فاطمه نبوینژاد 17ساله، دختری آرام، خلاق، ایدهپرداز و پرتلاش است که به کسب موفقیت فکر میکند. شاید در گذشته خیلی ایدههایش را جدی نمیگرفته است، اما بهتازگی بیشتر درباره محیط اطرافش فکر میکند و برای آنها وقت میگذارد تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد.
هاله تیموری 18ساله، دختری آرام و خلاق که بیشتر به دنبال این است تا ببیند از ادغام چند وسیله چه چیزهایی به دست میآورد.
گاهی شنیدهام که میگویند من از محل مسجد درآمد دارم یا این کارها را انجام میدهم تا پولی دربیاورم. این حرفها نهتنها ناراحتم نمیکند بلکه باعث میشود وقت و انرژی بیشتری برای کارم بگذارم چون دیدن لبخند رضایت فردی که با 3 فرزند صغیر از همسر معتادش جدا شده است و اکنون با تکیه بر توانمندی خود مشغول به کار است، برای من ارزشی بسیار بیشتر از این دارد که وقتم را صرف حرفهای بیهوده کنم.
علیرضا تیموری میگوید: فضای سنتی خانه پدربزرگم در تحریک حس طراحی ما بیتأثیر نبود. داخل حیاط بزرگی که به ساختمانی قدیمی مشرف بود، روی تختی زیر درخت مینشستیم و هرچه به ذهنمان میرسید روی کاغذ طراحی میکردیم. کمکم به فکرمان رسید مکانی را برای کارمان آماده کنیم و به این ترتیب، شروع به کار کردیم.ما تنها برای فروش کار نمیکنیم. کارهایی طراحی میکنیم و میسازیم که یا نیستند یا کم وجود دارند یا ساختشان سخت است یا عجیب و غریباند. به صورت کلی، سبک کارهای ما خاص است.
ماجرا از اینجا شروع میشود. حاجیهخانم بیابانی از سال 60 ساکن محله امام خمینی بوده است. او از همان سال، با کمک بانوان محله، کارش را شروع میکند. بدون هیچ نام و نشانی، برای نوعروسان جهیزیه جمع میکند، نان به سفره نیازمندان میرساند و لباس گرم تن بچههای یتیم میکند. 10 سالی در همان منطقه پانزدهخرداد فعالیت میکند تا اینکه حدود سال 70 خانه و زندگیاش را به بولوار وکیلآباد میبرد. با جابهجایی خانه، به فکر خرید زمینی برای تأسیس خیریه میافتد. سال 70 خیریهای به نام سجادیه توس راه میاندازد، خیریهای که این روزها سکان آن را به دست دخترش سمیرا اسعدی سپرده است.
علیاصغر اسکندری در یک و نیم سالی که از دایر کردن گلخانهاش گذشته، توانست آنقدر گلهای مرغوب تولید کند که از شهرهای شمال مشتری داشته باشد. به گفته خودش با وجود اینکه به طور معمول از شمال گل به مشهد میآید، او این چرخه را تغییر داد و اکنون از مشهد به شمال گل ارسال میکند. او 700 هزار بذر کاکتوس از هلند آورده که درحال کشت آنهاست.در کنار گلخانه، پرورش ماهی هم انجام میدهد و آب ماهیها را پس از طی فرایندی، دوباره برای گلها استفاده میکند و به این ترتیب حدود ۹۵ درصد در مصرف آب صرفهجویی میشود.
گزارش پیش رو نیم نگاهی دارد به داستان زندگی کارآفرینان مشهدی که برخی از صفر شروع کردند برخی سعی کردند با هرآنچه پیش رویشان قرار دارد طرحی نودراندازند و برخی نیز از شکستهایشان درس گرفتند و قدم در راهی نو گذاشتند که از قضا برای آنها همان سرمنزل مقصود بود. برخی نیز همان نقطه ضعفشان را تبدیل به نقطه قوتی برای تولید و کارآفرینی کردند. در حقیقت کارآفرین با راهاندازی کارهای بزرگ و کوچک، به اطرافیانش فرصت شاغل بودن و درآمدزایی میدهد. با ما همراه شوید تا کارآفرینان موفق مشهدی را بهتر بشناسید.
آشنا و فامیل میدانند که مهدی جوان درسخوان و موفقی است که به هر چیزی که اراده کرده، رسیده است. مدرک دانشگاه آنقدر برایش مهم نبوده که کار اهمیت داشته است. خودش را به گرفتن لیسانس و فوقلیسانس دلخوش نکرده تا بعد از دانشآموختگی با یک برگ مدرک شرایط کار برایش فراهم شود. او مخِ رایانه است و از این قابلیت که با استمرار و جدیت در یادگیری به دست آمده است به بهترین نحو استفاده میکند. حل مسئله آنقدر برایش لذت دارد که میتواند حال خوب را به لحظههایش تزریق کند. او اولین درآمد خلاقانهاش را در سن 12 سالگی رقم زده و تاکنون هیچ وقت نگران اشتغال نبوده است.