کد خبر: ۱۳۷۸۲
۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
عروسک‌های زوج هنرمند مشهدی قصه دارند

عروسک‌های زوج هنرمند مشهدی قصه دارند

علیرضا و مریم تا قبل ازدواج هرکدام دنیای متفاوت هنری را تجربه کردند؛ ولی درنهایت توانمندی و استعدادشان آنها را به مسیری مشترک رسانده که به اجرای نمایش‌ها و مستند‌های عروسکی برای کودکان ختم شده است.

طاقچه چوبی پر است از عروسک‌هایی که هرکدام نام دارند، صدا دارند و قصه‌ای برای گفتن؛ «خانم‌جان»، «تربچه»، «قندک»، «گندم» و... آنها فقط تکه‌هایی از پارچه و نخ نیستند؛ زبان مشترک علیرضا اخلاقی و مریم خیری با دنیای کودک و نوجوان‌اند. زوجی که یکی پشت دوربین روایت می‌سازد و دیگری با دستانش جان می‌دهد به عروسک‌ها؛ آنها با هنرشان، مفاهیم اسلامی و اخلاقی را به زبانی ساده و صمیمی به نسل آینده منتقل می‌کنند.

مریم با تکه‌های ابر، نخ، پارچه و مو، هربار تکه‌ای بی‌جان را به شخصیتی زنده تبدیل می‌کند. آن طرف‌تر علیرضا پشت دوربین ایستاده است؛ قاب و نور را تنظیم می‌کند و لحظاتی را که عروسک‌ها خلق می‌کنند به ثبت می‌رساند. یا با قلمش داستانی را می‌نویسد که قرار است عروسک‌ها روایت کنند.

علیرضا و مریم هر دو متولد سال۱۳۶۷ و اهل نیشابورند. علاقه به هنر از کودکی با آنها بوده است؛ علاقه‌ای که نه یک‌باره، بلکه ذره‌ذره شکل گرفته، به مسیری مشترک رسیده، زندگی شخصی و حرفه‌ای‌شان را به هم گره زده و آنها را به زوجی فعال و اثرگذار در حوزه هنر کودک و نوجوان تبدیل کرده است.

 

از انجمن وحدت نیشابور تا سینما

علیرضا و مریم، زوج هنرمند محله صاحب‌الزمان مشهد تا قبل ازدواج هرکدام دنیای متفاوت هنری را تجربه کردند؛ ولی درنهایت توانمندی و استعدادشان آنها را به مسیری مشترک رسانده که به اجرای نمایش‌ها و مستند‌های عروسکی برای کودکان ختم شده است.

اول علیرضا از نحوه آشنایی‌اش با کار هنری در حوزه عکاسی و ساخت فیلم صحبت می‌کند. نوجوانی علیرضا در «انجمن اسلامی نوجوانان وحدت نیشابور» گذشته است؛ انجمنی که پدربزرگش، حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی‌اکبر باغنوی تأسیس کرد. پدربزرگ علیرضا معتقد بود نوجوانان علاوه‌بر درس باید در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی شرکت کنند و فضایی غیر از مدرسه باید برای رشد اجتماعی آنها وجود داشته باشد؛ این دیدگاه باعث می‌شود این انجمن را در نیشابور تأسیس کند.

این مجموعه شامل آموزش‌های قرآنی و فعالیت‌های فرهنگی و هنری بوده است. علیرضا می‌گوید: در همان دوران نوجوانی، دوربین هندی‌کم داشتم و گهگاه در مراسم و مناسبت‌ها فیلم می‌گرفتم. پدربزرگ تا دوربین را دستم می‌دید، خوشحال می‌شد و هر‌وقت هم آن را نداشتم، ناراحت می‌شد و می‌گفت که در این حوزه استعداد دارم و باید در این عرصه فعال باشم. تشویق‌های او و فعالیت‌هایم در انجمن کمکم کرد که مسیرم را به‌درستی انتخاب کنم.

