احمد فخرصباحی، قاتل مرموز، باهوش و خطرناک سریال مزد ترس بود که تماشاگران سریال را بیپلک زدن، به دیدن باقی ماجرا ترغیب میکرد.
محمد رسولی پور میگوید وقتی از دل ایران مهاجرت میکند به قلب آمریکا، «ایرانی بودن» بیشتر خود را به رخش میکشد و همین باعث میشود تا بیش از پیش تلاش کند ایران و تاریخ و فرهنگش را بشناسد و بشناساند، و رجوع میکند به هنر خودش.
ماشاءالله وحیدی، یکی از نامداران نمایش سنتی یا بهاصطلاح تختحوضی است. ذهن بسیار خلاق او میتوانست در هر لحظه از نمایش، عنصر خندهداری به کار اضافه کند و مردم را بخنداند.
نمایشی که رضاپور را در چهاردهپانزدهسالگی به رادیو کشاند، یک خوششانسی بزرگ بود. استاد صلاحی صدا و بازیاش را که دید، پیشنهاد داد بیاید برای رادیو برنامه اجرا کند. از روزهای آخر دهه ۳۰ تا زمانیکه جان داشت، بچه رادیو بود.
«دوجان» در زبان فارسی قدیم به زن باردار گفته میشده است. مثلا میگفته اند: همسرم دوجان شده است؛ یعنی دو جان در او وجود دارد: جان خودش و جان بچه. این اصطلاح از به دنیا آمدن و خلقت میآید.
فریدون صلاحی گفته بود: چند سال پس از آمدنش به مشهد فعالیتهای فرهنگیاش را با مطبوعات آغاز کرده است. او که از دوستان نزدیک دکترعلیشریعتی بود، در روزنامه خراسان مینوشت.
علیاکبر حلیمی نویسنده و کارگردان قدیمی تئاتر مشهد از ۱۱ سالگی وارد تئاتر شده و در رشته ادبیات نمایشی دانشگاه هنرهای زیبا تهران تحصیل کرده است.