامات پشتپرده این شرکت در فعالیتهای مربوطبه شیوع اعتیاد، بهسرعت محل استقرار خود را از بغداد به بوشهر منتقل کرد و در همین شهر بود که کار سلفخری تریاک آغاز شد و بهتدریج، تا آغاز دوره محمدشاه قاجار، ایران به یکی از کانونهای مهم تولید تریاک در جهان تبدیل شد.
دوران مشروطه، شیوع اعتیاد و گسترش شیرهکشخانهها یکی از ابتلائات اصلی اجتماعی در ایران بود
بخش مهمی از این محصول بر روی مزارعی کشت میشد که تا قبل از آن، به کشت محصولات غذایی راهبردی، مانند گندم اختصاص داشت. به این ترتیب درحالیکه برخی تاجران منفعتطلب، بهعنوان شرکای تجاری کمپانی ساسون، در ایران فعالیت خود را آغاز کرده بودند تا محصولات تولیدشده را به بوشهر برسانند و درواقع خوراک شوم اقتصاد سرمایهداری در چین را -که بهدلیل جمعیت زیاد، بهترین بازار فروش این محصول بود- فراهم کنند، شیوع اعتیاد درمیان ایرانیان سرعتی سرسامآور به خود گرفت.
طولی نکشید که بساط شیرهکشخانهها، در بسیاری از شهرها پهن شد و عوارض ناشی از وجود چنین مکانهایی، دامن مردم را گرفت؛ فحشا، قمار، شرب خمر و.... به این ترتیب، در دهه ۱۲۸۰ خورشیدی و دوران پرفرازونشیب نهضت مشروطه، شیوع اعتیاد و گسترش شیرهکشخانهها در شهرها و روستاها، یکی از ابتلائات اصلی اجتماعی در ایران بود.
با پیروزی نهضت مشروطه و امضای فرمان آن در ۱۴ مرداد سال ۱۲۸۵ توسط مظفرالدینشاه، فضا برای گسترش فعالیتها و پویشهای سیاسی و اجتماعی فراهم شد. بخش عمده این فعالیتها و پویشها، متأثر از نگاه منورالفکرها به غرب و دستاوردهای ناشی از نوع دیدگاه سیاسی کشورهای اروپایی بود؛ اتفاقی که باعث دردسرهای زیادی در جامعه ایران شد و چالشهای متعددی را در عرصههای مختلف برانگیخت.
این چالشها، هزینههای سنگینی برای کشور دربر داشت و در ضمن، باعث بروز درگیریهای فیزیکی و تلاش برای حذف برخی شخصیتهای سیاسی و حتی دینی شد. با این حال، همه آنچه از این فعالیتها و پویشها به دست میآمد، منفی و دردسرساز نبود.
در میان این اقدامات، گاه به مواردی بر میخوریم که خبر از ایجاد تحولات مثبت در جامعه ایرانی و تلاش برای ترقی و تعالی فرهنگی و اجتماعی میدهد. مثلا در همین مشهد خودمان، نخستین تالارهای مطالعه – یا به قول قدیمیها «قرائتخانه» - به همت افرادی مانند «حاج عبدالرحیم صراف» تأسیس شد که در نوع خود پدیدهای بسیار جالب توجه در فضای فکری مشهد به حساب میآمد.
در این قرائتخانه برای نخستین بار جوانان علاقهمند، به جراید و مجلات ایرانی و خارجی به طور گسترده دسترسی داشتند. از سوی دیگر، در همین دوره، روزنامهها و هفتهنامههایی با هدف افزایش اطلاعات و آگاهیهای عمومی جامعه انتشار یافت که نقش مهمی در ارتقای سطح زیست اجتماعی مردم، به ویژه در حوزه بهداشت عمومی داشت. با این حال، کمتر پیش میآمد که کسی به نقش ویرانگر مواد مخدر و شیوع اعتیاد به آن در جامعه بپردازد.
درباره تاریخ شیوع اعتیاد به مواد مخدر در شهر مشهد، اطلاعات دقیقی نداریم؛ اما مسئله اعتیاد و استفاده از تریاک، از دوره صفویه مرسوم بوده و احتمالاً در مشهد نیز، این رویه وجود داشتهاست. با این حال، شیوع افسارگسیخته این بلای مهلک اجتماعی در مشهد، همزمان با گسترش کشت تریاک در اوایل دوره محمدشاه قاجار، به چشم آمد.
طولی نکشید که شیرهکشخانهها در نقاط مختلف شهر، به ویژه مناطق فقیرنشین و باغات داخل مشهد به راه افتادند؛ اماکنی که در ایجاد ناامنیهای اجتماعی سهم بسزایی داشتند، اما عملا هیچ اقدامی برای جلوگیری از فعالیت آنها صورت نمیگرفت.
با پیروزی نهضت مشروطه، شاید برخی توقع داشتند که موضوع جمع کردن شیرهکشخانهها از سطح شهر به عنوان یک دغدغه عمومی، بهخصوص در میان بانوان، مورد توجه قرار گیرد و چارهای برای آن اندیشیده شود؛ اما درگیریهای سیاسی و توجه اکید به عرصه فعالیتهای فرهنگی، باعث شد که توجه نسبت به موضوع اعتیاد و فعالیت شیرهکشخانهها، اولویت نخست مشروطهخواهان و اعضای نخستین انجمن ایالتی خراسان نباشد.
هر چند که در تهران، برخی منورالفکرهای غربگرا، وجود چنین مکانهایی را برای افزایش درآمد شهرداریها مفید میدانستند، چنین نگاهی در مشهد وجود نداشت یا دستکم گزارشی از چنین رویکردی در دست نداریم.
