غلامرضا سراج علیایی که حالا پنج سالی میشود از دنیا رفته، تمام عمر تیشه دستش بوده و سنگهای صحنوسرای حرم امام رضا (ع) را تراشیده. شروعش از پنج شش سالگی بود.
سنه «۱۲۸۶ ش» در محل ضرابخانه، مطبعه (چاپخانه) چاپ سنگی دایر میگردد که امور این چاپخانه را شخصی به نام «سیدمیرزا آقا» برعهده داشته و در آن، کتاب و زیارتنامههای آستانقدس را به چاپ میرسانده است.
سال ۷۷ سه دختر بانو فاطمهسلطان موسویان، زمینی را به هیئت منتظران حضرتمهدی (عج) واگذار کردند و در این سالها بزرگترین جشنها، عزاداریها، موکبها و مراسم مذهبی در این بخش از شهر برگزار شده است.
نویسنده مشهد ی یکی از آثار پرفروش سینماهای کشور میگوید: «پول وپارتی» شبیه هیچ کدام از فیلمهای درحال اکران یا آثاری که در چند سال گذشته در سینمای ایران دیده ایم، نیست.
منافقان یک بار مرداد سال ۶۰ مغازهاش را آتش زدند، اما باز هم حاج رضا پا پس نکشید و سرانجام منافقان سال ۶۳ با شلیک گلوله او را متوقف کردند.
برابر اسناد برجایمانده تاریخی، دارالشفای حضرتی مکانهای مختلفی را در مشهد تجربه کرده و هربار در زمانهای بنا به دلایلی جابهجا شده است تا اینکه در سال 59 ساختمان فعلی آن در بست پایینخیابان افتتاح شد.
«اینها که پل نیستند، تونل وحشت اند! نه صبح خیلی زود و نه از عصر به بعد حاضر به تردد از روی پل نیستیم؛ هر بار نیمه جان میشویم تا به آنطرف پل برسیم.» این روایت زنی جوان از فضای پل عابر پیاده خین عرب است.