کد خبر: ۱۱۶۶۶
۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۹
رابعه قهرمان، بانی ساخت بیمارستان منتصریه مشهد بود

رابعه قهرمان، بانی ساخت بیمارستان منتصریه مشهد بود

شاهزاده رابعه‌خانم احترام‌السلطنه همسر منتصرالملک در راستای اجرای وصیت همسرش، در بخشی از املاک جعفرآباد آن زمان، بانی ساخت بیمارستان منتصریه مشهد شد.

در یادداشت‌های به‌جامانده از ایام قاجار، هرچه آمده، بوی تعفن در کوچه‌ها و آب‌های راکد آلوده و ویروس‌های تمام‌نشدنی میان مردم شهر است. از وبا و حصبه و طاعون و آبله گرفته تا سر و شکل گرمابه‌هایی که عوض پاکیزگی، سرمنشأ بیماری‌های تازه بود.

بین شهر‌های آفت‌زده از بی‌خیالی فرمانرواها، مشهدالرضا (ع) به یمن حضور بارگاه منور رضوی، حتی در همان روزگاری که شهر در معرض آفات و امراض گوناگون قرار گرفته بود، دارالشفای امام‌رضا (ع)، تنهامریض‌خانه آبرومندی بود که می‌شد امیدی به بهبود بیماران در آن داشت؛ مریض‌خانه‌ای که برابر جمعیت شهر و البته حضور زائران، ظرفیت ناچیزی به حساب می‌آمد. 

بحران‌های مالی، دامن‌گیر مدیریت این مجموعه هم شده بود و خلأ خدمات بهداشتی پای اجنبی‌ها را به سیستم درمانی مملکت باز کرده بود. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها به بهانه خدمت به مردم، مریض‌خانه تأسیس می‌کردند، اما پشت‌پرده خیرخواهی پوشالی آنها، توطئه‌ها و اهداف غیرانسانی بسیاری بود که مرگ برابر چنین درمانی شرافت داشت. این میان، جنگ‌جهانی اول و قحطی معروف آن سال‌ها زندگی در شهر را به مویی باریک بند کرده بود.

نخستین شهردار مشهد

یک محمدحسن‌میرزا منتصرالملک بود و شاهزاده قجری‌اش با نام رابعه‌خانم که از زوجین بااصل‌ونسب شهر بودند. محمدحسن‌میرزا از آن ملاکان و سرمایه‌داران خوش‌نامی بود که هرجا اسمش به میان می‌آمد، کلاه‌ها از سر تعظیم به زمین می‌افتاد. کسی نبود که از طومار کار‌های خیر محمدحسن‌میرزا بی‌خبر باشد.

در وانفسای مرگ‌بار اوضاع زندگی در مشهد، درست در بحبوحه جدال مشروطه‌خواهان و مستبدان، همان وقتی که آصف‌الدوله، حکمران خراسان، به دست مشروطه‌چیان برکنار شد، منتصرالملک به کفالت ایالت خراسان انتخاب شد؛ خیری که مدال خادمی حرم مطهر رضوی را نیز به سینه داشت و در شهر، آدم محبوب و معتبری بود.

بعد از این، او شد رئیس بلدیه یا همان شهردار شهر. تا پیش از منتصرالملک، اصلا چنین عنوانی وجود نداشت. به‌عبارتی او اولین شهردار شهر مشهد بود و حالا به‌شایستگی بر منصب خدمت نشسته بود، اما هنوز با علم به مشکلات شهر و نیازمندی‌هایش، قدم از قدم برنداشته بود که بیماری به جانش افتاد و یقین داشت اجل جایی همان حوالی بستر، در انتظار اوست. پس همسرش، رابعه‌خانم، را خبر کرد.

 

به وصیت میرزا

شازده‌خانم قجری تنهامونس منتصرالملک بود. از عمر زندگی مشترک این زوج خیرخواه هیچ طفلی به ثمر ننشسته بود و پیوند زندگی این دو، بسته به احترام و محبت و عادتی بود که سقف خانه را روی سرشان نگه داشته بود. منتصرالملک می‌دانست فرصت زیادی ندارد.

رابعه‌خانم ایستاد پای کار و بیمارستان را با عنوان «منتصریه» به یاد همسر فقیدش افتتاح کرد

پس دست‌به‌قلم شد و تصمیم گرفت بخشی از املاکش در جعفرآباد کاشمر، همت‌آباد، مه‌ولات، مستعلی و فتح‌آباد در جلگه رخ را تقدیم رابعه‌خانم کند تا با فروش بخشی از املاک، بیمارستانی در شهر احداث کند، درخور سلطان توس و زائران و مجاورانش. 

