بازیگری، بخشی از زندگی روزمره همه ماست. چه آن زمان که در دوران کودکی با خاله بازی و دزد و پلیس روزمان را شب میکردیم و چه وقتی که در بزرگسالی داخل محیط کار نقش یک معلم، پرستار، پارچه فروش و ... را داریم و بعد از آن، در منزل، با نقش پدر یا مادر حضور مییابیم.
اما هنر بازیگری خیلی تکنیکیتر از بازی زندگی است و اصول خاص خودش را دارد. هنر بازیگری جزو آن دسته از رشتههای هنری است که برای ردههای سنی مختلف میتواند جذاب باشد و هر فردی در هر سنی ممکن است با رؤیای بازیگر شدن مواجه شود.
شهرت، محبوبیت، قرار گرفتن در برابر دوربین، خندیدن و خنداندن، گریه کردن و گریاندن، حضور در برابر تماشاچی، تشویقهای حضار، جایزه گرفتن در جشنوارهها و ... همه بخشی از جذابیتهای بازیگری است که باعث میشود، عدهای بخواهند برای یک بار هم که شده طعم این هنر را بچشند و نقشی هرچند کوچک را در صحنه تلویزیون یا تئاتر بازی کنند. در این راستا خواندن نظرات یک بازیگر موفق تئاتر شاید خالی از لطف نباشد.
مهسا غفوریان، ساکن منطقه ۱۱ و برترین بانوی بازیگر، در سی و ششمین دوره از جشنواره تئاتر فجر است. در این گزارش گپ و گفتی با او داشتیم تا از دوران کودکی، نحوه ورودش به تئاتر و نظراتش درباره این هنر برای ما بگوید.
استعداد و علاقه او به نمایش از ابتدای کودکی کاملاً نمایان بود به گونهای که در پروندههای دوران مهدکودکش، مربیاش نوشته «مهسا خیلی استعداد بازیگری دارد و از آنجایی که به مدیریت علاقهمند است، در بزرگسالی میتواند یک کارگردان خوب باشد.»
او در دوران مدرسه هم علاوه بر اینکه دانشآموز زرنگ و درسخوانی بوده، به کارهای هنری و تئاتر علاقه خاصی داشته است. غفوریان در دوران مدرسه، خودش نمایشنامه مینوشته، طراحی لباس، طراحی صحنه، کارگردانی و بازیگری تئاترهای مدرسه را برعهده داشته است.
در آخر هم که نمایش در حضور مربیان و والدین اجرا میشد مورد استقبال همگان قرار میگرفته است. استعداد او به حدی بود که گاهی پیش میآمد بدون برنامه قبلی مدیرشان وارد کلاس میشده و به او میگفته برای اجرای نمایش در یکی از نواحی و مدارس باید برویم.
متن را به او میدادند و مهسا طی یک فاصله کوتاه در حیاط مدرسه، نمایشنامه را حفظ میکرده و روی صحنه میرفته است. او در این اجراها خودش را کشف میکند و متوجه میشود کاری که بقیه دانشآموزان باید یکی دو هفته آن را تمرین کنند او میتواند با چند دقیقه تمرین بهتر از دیگران انجام دهد.
غفوریان، نه تنها در تئاتر، کارگردانی گروه را برعهده میگرفت بلکه در اموری مانند مسابقات سرود و روزنامه دیواری هم شرکت میکرد و همه جا دوست داشت، سرگروه باشد. او که در بین دوستان و اقوامشان بازیگری نبوده و تا این زمان هیچ تئاتری را ندیده بود، برای اولین بار در مقطع راهنمایی، از سمت مدرسه به سالنی در پارک ملت میروند که در آن تئاتر اجرا میکردند.
غفوریان، از طریق یکی از همکلاسیهایش متوجه میشود که در همین سالن تست بازیگری گرفته میشود و اینجا برای اولین بار جرقهای در ذهنش ایجاد میشود که به کلاسهای بازیگری برود. تابستان که میشود تبلیغات برگزاری کلاسهای بازیگری را مشاهده میکند و از مادرش میخواهد او را در این کلاسها ثبتنام کند.
او در این دوره برای اولین بار با تئاتر آشنا میشود و البته بسیار خوش میدرخشد. مهسا کمسنترین فرد کلاس و تنها کسی بود که توانست نمایشنامه را به درستی بخواند. اینجا هم مورد تشویق استادش قرار میگیرد تا این راه را ادامه دهد. غفوریان، همزمان نقاشی هم میکرده و به آن بسیار علاقهمند بوده است.
