مشاغل

روزگاری مردم پیتزا را با کباب می‌خوردند!
دوره‌ای مجبور شدیم نام پیتزافروشی‌مان را بگذاریم «نان و پنیر». حتی یادم است یکی از دوستان پدرم، به‌دلیل فشارها نام مغازه‌اش را گذاشته بود: «اسمش را نپرس»!
راه‌اندازی کافه کارآفرینی
نیلوفر میرشهیدی می‌گوید: این دوره‌ها ابتدا روابط اجتماعی افراد را بهبود می‌بخشد، اما هدف بعدی‌اش این است که از بین شرکت‌کنندگان، افراد قوی اثرگذار و استارت‌آپ‌ها را پیدا کند.
خاموشی صدای چرخ‌های چوبی برادران «آهنگر»
روزگاری به جای این چهارچرخ‌های آهنی، گاری‌های چوبی ساخت دست حاج ماشاءالله و حاج غلامرضا آهنگر در خیابان‌های مشهد جولان می‌داده است.
سید ارزان فروش، اولین پرده‌فروش خیابان تعبدی
پدرش گفته بود: «سیدمحمد! پارچه را که می‌گیری ۱۰ درصد بیشتر روی قیمتش نکش.» او هم حرف پدر را سرمه چشمانش کرده و شده بود معتمد و سید ارزان فروش محله.
مردم‌داری؛ رمز موفقیت «اصغر کبابی»
اعتبار یک کاسب در طول سال‌ها به دست می‌آید، بخشی از این اعتبار به‌خاطر مردم‌داری و احترام به اعتقادات و باور‌های مردم است.
رفتار شما به شغل معلم عزت داد
آقای مدیر! خداخیرت بدهد، با رفتارت باعث شدی عزت و احترام من بین اقوام بیشتر شود. تا قبل از آن روز، خانواده‌ام برای شغلم ارزش و احترام قائل نبودند.
سفری به راسته مسگرهای مشهد
راسته مسگر‌ها در رسالت یا همان «جاده سیمان»، چندسالی است که دوباره رونقی گرفته و شلوغ شده است.