
مسجد امام حسین (ع) تکیهگاه ۶۰ ساله اهالی خدربیک است
در دل کوچهپسکوچههای قدیمی محدوده خدربیک در محله مهرآباد، مسجد امامحسین (ع) با دیوارهای قدیمی و درِ فلزی کوچک، همچنان مثل چراغی سبز میدرخشد. محراب جمعوجور، فرشهایی با نقشونگار متفاوت و سادگی دلنشین فضا، یاد مساجد دهههای پیش را زنده میکند.
بیش از شصتسال پیش، اهالی خدربیک ابتدا حسینیهای برپا کردند و پس از آن مسجدی ساختند که نام مبارک امامحسین (ع) بر پیشانیاش نشسته است.
بناشده به دست اهالی
تاریخ اینجا را نمازگزاران سنوسالدارش خوب میدانند. رمضانعلی یوسفیمحمدآباد، متولد۱۳۲۸، خود را «بچه میدانبار رضوی و روستای خدربیک قدیم» معرفی میکند؛ خانه پدری او هم همینجا بوده است و چندنسل در همین روستا زندگی کردهاند.
او تعریف میکند: این مکان در زمان اربابی، انبار گندم بود و بعد از اینکه بندوبساط اربابی جمع شد، حدود سال۱۳۴۰ اینجا را تبدیل به حسینیه و مسجد کردیم. سالها بعد، یعنی سال۱۳۵۷، با کمک مرحوم محمد محدث، پیشنماز و اهالی محله، بنای فعلی مسجد را ساختیم.
غلامحسن فیضزاده، متولد ۱۳۲۸ و از ساکنان قدیمی این محدوده، از انسگرفتنش با این مسجد میگوید؛ «من از زمانیکه اینجا انبار گندم و جو بود تا زمانیکه دیوارهای کاهگلیاش را ساختیم و بعدها مسجد شد، در این مکان رفتوآمد داشتم و با آن خو گرفتم. زمانی که نوجوان بودم، بالای دیوار میرفتم و اذان میگفتم و حالا که پیر شدهام، همیشه برای هر وعده نماز جماعت، خودم را به اینجا میرسانم.
چراغ این مسجد به پشتوانه همین مردم بومی و قدیمی روشن است. مسجدی که همیشه بخشی از هویت خدربیک بوده، نباید صفهای نمازش خلوت شود؛ اینجا را با همه وجودم دوست دارم.»
مِهر مسجد در دل اهالی
عزت قربانیان، هشتادساله و پای ثابت برنامههای مسجد، میگوید: پنجاهسال است که به این محله آمدهام و از همان روز اول، خودم را عضوی از این مسجد میدانستم. قبلا که روی پا بودم، در همه امور مسجد، چه جاروکردن و شستن فرشها و چه آشپزی و پذیرایی پایکار بودم.
مِهر اینجا به دلم نشسته و این لطفی است که خدا در دلم انداخته. این مسجد خیلی غریب است؛ مسجدی با این تاریخ و پر از خاطره، نباید تا این حد کمبود امکانات داشته باشد.»
خدیجه طرفهای هم که بیشتر عمرش را در این محله گذرانده و از بانوان پای ثابت مسجد است، میگوید: از زمانیکه یادم است، اینجا همینقدر ساده و کوچک بود؛ اما آدمهایش خیلی بااخلاص هستند. مثلا ماه رمضان که میشود، سفره افطاری داریم؛ ولی دیگ و پایه را در حیاط خانه همسایهها برپا میکنیم.
من هم تا نیمهشب میمانم و در شستن ظرفها و تمیزکردن مسجد با دل و جان کمک میکنم. اینجا را بهخاطر نام امامحسین (ع) خیلی دوست دارم؛ درست مثلاینکه خانه خودم باشد.
مسجدی از جنس جبههها
محمدتقی مؤدب، فرزند مرحوم حجتالاسلام شیخ حیدر مؤدب، از پیوند مسجد با سالهای دفاع مقدس میگوید. پدر مرحومش ۲۳سال در این مسجد، پیشنماز بوده و در همه این سالها حتی یکریال حقالقدم دریافت نکرده است.
مسجد معنویت خاصی دارد؛ آنقدر ساده و بیریاست که همه را مجذوب خودش میکند
او اکنون جا پای پدر گذاشته و مداح، دعا و روضهخوان مسجد است. میگوید: مسجد مزین به قاب عکس چهاردهشهید محدوده خدربیک است؛ جوانهای بسیاری از همینجا عازم جبهه شدند. همچنین این مسجد پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی بود؛ هنوز به یاد دارم که شبستان مسجد تا نزدیک سقف، پر از هدایای مردمی میشد و آنها را از همینجا برای جبهه بارگیری میکردند.
چشمانتظار حمایت
مسجد قدیمی است و حتی سرویس بهداشتی ندارد. در اصل، شبستان کوچک مسجد در طبقه همکف است و بالکن برای خانمها؛ اما خانمهای سالخورده نمیتوانند از پلهها بالا بروند و همین باعث شده است نیمی از این شبستان کوچک با پرده برای قسمت بانوان جدا شود. آشپزخانه کوچکی کنار این شبستان ساختهاند که بهزحمت میتوان در آن چای پذیرایی را فراهم کرد. یک روشویی کوچک هم برای وضوگرفتن کنار دیوار شبستان است.
علیاصغر سالاریان، برادرِ شهیدمهدی سالاریان است. پدرش، محمدآقا، دراثر سکته، قدرت تکلم را ازدستداده است، اما با همه ضعف بدنی، باز هم خودش را به نماز جماعت و مراسم مذهبی مسجد میرساند.
علیاصغر میگوید: بهخاطر دارم که از پنجسالگی همراه پدر اینجا میآمدم. به نظرم مسجد معنویت خاصی دارد؛ آنقدر ساده و بیریاست که همه را مجذوب خودش میکند. به نظرم هرکس اینجا کاری میکند، فقط برای رضای خداست و لاغیر.
حسین سالاریانکبیر هم از اعضای فعال اینجاست؛ او هرکاری از دستش برآید از لولهکشی تا سیمکشی برای رفع مشکلات مسجد انجام میدهد. حسینآقا و علیاصغر، جوانان پایکار این مسجد، هردو دل پُری از مسئولانی دارند که چندینبار قول دادهاند، اما قدمی پیش نگذاشتهاند.
حسینآقا میگوید: این مسجد یک شبستان هشتادمتری دارد و حتی سرویس بهداشتی ندارد. باید مسئولان کمک کنند تا ملکی از همسایههای مسجد خریداری کنیم و حداقل سرویس بهداشتی بسازیم و فضای شبستان را کمی گسترش دهیم.
حیف است این مکان که سالهای سال چراغش روشن بوده و جوانان بسیاری را، مانند همین شهدایی که قاب عکسشان بر دیوار مسجد نصب شده، تربیتکرده است، اینچنین مهجور بماند.
علیاصغر هم میگوید: ما اهالی پایکار هستیم. از دلوجان هر کاری از دستمان بربیاید برای این مکان مقدس انجام میدهیم؛ فقط کمک مسئولان میماند.
* این گزارش دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۶ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.