 

مسیر حرفه‌ای مستقل

این روز‌ها علیرضا را به ساخت فیلم‌های مستند و کارگردانی‌اش می‌شناسند؛ مسیری که از تهران برای او شروع شده است. قبل ازدواج، علیرضا با یکی از دوستانش به تهران رفت تا دوره‌های تصویربرداری را پشت سر بگذارد و در دوره‌های سینمایی مسعود فراستی در تهران شرکت کرد. او می‌گوید: فقط برای تصویربرداری ثبت نام کرده بودم ولی دوره شامل نویسندگی، تدوین، کارگردانی و رشته‌های مرتبط با سینما بود.

پدربزرگ تا دوربین را دستم می‌دید، خوشحال می‌شد و هر‌وقت هم آن را نداشتم، ناراحت می‌شد

او مدتی با کارگردان‌های مختلف در حوزه مستند، همکاری کرد. همراه آنها به مناطق جنگی رفت و تصویربرداری فیلم‌ها را برعهده گرفت. این فعالیت‌ها کمکش کرد که مطمئن‌تر به‌سمت دنیای مستند قدم بردارد. این گام‌ها چند سال بعد و بعد ازدواج به موفقیت این زوج هنری کمک کرد.

 

ذوق عروسک‌سازی از کودکی

حالا نوبت مریم است که از دنیای عروسک‌هایش بیشتر برایمان بگوید؛ دنیایی که از کودکی شروع شده و حالا هر روز بیشتر به‌سمت حرفه‌ای شدن در آن قدم برمی‌دارد. مریم از همان سن‌وسال کم به ساخت عروسک علاقه داشت. وقتی خاطره ساخت عروسک با تکه ابر پشتی پدربزرگش را برایمان تعریف می‌کند، چشمانش از ذوق برق می‌زند.

او ریشه فعالیت‌های هنری‌اش را از آن زمان می‌داند و می‌گوید: به دور از چشم بزرگ‌تر‌ها از درز کنار پشتی، تکه‌ای ابر برداشتم و با قیچی به جانش افتادم و یک عروسک درست کردم. بعد هم با ماژیک چشم‌ها، ابرو و دهانش را کشیدم. همان زمان همه تشویقم کردند؛ هر‌چند نمی‌دانستند ابر را از کجا پیدا کرده‌ام!

این ذوق هنری تا دوران تحصیلات دانشگاهی با مریم همراه بوده و او هر چند وقت یک‌بار با وسایل دورریختنی عروسک یا محصولی هنری درست می‌کرده است. مسیر مریم از زمان دانشگاه کمی تغییر کرد. او خواسته پدر و مادر را اجابت کرد و به‌جای اینکه دنبال هنر برود، تحصیلاتش را در رشته مهندسی کامپیوتر دنبال کرد. مریم می‌گوید: درس و دانشگاه، من را از فضای هنر دور کرد و ساخت عروسک‌های نمدی را که چند‌وقتی بود جزو کار‌های روزانه‌ام شده بود، به خاطر درسم رها کردم.

مریم هم‌زمان با دوران دانشجویی به‌سراغ کار‌های کامپیوتری مثل برنامه‌نویسی، طراحی اپلیکیشن و ساخت پوستر‌های تبلیغاتی رفت؛ این فعالیت‌ها زمینه آشنایی او با علیرضا را فراهم کرد.

 

روایت زوج هنرمند در مسیر فعالیت‌های هنری برای کودک و نوجوان

 

آغاز همکاری هنری مشترک

علیرضا و مریم ۲۸‌آبان‌۱۳۸۸ ازدواج کردند. آشنایی آنها از‌طریق فعالیت‌های حرفه‌ای علیرضا در حوزه تبلیغات و طراحی گرافیک بود. علیرضا می‌گوید: با وجود علاقه‌ام به مستند، شرکتی تبلیغاتی را هم باید مدیریت می‌کردم و برای امرار معاش نیاز به درآمد ثابت داشتم. آن زمان نیاز به کسی داشتیم که طراحی پوستر و کار‌های تبلیغاتی را برای ما انجام دهد. مریم‌خانم از‌طریق یکی از دوستان به ما معرفی شد.