در زمان دبیرستان، هنگام انتخاب رشته تردید داشته که بین رشته سینما و گرافیک، کدام را انتخاب کند. مدیر هنرستان که خودش به گرافیک علاقه داشته و استعداد نقاشی غفوریان را میبیند، او را تشویق میکند وارد این عرصه شود.
در کنکور، رشته نقاشی دانشگاه آزاد تبریز قبول میشود و ۲ سال اول را به خوبی و با موفقیت میگذراند، اما یک اتفاق ساده مسیر زندگیاش را عوض میکند. او کمی ناراحتی معده پیدا میکند، دل نگرانیهای مادر شروع میشود و تا آنجا ادامه پیدا میکند که از فرزندش میخواهد یک ترم مرخصی تحصیلی بگیرد و به مشهد بیاید تا مادر بتواند با پرستاری مهربان خودش از خوب شدن حال فرزندش اطمینان یابد.
به درخواست مادر از دانشگاه مرخصی میگیرد، اما یک ترم مرخصی تا چهار ترم ادامه مییابد و این طولانی شدن نه به دلیل بیماری بلکه به خاطر حضور مهسا در اجراهای تئاتر بوده است. قضیه از این قرار است که وقتی به خاطر بیماری از دانشگاه مرخصی میگیرد برای اینکه در این مدت بیکار نباشد میرود کلاسهای بازیگری ثبت نام میکند و از اینجا آنقدر غرق در عالم تئاتر و اجراهای مختلف میشود که مرخصی دانشگاه را هر ترم تمدید میکرده است.
غیبت او آنقدر ادامه پیدا میکند که از دانشگاه تماس میگیرند و میگویند بیشتر از این نمیتوانیم مرخصیهایت را تمدید کنیم. مادر غفوریان که از کودکی همواره پشتیبان دخترش بوده تا در راهی که علاقه و استعداد دارد گام بردارد، آنقدر در این دوران با دانشگاه تماس میگرفته که به گفته خودش همه مسئولان دانشگاه او را میشناختند.
او در واقع میخواسته مسئولان دانشگاه را متقاعد کند که دخترش آنقدر درگیر اجراهای تئاتر است که نمیتواند به کلاسهای دانشگاه بیاید. استادان و مسئولان دانشگاه تا حدی با او همکاری میکنند. او حتی در اجراهایش برای دانشگاهش مقام میآورد.
غفوریان، دیگر به طور تقریبی نقاشی را کنار میگذارد و در عرصه تئاتر گام برمیدارد. البته آموختههای او در نقاشی کمکش میکند که در تئاتر کارهایی مانند طراحی پوستر، طراحی لباس و طراحی صحنه را انجام دهد. او که تا این زمان رؤیای کارگردان شدن را در سر داشته، کم کم متوجه استعدادش در نویسندگی میشود.
غفوریان، از کودکی و نوجوانی مطالبی را مینوشته، اما جرئت ارائه آنها را نداشته است. در این مقطع متوجه میشود که نوشتههایش قابل ارائه است و استعدادش در این عرصه هم نمایان میشود بنابراین نویسندگی جای کارگردانی را برایش میگیرد و او امروز یک بازیگر نویسنده است.
وقتی از جوایزی که گرفته میپرسیم، میگوید: «تعدادشان زیاد است و نمیدانم چند مورد بوده، اما از سال ۸۷ که وارد بدنه اصلی تئاتر شدم در هر جشنوارهای شرکت کردم، جایزه گرفتم.»
او در عرصههای نویسندگی، بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی پوستر و بروشور، جوایز مختلفی کسب کرده و سال گذشته در سی و ششمین دوره جشنواره فجر به عنوان برترین بازیگر زن شناخته شده است. البته به گفته خودش هیچ کدام از این جوایز آنقدر بر رویش تأثیرگذار نبوده است. او در این باره اظهار میکند: «گرفتن جایزه و کسب مقام تا حدی هیجان انگیز و خوشحال کننده است، اما خیلی زود ذوقش از بین میرود و فقط به خاطر علاقهای که به خود بازیگری دارم آن را ادامه میدهم.»