در اسفندسال ۱۲۸۵ شمسی، نخستین انجمن ایالتی خراسان، پس از برگزاری انتخابات در مشهد تشکیل شد. اعضای این انجمن عبارت بودند از: محمدعلی میرزا برهانالملک، محمدکاظم تهرانیان، عبدالرحیم مجتهد عیدگاهی، شیخ ذبیحالله مجتهد قوچانی، ارفع السلطان، شیخ حسن کاشی، فاضل بسطامی، محمدعلی ترشیزی و غلامعلی یزدی.
محل برگزاری جلسات انجمن، بخشی از «بیرونی» منزل آیتالله میرزا حبیب خراسانی بود که در منطقه چهارباغ قرار داشت. جلسات انجمن برای ساماندهی به اوضاع آشفته آن دوره، به صورت فشرده برگزار میشد.
هفتهنامه «خورشید» با مدیریت «میرزاعلیآقا تبریزی» تقریباً به عنوان «ارگان» انجمن ایالتی خراسان عمل و صورتجلسات را به صورت هفتگی منتشر میکرد و به اطلاع مردم میرساند. به همین دلیل، در مطالعات مربوط به تاریخ انجمنهای ایالتی دوره متقدم در مشهد، هفتهنامه خورشید یک منبع قابل اعتناست. در متن این صورتجلسات و گزارشها گاه میتوان نشانههایی از خیزشهای اصلاحی اجتماعی یافت که شاید کمتر به گوش نسل امروز خوردهباشد.
یکی از این گزارشها که در شماره ۱۲ هفتهنامه خورشید منتشر شد، آمدهاست: ««[مردم در مقابل در انجمن جمع شدند و گفتند:]شما [اعضای انجمن]در پیشرفت امور جد و اهتمام ندارید. در این دو ماه و نیم که انجمن دایر شده و امید کلیه مردم به اقدامات شما وکلاست، با وجود این هیچ گونه اقدامی در اصلاح امور نفرمودهاید.
از بابت مالیات قرار شدهبود که یک ثلث بیشتر حواله نکنند و حالا با هر پُست عریضهجات، شکایت و تظلم از ولایات، از زیادهروی حکام در باب مالیات میرسد و هنوز شما صورت صحیح بدهی آنها را نگرفتهاید. هکذا از بینظمی شهر، شبی نیست سرقتی نباشد.
ماجرای بستن قهوهخانهها که بخش مهم آنها شیرهکشخانه بودند به مطالبه عمومی تبدیل شد
اگر شما اقدام نمیکنید، بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم. در این بین از تمام اصناف، متدرجا [به تدریج]چند نفری به انجمن آمده، جمعیت زیاد شد؛ هکذا از طلاب مدارس از هر مدرسه جمعیتی میآمدند و تأکید و اصرار داشتند که حکم کنید ما خودمان قهوهخانهها را ببندیم. حضرات علما و وکلاء فخام [بزرگوار]آنها را نصیحت، موعظه و ساکت میکردند که اجرای احکام، تکلیف حکومت است، نه انجمن.»
ماجرای بستن قهوهخانهها از آن رو به مطالبه عمومی تبدیل شدهبود که بخش مهمی از آنها، در واقع شیرهکشخانه بودند و نه قهوهخانه! با این حال، موضوع تعطیلی این مراکز، به عنوان دستور جلسه مورد توجه اعضای انجمن قرار نمیگرفت. تا اینکه بانوان مشهدی برای تحقق این مطالبه اجتماعی و بسیار راهبردی، وارد میدان شدند.
روز ۱۱ خرداد سال ۱۲۸۶ جمع کثیری از خانمهای مشهدی مقابل انجمن ایالتی تجمع کردند؛ یک تجمع اعتراضی که احتمالا باید آن را نخستین تجمع اعتراضی بانوان در تاریخ مشهد بدانیم. آنها خواستار تصویب و اجرای قانون منع فعالیت قهوهخانهها و شیرهکشخانهها بودند.
در ابتدای کار، اعضای انجمن توجهی به خواست بانوان نکردند، اما به تدریج بر تعداد آنها افزوده شد و سر و صدا بالا گرفت. هفتهنامه خورشید گزارش میدهد که زنان، بعد از مدتی وارد محل برپایی جلسات انجمن ایالتی شدند و با فریادهای اعتراضی خود، اعضای انجمن را به تصویب قانون وادار کردند. حاضران در جلسه انجمن ایالتی که خود را در برابر موج اعتراضی و گسترده بانوان مشهدی میدیدند، سرانجام پذیرفتند که قانون مورد نظر زنان معترض را تصویب کنند.
به این ترتیب، همان روز، یعنی ۱۱ خرداد سال ۱۲۸۶، نخستین قانون مبارزه با مراکز توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران، به همت خانمهای مشهدی تصویب شد؛ اما آنها فقط به تصویب قانون دلخوش نبودند و برای تأمین امنیت فرزندان، شوهران و برادران خود، خواستار اجرای سریع قانون جدید شدند.
انجمن ایالتی که هنوز بازوی اجرای قدرتمندی نداشت، موقتاً از اجرای قانون شانه خالی کرد، اما بانوان خشمگین، خود برگه قانون تصویب شده را به دست گرفتند و به سراغ مراکز فساد رفتند. متأسفانه از جزئیات اقدامات آنها، اطلاعاتی در اختیار نداریم، اما میدانیم که آنها توانستند چنین مراکزی را از سطح شهر جمع و آنها را وادار به خروج از محدوده شهری کنند.
این اقدام بانوان مشهدی، نخستین اقدام در حوزه مبارزه با مواد مخدر کشور و اولین اقدام اجتماعی در شهر مشهد، پس از پیروزی نهضت مشروطیت بود.
* این گزارش شنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۲۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.