اینجای داستان از زبان مریم شنیدنی‌تر است. او می‌گوید: روزی که به دفتر کارشان رفتم، خواهر آقا‌علیرضا هم حضور داشت و او نیز همان‌جا به خواهرش گفته بود که می‌شود برای خواستگاری از این خانم برویم و یک هفته بعد هم آنها خانه ما بودند و همه‌چیز به خیر و خوشی پا گرفت و ما ازدواج کردیم.

یک سال بعد‌از عقد تصمیم گرفتند برای گسترش کار‌های تبلیغاتی وارد صنعت چاپ شوند و از نیشابور به مشهد بیایند. همه فکر و ذکرشان شرکت بود و از فعالیت‌های هنری که همچنان دغدغه ذهنی‌شان بوده است، فاصله گرفته بودند.

مریم کار‌های تبلیغاتی و طراحی پوستر را به عهده گرفت و علیرضا هم کار‌های اجرایی و فروش؛ اما چند‌سال بعد به خاطر مشکلات اقتصادی و مالی مجبور به تعطیل‌کردن شرکت شدند. از آن زمان به بعد، علیرضا ساخت فیلم‌های مستند را به‌صورت جدی شروع کرد. اولین فیلم مستند «باغبان باغ نو» نام داشت که درباره زندگی پدربزرگش است.

 

استفاده از تجربیات پدربزرگ

علیرضا برای کسب درآمد، بعد از ساخت این مستند به‌دنبال فروش آن رفت، اما علی‌رغم پیگیری‌ها هیچ سازمان و مؤسسه‌ای، فیلم را از او نخرید و علیرضا به‌دنبال این بود که فیلم را به جشنواره عمار ارسال کند، ولی در‌نهایت چند روز مانده به جشنواره، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم آن را خرید و این نخستین منبع درآمد آنها از هنر شد.

او می‌گوید: به حوزه صدابرداری هم وارد شدم. در این رشته توانستم پیشرفت کنم و بسیاری از مستندسازان در شهر‌های مختلف برای صدابرداری از من دعوت به کار کردند.

نوروز‌۱۴۰۱، آغاز آشنایی علیرضا با مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی بود و این مؤسسه برای ساخت تعدادی برنامه، از او دعوت کرد. علیرضا می‌گوید: قرار بود مؤسسه، جلساتی آموزشی برای نوجوانان برگزار کند و تعالیم اسلامی و مفاهیم فلسفی این حوزه را به آنها آموزش دهد. از‌آنجا‌که تجربه کانون پدربزرگم را داشتم، آن را مطرح کردم و استقبال شد.

تجربه کار در این مؤسسه چند‌سال بعد به کارش آمد و مسیر او را با مسیر هنری همسرش، مریم و کار برای کودکان و نوجوانان، همسو کرد.

 

بازگشت مریم به فعالیت هنری

با جمع‌شدن شرکت تبلیغاتی و محدود‌شدن فعالیت در حوزه چاپ، مریم دوباره سراغ هنر رفت. فعالیتش را ابتدا با نقاشی روی سفال شروع کرد و به کانون‌های هنری مختلف یا مساجد سر می‌زد تا آنچه را آموخته به کودکان و نوجوانان ارائه کند. حین انجام این فعالیت‌ها از کانال‌های مختلف فضای مجازی بازدید می‌کرد و از این طریق با مؤسسه‌ای آشنا شد که دنبال نیرو برای تبلیغات و طراحی پوستر بودند.

سری به آنجا زد و بعداز طراحی چند پوستر تبلیغاتی، مؤسسه به‌خاطر فعالیت‌های فرهنگی از استعداد هنری او در ساخت عروسک هم بهره‌مند شد. او می‌گوید: مؤسسه‌ای که با آنها همکاری می‌کردم، یک عمو‌روحانی داشت به نام آقای ایمان صفری که با عروسک‌های پارچه‌ای برای بچه‌ها نمایش اجرا می‌کرد.

کسی را نداشتم که ساخت این عروسک‌ها را از او یاد بگیرم؛ توانستم مراحل ساخت عروسک را در فضا‌ی مجازی ببینم

صفری از او خواست تعدادی عروسک برای نمایش‌های جدیدش آماده کند، عروسک‌های دستی که باید سرشان خالی می‌شد تا عروسک‌گردان بتواند با آنها اجرای بهتری داشته باشد. مریم ساخت این نوع عروسک را بلد نبود و با تشویق آقای صفری به‌دنبال یادگیری ساخت این مدل رفت. عروسک‌های اول زیاد چنگی به دل نمی‌زدند.

