پس از انقلاب مشروطه چند مستشار آمریکایی به ایران میآیند تا در اصلاح امور مالی دولت به دربار کمک کنند. روسیه که منافع خودش را در تضاد با این کار میبیند، به دولت ایران اولتیماتوم میدهد که مستشاران آمریکایی را اخراج کند.
شاه هم از ترس اشغال ایران توسط روسها، مجلس را منحل و آمریکاییها را اخراج میکند. این موضوع سبب میشود اعتراضهایی در سراسر ایران، ازجمله مشهد به راه بیفتد و کالاهای روسی بهخصوص در عزاداریهای ماه محرم آن سال تحریم شود؛ کالاهایی که دامنه آن به قند و چای روسی هم میرسد.
مجلس شورای ملی با قاطعیت تمام، در آذر ۱۲۹۰ خورشیدی اولتیماتوم روسیه را رد میکند، اما نیروهای روسی حاضر در مشهد از دخالتهای بسیارشان در امور این شهر دست برنمیدارند. همین مسئله سبب میشود روحانیان، مجاهدان قفقازی و حتی مردم، خود را برای ایستادگی برابر نیروهای روسی آماده کنند که اعلام جهاد علیه روسها و مبارزه مسلحانه با آنها، نتیجه بخشی از این ایستادگی است.
شکل دیگر این مقاومت، اما با تحریم کالاهای روسی که در آن دوران بازارهای مشهد را قبضه کرده بودند، نمایان میشود. ازآنجاکه رهبری این اتفاق برعهده علمای مشهد است، آنها در اطلاعیهای اعلام میکنند: «علمای عظام و حجج اسلامیه نجفاشرف که از ارکان عالیه روحانی ما بهشمار میآیند، در جلوی حرکات دول همجوار متعدی، بهخصوص دولت روس، اظهار تنفر فرموده و به ترک امتعه (کالا) این دولت استظهار متواتره صادر فرمودهاند.
از امروز به ترک امتعه روس میان بسته و با تمام نفرت خودمان، اجناس این دولت جابر را به نظر، بیلیاقتی دیده و به کلیه مالالتجاره از قند و چای روس و سایر اقمشه (قماش) و اشیا را بر خود حرام داشته و هرکس از ایرانیان که جنس روسی استعمال کند، او را از کسوت روحانیت، عاری شناخته و با او آمدورفت را موقوف خواهیم کرد». این بیانیه تندوتیز سبب میشود چای و قند که آن زمان بیشتر از کشور روسیه وارد میشد، تحریم شود و مردم حتی چای هندی را هم بهگمان روسی بودن، کنار بگذارند.
همچنین برابر آنچه دکتر یوسف متولیحقیقی در کتاب «تاریخ معاصر مشهد/جلد یک» مینویسد، در همین راستا، یکی از روحانیان مشهدی به نام «حاجشیخمهدی سلطانالمتکلمین» در اجتماع مردم میان مسجد گوهرشاد، مفاد اولتیماتوم روسیه و همچنین فتوای آخوندخراسانی درباره لزوم جهاد برضد روسها را برای حاضران میخواند که با واکنش شدید ضدروسی آنان مواجه میشود.
روسها برای درهم شکستن مقاومت مردم مشهد، بسیار تلاش میکنند و از آن میان میکوشند به صفوف روحانیان مشهد که در آن زمان حدود ۳ هزار نفر بودند، نفوذ کنند، اما توفیق نمییابند و فقط میتوانند با رشوه دادن و فریفتن یکی از تجار مشهدی، به محفل مشروطهخواهان راه یابند. در ادامه، شاگردان مدارس مشهد به تحریک معلمان خود، با علم و بیرق در کوچه و بازار، راهپیمایی ضدروسی بهراه میاندازند.
شعار آنان در این راهپیمایی، این دو بیت است:
آنچه اندر پرده داری آسمان، بنما عیان
تن نخواهند داد بر ظلم و ستم ایرانیان
سر به کف، جان در قدم، داریم ما ورد زبان
یا که استقلال ایران یا که مرگ ناگهان
ازقضا اعلام این ممنوعیت، همزمان میشود با ایام عزاداری سیدالشهد (ع)؛ به همین دلیل هم مردم در بیشتر عزاداریهای خود از صرف چای و قند خودداری میکنند. ممنوعیت مصرف کالاهای روسی تا آنجا پیش میرود که یکی از روحانیان ساکن مشهد، عمامهاش را که از پارچه کتان روسی بود، بهصورت نمادین پاره میکند و در آتش بخاری میاندازد. گروهی از اعضای انجمن ایالتی مشهد نیز به پیروی از این عالم، پیراهنهای خود را که از پارچه خارجی دوخته شده بود، پاره کرده، مصرف پارچه کتان، چای و قند روسی را تحریم میکنند.
روزنامه «نوبهار» در محرم سال ۱۳۲۹ قمری در گزارشی، این ماجرا را توصیف میکند و مینویسد: «مردم در مجالس تعزیه اباعبدالله (ع) بهجای قند و چای، قهوه با عسل مینوشیدند. مردم حتی در خلوت خود هم به این موضوع پایبند و از چای و قند رویگردان بودند».
روزنامه «حبلالمتین» نیز در همین ایام، چنین خبر میدهد: «تمام تجار به عمال خود در روسیه، تلگراف نمودند که دیگر متاع (کالا) روسی جهت ایران خریداری ننمایند و الان در تمام مجالس روضهخوانی عوض چایی، قهوه شیر با عسل میدهند».