بخش دیگری از املاک را هم برای تأمین مخارج و هزینه‌های بیمارستان وقف کرد؛ وقف بارگاه ملکوتی آستان قدس رضوی؛ چنانچه در وقف‌نامه آن به‌وضوح آمده است: «نظر به اینکه مرحوم مغفور جنت‌مکان حاج‌محمدحسین‌میرزای منتصرالملک تمامی شش‌دانگ جعفرآباد، همت‌آباد، ریوند، مستعلی و قریه فتح‌آباد، واقعات در جلگه‌رخ با توابع آنها را مصالحه شرعیه نمودند به حلیله خودشان، نواب علیه عالیه تاج‌المخدرات سرکار شاهزاده رابعه‌خانم احترام‌السلطنه، دامت خدارتها، صبیه نواب مستطاب مرحوم شاهزاده محمدمیرزا، طاب ثراه، موافق مصالحه خط معتبر و در آن مصالحه شرط کرده بودند که متصالحه محترمه از عین‌المال خودشان در هر نقطه از شهر مشهد که صلاح بدانند، مریض‌خانه تأسیس نمایند و معادل مخارج ساختمان و اثاثیه مریض‌خانه از کل عین‌الصلح وضع کرده، آنچه باقی می‌ماند از اعیان مرقومه برای مصارف و مخارج جاریه مریض‌خانه مزبوره فوق وقف نمایند.»

 

بار سنگین مسئولیت

محمدحسن‌میرزا منتصرالملک اول محرم سال ۱۲۹۱ از دنیا رفت و پایین پای حضرت، مقابل صفه مرحوم صاحب‌دیوان، به خاک سپرده شد. رابعه‌خانم ماند و مسئولیت سنگین وصیتی که نمی‌بایست روی زمین می‌ماند. به این ترتیب بخشی از مزارع مستعلی و فتح‌آباد فروخته شد و به تصمیم شازده‌خانم، عرصه زمینی در سال ۱۲۹۷ به مساحت ۳ هزارو ۵۰۰ ذرع حوالی میدان ارگ مشهد (محل ساختمان مرکزی بانک ملی امروزی) خریده شد.

بین مردم گوش به گوش پیچیده بود که سمت دروازه جنت قرار است بیمارستان بسازند؛ بیمارستانی که صفرتاصد ایجاد و مدیریت آن به دست یک زن افتاده است. رابعه‌خانم ایستاد پای کار و بیمارستان را با عنوان «منتصریه» به یاد همسر فقیدش افتتاح کرد.

وقف‌نامه هم تنظیم شده بود برای تولیت آستان قدس که پس از مرگ او، اداره و مدیریت مجموعه شامل املاک روستا‌های همت‌آباد و جعفرآباد به آستانه منتقل شود. رابعه‌خانم هنوز زنده بود که بیمارستان با چهل تختخواب آغازبه‌کار کرد. رفته‌رفته مخارج و هزینه‌ها هم‌راستای توسعه بیمارستان بیشتر و بیشتر شد و به صلاحدید بانوی قهرمانی، از باقی‌مانده عایدات مزارع، صرف مخارج طبیب و مستخدمان و ادویه و اغذیه و لوازم و اثاثیه و مصارف ضروری شد.

رابعه‌خانم داشت آهسته‌آهسته سمت هشتادسالگی می‌رفت و درحالی‌که هیچ فرزندی نداشت، مدیریت کار را سپرد به برادر و برادرزادگانش. بعد با خیالی آسوده از روح همسر درگذشته خود، زمستان سال ۱۳۲۷ به دیدار معبود شتافت و در صحن نو، روبه‌روی مدرسه علینقی‌میرزا به خاک سپرده شد.

از آن سال تا امروز، بنای ساختمان منتصریه بار‌ها به همت آستان قدس رضوی بازسازی و تجهیز شده و حالا یکی از مراکز تخصصی و فوق‌تخصصی دیالیز و پیوند اعضا در شرق کشور است.

یک ساختمان هم در مجاورت ساختمان اصلی ساخته شده است و آن بنای سال‌خورده در گذر زمان، بیش از آنکه جلوه‌ای از بیمارستانی قدیمی باشد، تجلی وسعت قلب، همت و درایت زنی تأثیرگذار در تاریخ سلامت و درمان این شهر است که روزگاری به سبب خیراندیشی او و همسرش، به محله پرخاطره جنت رونق تازه‌ای بخشید.

 

* این گزارش شنبه ۱۸ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۴۱۸ روزنامه شهرآرا صفحه آخر چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44