او می‌گوید: کسی را نداشتم که ساخت این عروسک‌ها را از او یاد بگیرم؛ کسانی هم که آموزش می‌دادند، مبلغ زیادی برای آموزش می‌گرفتند. بالاخره توانستم مراحل ساخت عروسک را در فضا‌ی مجازی آموزش ببینم و آن را بسازم.

 

جدی‌تر شدن در حوزه کودک

ساخت عروسک‌های پارچه‌ای بعد‌از چند‌بار خراب‌کردن خوب پیش رفت. قدم بعدی مریم که باعث پیشرفت کارش شد، همکاری در اجرا‌های عروسکی بود. او می‌گوید: به شدت آدم درون‌گرایی بودم و کار اجرا برایم سخت بود. بعد از چند اجرا که از روی کاغذ انجام دادم، در یکی از برنامه‌ها متن آماده‌شده را باد برد و به‌صورت بداهه، کار را همراه آقای صفری به پایان رساندم.

تجربه این اجرا باعث شد مهارت‌های مریم در صداسازی و عروسک‌گردانی بهتر شود. حین ساخت عروسک‌های پارچه‌ای به‌دنبال یادگیری ساخت عروسک‌های جدید با صورت سیلیکونی رفت و ساخت آنها را هم از فضای مجازی و بعد از آن به‌صورت حضوری در تهران و مشهد آموخت.

از آن پس بود که همکاری این زوج هنرمند برای گروه سنی کودک و نوجوان شکل گرفت. تجربه مستندسازی علیرضا و هنر عروسک‌سازی مریم، زمینه‌ای ایجاد کرد تا پروژه‌های فرهنگی و هنری در حوزه کودک و نوجوان با کیفیت و جذابیت بیشتری تولید و اجرا شود.

 

روایت زوج هنرمند در مسیر فعالیت‌های هنری برای کودک و نوجوان

 

مستندسازی درباره اربعین

در ایام محرم و صفر امسال علیرضا و مریم به برنامه «قاب و قدم» که تولید صدا و سیمای خراسان رضوی است دعوت شدند تا علیرضا درباره ساخت فیلم‌های مستندش به نام‌های «نقش تو» و «تنها خواهم رفت» در ایام اربعین صحبت کند.

علیرضا می‌گوید: این برنامه مختص مستندسازانی بود که در رابطه با اربعین اثری ساخته بودند. من و همسرم در این برنامه حضور پیدا کردیم و درباره چالش‌ها و موانعی که در ساخت مستند در این ایام داشتیم صحبت کردیم.

مریم هم از چالش‌ها و تعامل خوب علیرضا در زمان ساخت مستند می‌گوید؛ اینکه چطور هم‌زمان با اجرای نمایش عروسکی باید حواسشان به قاب و دوربین کارگردان هم باشد. او ادامه می‌دهد: هنگام اجرا‌ها باید روایت مد نظر کارگردان را هم به تصویر می‌کشیدم. اتفاقاتی که ممکن بود در طول سفر فقط یک‌بار بیفتد و دیگر امکان تکرار نداشته باشد.

 

تصمیم گرفتیم مسیری را در تئاتر عروسکی ترسیم کنیم که به اندیشه کودک و نوجوان شکل بدهد

تداوم مسیر هنری و فرهنگی

علیرضا و مریم با ترکیب تجربه‌ها و علاقه‌های شخصی خود، مسیر مستقلی در حوزه فرهنگ، هنر و آموزش کودکان و نوجوانان ایجاد کرده‌اند. آنها تصمیم گرفتند با اجرای نمایش عروسکی و تئاتر، در حوزه کودک و نوجوان تخصص کسب کرده و مباحث آموزشی و اسلامی را از این طریق به کودکان منتقل کنند.

