کد خبر: ۴۹۴۳
۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
بانوی نگارگر داستان‌های رومی

بانوی نگارگر داستان‌های رومی

عارفه پیمان بانوی کارآفرین و هنرمند محله گوهرشاد برای داستان‌های مثنوی کتاب‌آرایی کرده‌ است.

با صبر و حوصله مرا پای تک‌تک تابلوهایش می‌برد. رنگ‌بندی‌های زیبا در پیچ‌وخم خطوط مینیاتور، با طرح‌های یگانه و خاصی که مشق خیال اوست.  وقتی پای تابلوی فتروس ملک می‌ایستد، اشک در چشمانش حلقه می‌زند.

فطرس، فرشته‌ای مقرب بوده است که در انجام یکی از اوامر الهی کوتاهی می‌کند و ۷۰۰ سال در جزیره‌ای گیر می‌افتد. شب تولد امام‌حسین (ع) که جبرئیل و عده‌ای از ملائک برای تبریک جستن به نزد حضرت محمد (ص) می‌روند، فطرس از آن‌ها می‌خواهد که او را هم با خودشان ببرند و در آنجا بالَش را به قنداق امام‌حسین (ع) می‌زند.»

این داستان را پدرش برای او تعریف کرده و او نیز آن را با خیالش پرورانده و به مینیاتوری زیبا و خوش‌آب‌ورنگ تبدیل کرده است.

همین است که یاد پدر، اشک را به چشمانش کشانده. حاج محمد باقر پیمان، پدر او از بافندگان قدیمی و پیشکسوت فرش مشهد بوده که در زمینه رنگرزی مهارت خاصی داشته و حالا دخترش اینچنین راه پدر را در همان دنیای رنگ‌ها و طرح‌ها و داستان‌ها ادامه داده است.

عارفه پیمان، بانوی نگارگر محله گوهرشاد، نشان داده است که انجام هیچ کاری دیر نیست. او ۲۰ سال تمام با وجود علاقه به نقاشی و نگارگری نمی‌تواند وارد این حوزه شود و نزدیک به چهل‌سالگی‌اش، نقاشی را شروع می‌کند.

حالا او مدرس مینیاتور و نقاشی مدرن است و یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های او مشارکت در کتاب‌آرایی کتاب فاخر «داستان‌های رومی» است. کتابی که به زبان انگلیسی، داستان‌های مثنوی را روایت می‌کند. فعالیت مهم دیگر او به همراه چند هنرمند، تشکیل کانون «نگارگران زرافشان» است.

این کانون بانوان بسیاری را به نگارگری علاقه‌مند کرده و درکنار ایجاد کارآفرینی، حس زندگی را در وجودشان شعله‌ور کرده‌اند. هم‌زمان با فرارسیدن روز صنایع دستی به محله زندگی او رفتیم و پای صحبت‌هایش نشستیم. با ما همراه باشید.

 پیمان یکی‌یکی تابلوهایش را نشانمان می‌دهد؛ تابلو‌های تذهیب، گل‌ومرغ و مینیاتور. ازآنجایی‌که مدرس نگارگری است، بر خود واجب می‌داند که بسیار ساده درباره انواع این هنر توضیح بدهد.

می‌گوید: هنر مینیاتور با تذهیب شروع می‌شود؛ یعنی کسی که می‌خواهد آموزش حرفه‌ای ببیند، ابتدا باید تذهیب را یاد بگیرد و بعد گل‌ومرغ و بعد هم مینیاتور و سرانجام تشعیر را. تشعیر برای اطراف کار استفاده می‌شود.

او ادامه می‌دهد: ما سه مشق داریم؛ مشق نظر، مشق عمل و مشق خیال. مشق عمل همان طراحی اولیه کار است و مشق نظر، دیدن نمایشگاه‌های مختلف و کتاب‌های گوناگون برای رعناتر شدن دیده است و بعد هم مشق خیال است، جایی که ماجرا یا داستان را در ذهنتان پرورش می‌دهید.



آلبوم رنگ طبیعی

صحبت‌هایش که تمام می‌شود، ما را به اتاقش می‌برد؛ اتاق دنج و مرتبی که در آن زندگی و هنر درکنار هم جریان دارد.

آلبوم جالبی را نشانمان می‌دهد که مورد علاقه استادش، دکتر پرویز اسکندرپورخرمی، طراح در‌های حرم امامان معصوم در نجف و کربلاست؛ آلبومی از رنگ‌های طبیعی. درباره آلبوم توضیح می‌دهد: تمام موادی را که می‌شود با آن کاغذ را رنگ کرد و برای کار‌های خطاطی و نقاشی به‌کار برد، در این آلبوم آورده‌ام.

