کد خبر: ۱۲۹۸۱
۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
همراهی همسایه‌های موعود ۲۳ در ۱۲ ماه سال

همراهی همسایه‌های موعود ۲۳ در ۱۲ ماه سال

بیشتر ساکنان کوچه موعود ۲۳ از قدیمی‌های محله‌اند؛ آدم‌هایی که سال‌ها درکنار هم زیسته‌اند و هنوز هم رسم همسایگی را زنده نگه داشته‌اند. اینجا همسایه‌ها هرروز حال‌و‌احوال هم را می‌پرسند و در شادی و غم کنار هم‌اند.

کوچه موعود ۲۳، یکی از کوچه‌های باریک و قدیمی محله کنه‌بیست است که هنوز رنگ‌وبوی گذشته را در خود حفظ کرده‌است. دیوار‌های آجری خانه‌ها، در‌های چوبی و نمای قدیمی مسجد قمربنی‌هاشم (ع) در میانه کوچه، حال‌وهوایی از صمیمیت و گذشته‌های دور به اینجا بخشیده‌اند.

بیشتر ساکنانش از قدیمی‌های محله‌اند؛ آدم‌هایی که سال‌ها درکنار هم زیسته‌اند و هنوز هم رسم همسایگی را زنده نگه داشته‌اند. اینجا همسایه‌ها هرروز حال‌و‌احوال هم را می‌پرسند و در شادی و غم کنار هم‌اند.

 

بانوی فعال مسجد

یکی از این همسایه‌ها معصومه ده‌گرد است؛ زاده همین محله و همین کوچه. زنی آرام و سر‌به‌زیر که فعالیت‌های مسجدی‌اش زبانزد است؛ زنی که تمام زندگی‌اش در همین کوچه باریک گذشته.

از کودکی تا جوانی، از ازدواج تا امروز که چند‌سالی به شصت‌سالگی‌اش مانده، هیچ‌وقت از موعود‌۲۳ دل نکنده‌است. همین ماندگاری باعث شده است او بیشتر از هر کسی، از حال‌و‌روز همسایه‌ها باخبر باشد. می‌گوید: قدیم، رفت‌وآمد‌ها بیشتر بود. همسایه‌ها راحت‌تر به خانه هم می‌رفتند. حالا این دیدار‌ها کمتر شده است و بیشتر یکدیگر را در مسجد قمر بنی‌هاشم (ع) می‌بینیم.

معصومه‌خانم در مناسبت‌های مذهبی، به‌ویژه محرم و ماه رمضان، پای ثابت فعالیت‌های مسجد است. از آشپزی و پخت نذری گرفته تا تمیزکاری و آماده کردن فضا.

قدیمی‌بودنش در کوچه باعث شده است همسایه‌ها جور دیگری روی او حساب کنند. اگر کسی به مشکلی بربخورد، سراغ معصومه‌خانم را می‌گیرد. او هم بی‌منت گوش می‌دهد، راهی نشان می‌دهد یا واسطه می‌شود تا گرهی باز شود. او این روحیه همراهی را به زهرا جامی هم نسبت می‌دهد، کسی که بار‌ها در سختی‌ها و مشکلات به کمک همسایه‌هایش رفته‌است.

 

همراه همسایه‌ها

زهرا جامی حدود چهل سال پیش، پس از ازدواج، پا به کوچه موعود۲۳ گذاشت و از همان روز‌ها با همسایه‌ها انس گرفت. حالا چهاردهه است که با ساکنان این کوچه زیسته است و آنها را مثل خویشاوندان خودش می‌شناسد.

زهرا‌خانم هم همیشه پای ثابت برنامه‌های مسجد و مراسم محله است. هرجا کاری باشد، او هم هست. می‌گوید: برایم فرقی نمی‌کند چه کاری باشد؛ از شستن یک استکان گرفته تا بار‌گذاشتن دیگ. همین که بتوانم نقشی داشته باشم، خوشحالم.

اینجا هیچ‌کس تنها نمی‌ماند. همه کنار هم هستند، درست مثل خواهر و برادر

برای او، همسایگی تنها یک رابطه گذرا نیست. با لحنی صمیمانه توضیح می‌دهد: فامیل را شاید سال به دوازده‌ماه نبینی، ولی همسایه را هر‌روز می‌بینی و احوالش را می‌پرسی.

یکی از افرادی که زهرا‌خانم همیشه احوالپرسش می‌شود، بتول اکبری است. خانه‌اش دیوار به دیوار اوست و هر‌روز یکدیگر را می‌بینند. زهرا‌خانم توضیح می‌دهد که بتول‌خانم را به‌خاطر متانتش دوست دارد؛ اینکه در زندگی چالش‌های زیادی را پشت سر گذاشته، اما همیشه لبخند به لب دارد.

 

بدون همسایه‌ها نمی‌شود

بتول اکبری هم که دوران سالمندی را سپری می‌کند، پانزده‌سال پیش به کوچه موعود‌۲۳ آمد و از همان ابتدا زندگی‌اش با همسایه‌ها گره خورد. همسرش از دنیا رفته است و شش‌فرزندش هر‌کدام به شهر و دیاری رفته‌اند. حالا او تنها در خانه کوچکش زندگی می‌کند، اما هیچ‌وقت احساس تنهایی نمی‌کند؛ «اگر این همسایه‌ها نبودند، من دق می‌کردم.»

برای بتول‌خانم، همسایه‌ها حکم خانواده را دارند. وقتی بیمار می‌شود، پسر زهرا‌خانم دستش را می‌گیرد و او را به دکتر می‌برد. اگر دیوار خانه نیاز به گچ‌کاری یا تعمیر داشته باشد، همسایه‌ها بی‌هیچ چشمداشتی کمک می‌کنند.

او با قدردانی می‌گوید: اینجا هیچ‌کس تنها نمی‌ماند. همه کنار هم هستند، درست مثل خواهر و برادر.

با‌وجود همه سختی‌ها، بتول‌خانم خودش هم همیشه در‌کنار همسایه‌هاست. پای ثابت مسجد است و در ایام محرم، خانه کوچک و صمیمی‌اش را وقف روضه می‌کند. هر سال سفره‌ای ساده، اما پر از محبت پهن می‌شود و همه همسایه‌ها به دعوت او گرد هم می‌آیند. همین جمع‌های کوچک، برای بتول‌خانم معنای بزرگی دارد؛ معنای بودن در‌کنار کسانی که جای خالی خانواده را برایش پر کرده‌اند.

 

* این گزارش دوشنبه ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44