ممنوعیت کالای روسی به وسیله مردم مشهد، در اندک زمانی، نقل محافل بسیاری در دیگر بلاد خراسان میشود و عزاداران حسینی این شهرها را هم به جمع تحریمکنندگان مشهدی اضافه میکند؛ برای نمونه روزنامه «ایران نو» هفتم محرم سال ۱۳۲۹ قمری از سبزوار چنین خبر میدهد: «اهالی مشغول تعزیهداری و دعاگویی هستند.
تلگرافی از علمای خراسان به توسط انجمن ولایتی رسید که موافقت با علمای خراسان در ترک اشیای محموله از روسیه بنمایند و درمیان مردم، مذاکرات زیاد است و در منابر وعاظ، اهالی را ترغیب به این موافقت مینمایند».
جراید همچنین درباره پیروی مردم شیروان از علمای مشهد نوشتهاند: «دیروز که تلگرافی از انجمن ایالتی در باب ترک امتعه روسی رسیده، علما و اهالی در مسجد بهکلی حرام و متروک کردند و عوض چایی در روضه خوانیها، شیر و شیره (عسل) صرف مینمایند و از امروز مشغول تهیه چراغ پیهسوز و روغنچراغ هستند که لامپا و نفت را هم بهکلی ترک کنند».
گویا نامهای از علما به بجنورد هم میرسد که سیاهه آن در روزنامه ایران نو به چاپ رسیده است: «هوا بهشدت سرد است. بهواسطه تلگراف آقایان علما، انجمن ایالتی مشهد، مجالس روضهخوانی چای را موقوف نموده و قهوه تلخ میخورند. در بعضی منازل هم نفت و شمع را موقوف داشته، روغن کرچک میسوزانند».
این روزنامه در ۱۹ محرم همین سال مینویسد که شدت احساسات منفی مردم خراسان برابر روسها، شدیدتر از گذشته شده است: «مسئله باکوت (بایکوت) تحریم امتعه روس در خراسان، روزبهروز دارد کسب شدت و عمومیت میکند. احساسات اهالی از وقتی که مقداری قوای نظامی روس، جدیدا وارد خراسان شده، اتصالا برای روسها نفرتآمیزتر است».
البته دوره تحریم کالاهای روسی در مشهد، زیاد طولانی نیست و چای و قند خیلی زود به سبد کالای مردم بازمیگردد؛ چند روز بعد از اعلام تحریم، یک تاجر هندی که تعهد ایرانیها را دربرابر این حکم نداشته است، عهدهدار تحویل چهل بار (محموله) قند روسی میشود و مردم هم واکنشی به این کار نشان نمیدهند؛ البته گویا در آغاز تحریمها، عدهای از مردم به بازرگانهایی که از روسیه کالا وارد میکردند، نامههای تهدیدآمیزی مینویسند که تأثیرش را در درازمدت از دست میدهد و موضوع ممنوعیت متاع روسی، اندکاندک به فراموشی سپرده میشود.
غلامرضا آذریخاکستر| «مورگان شوستر» در کتاب «اختناق ایران» درباره فعالیتهای ضدروسی این دوران نوشته است: «از طرف علما و پیشوایان روحانی، حکم به تحریم و بایکوت امتعه روس و انگلیس [داده]شد. ایرانیان، سواری تراموای تهران را که به سبک قدیم بود، به گمان آنکه متعلق به روسهاست، نیز ترک کردند. تمام روز ترامواهای مزبور، خالی و بدون مسافر میچرخیدند.
جوانان و شاگردان مدارس و زنان، دستهدسته فضای خیابانها را پر کرده بودند. دریچهها و شیشه مغازههایی که در آن، امتعه روسی نمایش داده و فروخته میشد، شکستند. همچنین سعی و مواظبت تامی مینمودند تا کسی چای نخورد؛ اگرچه چای هندوستان هم باشد؛ زیرا که اغلب چایهای تهران از روسیه میآمد.»
جالب است بدانید در جریان اولتیماتوم روسیه، زنان نیز همگام با دیگر گروهها، جزو معترضان به روسیه بودند. پس از اولتیماتوم روسیه به ایران، یکی از زنان میان اجتماعی که در تهران شکل گرفته بود، برای احساسات حضار گفت: «خانمهای عزیز! نترسید و جدا بکوشید تا پای اجنبی را از خاک پاک مملکتمان دور سازیم».
پس از آن زنان کوشیدند مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را کاهش دهند و حتی به مغازههایی که کالای خارجی میفروختند، با سنگ و چماق حمله میکردند و سوار تراموای تهران نمیشدند؛ زیرا گمان میکردند این تراموا روسی است، درحالیکه متعلق به بلژیک بود.
علاوهبر اینها، پس از حمله روسیه به ایران (که با توافق و رضایت انگلیس صورت گرفت) فضایی ایجاد شد که در آن، زنان برای انتقام گرفتن از دولتهای اروپایی، به قهوهخانهها میرفتند و از صاحبان این اماکن میخواستند که مصرف شکر اروپایی را متوقف کنند و در غیر اینصورت، قهوهخانهها را ببندند. آنان همچنین استفاده از کالسکه اروپایی را که بیشتر برای انتقال زنان کاربرد داشت، تحریم کردند.