موادی مثل زردچوبه، دارچین، سماق، زعفران، برگ جوشیده چنار، لاجورد، چای، پوست پیاز سفید، پوست بالنگ و... را در موقعیت‌های مختلف قرار دادم تا روی کاغذ رنگ بدهد و اتفاقا رنگ‌های مختلفی نیز پدید آمده است.

او تمام این کاغذ‌های رنگی کوچک را با نظم خاصی داخل آلبوم چیده است. می‌گوید: رنگ چای و پوست پیاز و پوست گردو، پرکاربردترین این رنگ‌ها برای استفاده در نگارگری است.

همچنین می‌گوید که خوبی استفاده از این رنگ‌ها به جای مقوا‌های رنگی، این است که مقوا‌ها مواد شیمیایی اسیدی دارد و کم‌کم رنگ‌های تابلو را از بین می‌برد، اما استفاده از این رنگ‌ها در زمینه کار، باعث ماندگارتر شدن تابلوی هنری می‌شود.

 

روایت بانوی هنرمند  نگارگر  داستان‌های رومی

 

رنگ‌ها جلال خداوند هستند

بلند می‌شود و پشت میزش می‌نشیند. مداد‌های رنگی کوچک متعلق به نوه‌هایش نیز روی میز کارش است و جریان یک زندگی شیرین را نشان می‌دهد.

عکاس که مشغول گرفتن عکس می‌شود، یکی از کار‌های جدیدش را زیر دستش می‌گذارد و ذره‌بین را روی مقوا می‌گیرد و خطوط بسیار ریز صورت زن مینیاتوری را از نزدیک نشانمان می‌دهد و می‌گوید: همین خطوط ریز هستند که مینیاتور را پدید می‌آورند و زمان زیادی می‌گیرند.

بعد هم می‌گوید: در مینیاتور هر عنصری از درخت و زمین و صخره و ابر و مرد جوان و مرد پیر معنا‌های خاص خودشان را دارد؛ گرچه اغلب در مینیاتور‌ها زنی جوان را درکنار مردی پیر می‌بینیم که زن جوان، نماد جمال خداوند است و مرد پیر هم نماد جلال خداوند.

هنرمندان اگر هیچ موضوع معناداری نکشند، این جفت را برای نشان دادن جمال و جلال خداوند درکنار هم می‌کشند.

ماجرای کارخانه چهارراه زرینه

از اتاقش خارج می‌شویم و انگار که تازه به شروع گفت‌وگویمان رسیده باشیم، از او می‌خواهیم خودش را معرفی کند و از دلیل علاقه و ورودش به دنیای هنر بگوید. می‌گوید که متولد سال ۱۳۳۷ در چهارراه‌زرینه مشهد است و آنچه از دوران کودکی او بسیار مهم بوده، ماجرای علاقه‌اش به نقاشی بوده است.

اجرایی که برمی‌گردد به کارگاه قالی‌بافی پدر مادری‌اش، حاج‌امین زرینه در چهارراه‌زرینه مشهد؛ همان چهارراهی که نام پدربزرگ او را به خود گرفت. تعریف می‌کند: عصر‌ها که می‌شد و کارخانه تعطیل، بچه‌های همسایه را جمع می‌کردیم و می‌آمدیم پشت دار‌های قالی، قایم‌باشک بازی می‌کردیم.

بعد از رفتن بچه‌ها هم پشت دار قالی می‌نشستیم و می‌بافتیم. فکرش را بکنید، یک رج قالی را با یک رنگ می‌بافتیم.

می‌خندد و ادامه می‌دهد: صبح که کارگر‌ها می‌آمدند، می‌گفتند حاجی! بچه‌ها قالی‌ها را خراب کرده‌اند. ۲۴ دار قالی در سوله‌ای بسیار بزرگ قرار داشت که از بالای سوله، ستون نور به داخل می‌تابید و گردوغبار فرش‌ها را بیش از پیش آشکار می‌کرد  و صدا‌های کارگران هم شنیده می‌شد: «یک دانه آبی بگذار و سه تا قرمز و...» آنجا برای ما دنیای عشق بود و رنگ و بازی.


کارآفرینی در کانون «نگارگران زرافشان»

در هجده‌سالگی ازدواج می‌کند و به‌دلیل مشغله‌های زندگی تا ۲۰ سال نمی‌تواند به‌سمت نقاشی که هنر مورد علاقه‌اش است، برود؛ البته در این مدت، بیکار نمی‌نشیند و هنر‌های دیگری مثل خیاطی، سرمه‌دوزی و... را یاد می‌گیرد.