به عقیده او هنر آنقدرها قابل قضاوت نیست به ویژه اگر از روح هنرمند سرچشمه گرفته باشد چراکه هر آنچه از درون نشئت بگیرد، در خور احترام است. غفوریان میافزاید: «در عادلانهترین شرایط، در هر قضاوتی، سلیقه دخیل است بنابراین چندان اعتقادی به قضاوتها و جوایز ندارم و امیدوارم سایه سنگینش را از سر هنرمندان بردارد.»
در ادامه گلایههایی از وضعیت سخت افزاری امکانات سالنهای تئاتر دارد و میگوید: «مشهد بعد از تهران، بیشترین تعداد اجراهای تئاتر را دارد، اما هنوز سالنهای ما از لحاظ تعداد، نور، سیستم گرمایشی و سرمایشی و ... وضعیت مناسبی ندارد و شرایط فعلی آنها در خور تئاتر این شهر نیست.»
این بازیگر تئاتر تصریح میکند: «اکنون وقتی تماشاچی در سالنهای ما مینشیند یا از شدت گرما تبخیر میشود و یا از سقف، آب بر سرش میچکد و من نمیدانم چرا این کاستیها را داریم؟ یا در این سالها هیچ بودجهای به تئاتر اختصاص نیافته است که در این صورت باید بپرسیم چرا چنین رویکردی بوده و یا بودجه تخصیص یافته که در این صورت باید بپرسیم این پولها کجا صرف میشود که وضعیت سالنهای ما این گونه است و چرا همیشه تئاتر مشهد مقروض است.
او با اشاره به اینکه با احداث سالنهای خصوصی یک مقداری وضعیت بهتر شده است، ادامه میدهد: «در گذشته هر وقت اراده میکردیم اجرا داشته باشیم، سالن بود، اما امروز آنقدر تعداد کارها و اجراها زیاد است که تولیدکنندگان تئاتر باید از قبل برای رزرو سالنها در نوبت باشند و امیدوارم با این حجم بالای تعداد اجراها، وضعیت سالنها بهتر شود.»
در ادامه وقتی از او درباره اینکه علاقهمندان تئاتر چطور میتوانند وارد این حرفه شوند میپرسیم، میگوید: «این سؤالی است که خیلیها از من میپرسند، اما بعضیها به خاطر اینکه میل به دیده شدن و شناخته شدن دارند میخواهند وارد این عرصه شوند در حالی که به عقیده من تنها با چنین هدفی نباید وارد عرصه بازیگری شد.»
غفوریان اظهار میکند: «عدهای بازیگری را آسان میپندارند در حالی که این عرصه سختیهای زیادی دارد و تا کسی وارد آن نشود، برایش قابل درک نیست از طرف دیگر اکنون عرصه بازیگری شرایط مناسبی ندارد، بنابراین در درجه اول به افراد توصیه میکنم اگر به هنر یا حرفههای دیگری هم علاقه دارند آن را دنبال کنند، اما اگر کسی واقعا دغدغه بازیگری دارد توصیه میکنم در جلسات تمرین گروههای مختلف حاضر شود و از نزدیک روال کار را ببیند.»
او که اعتقادی به تحصیلات دانشگاهی در حوزه هنر و تئاتر ندارد، میافزاید: «در هنر، بیشتر از تحصیلات آکادمیک، استعداد، علاقه و تجربه فرد اهمیت دارد از طرفی دیگر در مشهد چندان فضای آموزشی استانداردی در حوزه تئاتر وجود ندارد و علاوه بر داوریها که سلیقهای است، آموزشها هم به شدت سلیقهای و شخصی شده و میبینیم یک بازیگر یا کارگردان، سبک کاری خودش را ارائه میکند و از شاگردان میخواهد مانند او باشند.»
مهدی ضیاء چمنی، کارگردان مشهدی، است که غفوریان به کارهای او علاقه دارد، اما در عین حال ترجیح میدهد به جای نام بردن از بزرگان، اسامی بازیگران جدیدی که خوب بازی میکنند را ببرد و میگوید: «آرزو صولتی، مونا بارانی، آتنا شهیدی، صبا وحدتی و عاطفه پوربهرام از بازیگران جدید عرصه تئاتر هستند که اگر ما قدیمیها دست از مافیاگری برداریم و عرصه را برای ورود چنین افرادی باز کنیم، میتوانند آینده خوبی داشته باشند.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۳ دی ۹۷ در شماره ۳۱۱ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.