اگر امروز فکاهیسرایی ایران، حد و حدود تعیین شده و قدمتی دارد که نسل جوان به آن رجوع میکنند، از همت بلند غلامرضا روحانیها بود. کسانی که زندگی خود را وقف کردند تا صدای مردم باشند و از درد و رنج آنها بگویند و بنویسند.
غیرشمارها یا بهاصطلاح مشهد یها «قرشمالها» گروهی بودند که با وجود حضور طولانی در مشهد و البته دیگر شهرهای ایران، تفکیک فرهنگی خود را حفظ کرده بودند و بهعنوان یک اقلیت نژادی، با فرهنگی متفاوت، به حیات خود ادامه میدادند.
حرم امام رضا(ع) چند صدای ماندگار دارد که برای خیلیها حکم تشرف را دارند. یکیاش حاج علی ملائکه است با این شعر مشهورش: «ای صفای قلب زارم/ هرچه دارم از تو دارم».
«باغ حرم» کوچهای در همسایگی میدان شهدای مشهد که این روزها عنوان «شهید هاشمینژاد۵» بر آن نشسته است.
میرزاهاشم قزوینی به درخواست صدرالممالک قزوینی، مأمور تشکیل یک روزنامه در مشهد میشود، اما ازآنجاکه خود در آن روزگار با روزنامهنگاری بیگانه است از یکی از همشهریانش، «ابوالقاسم نحویقزوینی»، کمک میگیرد و «روزنامه طوس» تأسیس میشود.
از حدود صد سال پیش سیل به بلایی مدام تبدیل شد، یک رگبار کافی بود تا زندگی مردم را آب فرا بگیرد و هر ازچندی هم یک سیل اساسی، کل زندگی را ببرد و به این ترتیب سیل و مسیل به یکی از قصههای پرتکرار قرنی که گذشت، شد!
اگر قرار باشد استنباطی از دلیل نامگذاری کاریزک داشته باشیم، باید سبب آن را جاری بودن قناتی کوچک و کمآب روی اراضی میان فتحآباد تا کلاتهبوغا بدانیم که بهدلیل ایجاد قلعهای مسکونی، ساختاری مستقل پیدا کرده بود.