اما از سال ۷۴ با خانم گیلا احسان کار طراحی و نقاشی را شروع می‌کند؛ بانویی که دوست دارد حتما نامی از او ببرد. در سال ۱۳۷۹ نیز، آموزش دادن مینیاتور و تذهیب و گل‌ومرغ را به هنرجویان شروع ‌می‌کند.
در این بین، با همراهی استاد پرویز اسکندرپورخرمی و خانم‌ها مریم میرصدرایی و زهرا یکتا در سال ۱۳۸۹، تشکل مردم‌نهادی به نام کانون «نگارگران زرافشان» را به راه می‌اندازد که نام مستعار آن «کنز» به معنی گنج مخفی است.

می‌گوید: هدفمان از راه‌اندازی این کانون، ارتقای هنر نگارگری بود و حمایت از بانوان؛ چون می‌دیدم که خانم‌ها در منزل، درگیر مسائلی می‌شوند که آن‌ها را از نیروی جوانی و ذوقی که دارند، غافل می‌کند.

خانم میرصدرایی هم آتلیه خود در محله سجاد را دراختیار کانون گذاشته است. در این کانون درکنار حمایت عاطفی و معنوی از هنرجویان، کارآفرینی هم ایجاد می‌شود.

همین‌جاست که به یک نمونه تابلوی خوش‌وآب‌رنگِ رنگ روغن، روی دیوار اشاره می‌کند که به سفارش بیمارستان جوادالائمه (ع) به تعداد ۴۰۰ عدد کشیده‌اند و با قیمت بسیار مناسبی دراختیار بیمارستان گذاشته‌اند.

او می‌گوید که کلاس‌های آموزشی‌شان را نیز با تخفیف‌های خاصی برگزار می‌کنند.

تاکنون حدود ۳۴ نمایشگاه در داخل ایران برگزار کرده‌اند و در کانادا، تونس، کابل و لاهور نیز به‌نیابت از بچه‌های کانون، حضور یافته‌اند



مجموعه نقاشی‌های مولانا در کتاب «داستان‌های رومی»

خانم پیمان اشاره می‌کند که در اساس‌نامه کانون نگارگران زرافشان، چاپ مجلات و کتاب و آثار هنرجویان و برگزاری نمایشگاه قید شده است که بر این اساس، تاکنون حدود ۳۴ نمایشگاه در داخل ایران برگزار کرده‌اند و در کانادا، تونس، کابل و لاهور نیز او و خانم میرصدرایی به‌نیابت از بچه‌های کانون، حضور یافته‌اند.

از کانون نگارگران زرافشان در افتتاحیه نمایشگاه شهر در میدان شهدا نیز دعوت شد. خانم پیمان در این‌باره توضیح می‌دهد: این نمایشگاه فوق‌العاده عالی بود و به نظر من، بهترین نمایشگاه مشهد بود.

یک ماه کار‌های گروه ما روی دیوار بود و بعد هم نمایشگاهی اختصاصی به خودمان دادند و ۳۸ کار از کتاب مولانا را نیز در آنجا به نمایش درآوردیم.

صحبت از این کتاب که می‌شود، برای توضیح بیشتر می‌گوید: سال ۹۵ خانم ناهید عبقری که ناشر کتاب و مفسر مثنوی مولوی هستند، بعد از دیدن کار‌های ما و اعتماد به کیفیت آن‌ها، کتاب‌آرایی قصه‌های مولانا را به ما سفارش دادند؛ کتابی به زبان انگلیسی که ۱۱۰ داستان مثنوی را روایت می‌کند.

در این میان ما ۳۸ داستان را به‌صورت گروهی کتاب‌آرایی کردیم که این کار یک سال طول کشید.این مجموعه فاخر سال ۹۶ در جهاددانشگاهی مشهد رونمایی و کتاب برگزیده سال ایران می‌شود و در پکن و فرانکفورت آلمان هم به چاپ می‌رسد.

 

روایت بانوی هنرمند  نگارگر  داستان‌های رومی

 احساس کسالت کنم، آموزشی جدید می‌بینم

از داشتن هدف در زندگی می‌پرسیم، آن‌هم از بانویی که پرانگیزه و بانشاط است و هیچ‌گاه از آموزش دیدن خسته نمی‌شود. می‌گوید هرگاه احساس کسالت کنم، آموزشی جدید می‌بینم.

او ادامه می‌دهد: همیشه باید در راه باشیم. هدف در زندگی با احساس نیاز شروع می‌شود و سپس طلب آن و بعد هم تلاش برای دست یافتن به آن هدف.نصیحتش به ما نسل امروزی این است که فکر نکنید چه استعداد‌هایی داشته‌اید که شکوفا نشده است، بلکه شما اکنون بی‌تردید همان چیزی هستید که به دنبالش بوده‌اید.

آوا و نمــــــای شهر
03:44