علیرضا می‌گوید: خلأ‌های زیادی در حوزه تربیت اسلامی برای این گروه سنی وجود دارد. برای همین تصمیم گرفتیم مسیری را در تئاتر عروسکی ترسیم کنیم که به اندیشه کودک و نوجوان شکل بدهد و محتوای مذهبی را از این طریق به کودکان منتقل کنیم.

مریم ادامه می‌دهد: برای انتقال مفاهیم مورد‌نظرمان، به عروسک‌های بیشتری نیاز داشتیم. ورود عروسک‌های بیشتر باعث شد آقا‌علیرضا به گروهمان اضافه شود. نویسندگی و کارگردانی را او به عهده گرفت و ساخت عروسک و اجرا‌های نمایشی هم برعهده من بود.

اولین کار مهمی که بدون هیچ حمایتی برای رسیدن به اهدافشان دنبال کردند، سفرشان به اربعین و اجرای موکب سیار نمایش عروسکی بوده است. علیرضا می‌گوید: در سال‌های شیوع کرونا عروسک‌هایی را که مریم‌خانم برای هدفمان ساخته بود، برداشتیم و به این سفر معنوی رفتیم تا مفاهیم مذهبی را در این سفر به کودکان منتقل کنیم.

این سفر چندباری انجام شد و علیرضا مستند‌های «رؤیای من و عروسک‌هایم» و «تنها خواهم رفت» را از فعالیت مریم در این سفر ساخت. او می‌گوید: این مستند‌ها نگاهی متفاوت به موقعیت اربعین، از منظر کودک و نوجوان دارد. در این مستندها، تلاش مریم را می‌بینیم که با اجرای نمایش عروسکی، روایت کودکان غزه را به تصویر می‌کشد، اما در این مسیر با چالش‌هایی هم روبه‌رو می‌شود.

مریم از اشتیاق و استقبال خوب کودکان و بزرگ‌تر‌ها در این سفر می‌گوید، از اینکه چطور روایت‌های مادربزرگ عروسکی از کودکان غزه توانست اشک کودک و بزرگ را در اربعین جاری کند.

او می‌گوید: این احساسات نشان می‌دهد که نمایش عروسکی می‌تواند ابزاری قدرتمند برای انتقال مفاهیم عمیق به این گروه سنی و حتی بزرگ‌تر‌ها باشد.

 

«تربچه» به تلویزیون می‌رود

اجرای نمایش‌های عروسکی برای دانش‌آموزان در دهه فاطمیه از دیگر فعالیت‌های این زوج هنری در چند‌سال اخیر بوده است. مریم و علیرضا توانستند به همت سازمان اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی برای تعداد زیادی از دانش‌آموزان در دهه فاطمیه نمایش عروسکی اجرا کنند و مفاهیم دینی و اخلاقی را به کودکان آموزش دهند. قندک، گندم، نخودی، لاشخور، خانوم‌جان و‌... جزو عروسک‌های محبوب دانش‌آموزان هستند. مریم توانسته است با صداسازی خوب و مناسب برای این شخصیت‌ها آنها را در ذهن کودکان ماندگار کند.

او می‌گوید: اکثر دانش‌آموزانی که برایشان نمایش عروسکی اجرا کردیم، هشت ساله و بزرگ‌تر بودند؛ دانش‌آموزان این دوره‌ها بیشتر با مفاهیم و داستان ارتباط برقرار می‌کنند. نمایشی هم برای دانش‌آموزان کلاس اول ابتدایی و تعدادی از بچه‌های مهد اجرا کردیم؛ آنها با دیدن عروسک‌ها آن‌قدر ذوق می‌کردند که در طول نمایش، سکوت کامل برقرار بود و همه‌شان تا پایان داستان از جا تکان نمی‌خوردند.

این تجربه‌های موفق هنری، زوج جوان را به‌سمت ساخت فیلم و سریال‌های عروسکی برده است. قرار است شخصیت تربچه تلویزیونی شود و مناطق گردشگری خراسان رضوی را به بچه‌ها معرفی کند. این طرح، بخشی از برنامه‌های این زوج جوان برای آینده‌ای نزدیک است.

 

* این گزارش شنبه ۶ دی‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۲ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44