کد خبر: ۵۳۸۳
۱۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
خلاقیت رمز کار برادران جاویدان است

خلاقیت رمز کار برادران جاویدان است

برادران جاویدان در ابتدای گلشهر و در نزدیکی بازار ملل، کارگاهی دایر کرده‌اند و به تولید قطعات چوبی و ام دی اف با دستگاه برش لیزری‌شان مشغول هستند.

اوضاع تولید به هیچ‌وجه خوب نیست. شاید کارخانه‌داران و شرکت‌های بزرگ بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند، ولی تولید‌کنندگان کوچک زیر بار فشار تورم و مشکلات تولید کمر خم می‌کنند. در این بین باز هم هستند کسانی که با شرایط می‌جنگند و مبارزه را به تسلیم شرایط شدن ترجیح می‌دهند. برادران جاویدان از همین دسته هستند. کسانی که با هر شرایط پای کار تولید مانده‌اند و تسلیم نمی‌شوند.

برادران جاویدان در ابتدای گلشهر و در نزدیکی بازار ملل، کارگاهی دایر کرده‌اند و به تولید قطعات چوبی و ام دی اف با دستگاه برش لیزری‌شان مشغول هستند.

 

در نکوهش عاقبت تحصیل

محمد جاویدان، برادر کوچک‌تر، متولد۱۳۶۵است. در هنرستان رشته الکترونیک خوانده، ولی به قول خودش جزو اکثریتی نیست که ادامه تحصیل نمی‌دهند. می‌گوید: «افرادی که در هنرستان درس می‌خوانند معمولا در همان حد می‌مانند و کمتر به ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه فکر می‌کنند. من هم جزو آن چند درصدی بودم که وارد مقاطع تحصیلی بالاتر شدم.

فوق دیپلم را در رشته برق صنعتی دانشگاه گناباد گذراندم. رشته برق قدرت را هم در مقطع کارشناسی به پایان بردم. بعد تصمیم گرفتم وارد بازار کار شوم. خیلی وقت‌ها با تحصیل نتیجه‌ای که می‌خواهی، نمی‌گیری، ولی در کار و عملی کردن دروسی که خوانده‌ای کمک زیادی به تو می‌شود. حتی خیلی وقت‌ها با خودت می‌گویی کاش درس را رها می‌کردم و به دنبال کار می‌رفتم».

مرتضی جاویدان، برادر بزرگ‌تر و متولد ۱۳۶۰ است. او هم مانند برادر خود فنی خوانده است، دیپلم فنی کاردانش در رشته نقشه‌کشی ساختمان دارد. می‌گوید: «زمانی که ما درس می‌خواندیم پسر عموهایم کار می‌کردند. پدرم به ما توصیه می‌کرد درستان را بخوانید. عمویم خدا بیامرز گچ‌کار بود. بچه‌ها را با خود عمدا به سر کار می‌برد.

اعتقادی به درس‌خواندن نداشت، حالا آن‌ها هم هر کدام در این سن و سال چند خانه و خودرو دارند. وضعشان هم خوب است. همان گچ‌کاری را هم دنبال می‌کنند. گاهی شرایط طوری پیش می‌رود که درس نخواندن بهتر است».

 

ساخت پروژکتور و اجرای نورپردازی

محمد می‌گوید: «نباید اتکا به چیز خاصی داشت. باید حواست به همه شرایط اطرافت باشد. نباید تنها به درس اکتفا کرد و هم‌زمان با تحصیل کار را هم باید شروع کرد. خود من با این دیدگاه موافق‌تر هستم. امروزه باید به نوجوانان در حال رشد بیاموزیم، زندگی چند وجه دارد و باید در وجوه مختلف رشد کنید. تنها روی یک موضوع تمرکز نکنید. تا زندگی موفق‌تر و اثرگذارتری داشته باشید.

بعد از اتمام تحصیلات تصمیم گرفتم وارد بازار کار شوم. از آنجا که رشته برق را دنبال کرده بودم، دوست داشتم در همین زمینه فعالیت کنم تا بتوانم از اطلاعات و دانشی که در این سال‌ها به دست آورده بودم، بهره ببرم و به نتایج مثبتی برسم.

وارد فعالیت کاری شدم که به فشار ضعیف در برق معروف است. ساخت پروژکتور و اجرای نورپردازی‌های باغ و ویلاها. در کارگاه پروژکتور‌های نورپردازی را می‌ساختیم. یک‌سالی در این حوزه کار کردم. چند بار پشت سرهم می‌گوید: بازار، بازار، بازار. دست زیاد شد، جنس چینی بی‌کیفیت وارد شد. البته جنس چینی هم خوب و بد دارد.

ولی کسی که وارد بازار می‌شود به جنبه‌های مختلف جنس فکر می‌کند. یکی به کیفیت، یکی به ماندگاری و یکی هم به قیمت و ارزان‌تر بودن، فکر می‌کند. این باعث شد تا عده‌ای جنس ارزان بیشتری وارد بازار کردند که به همان اندازه هم بی‌کیفیت بود. خروجی کار هم سلب اعتماد مردم و مصرف کننده بود».


آزمایش مقاومت محصول با سنگ

«خوشبختانه ما در این یک‌سال چند پروژه کار کردیم و وارد گود اصلی نشدیم وگرنه ضرر خیلی زیادی می‌کردیم. کار را با حداقل شروع کردیم. حدود ۳۰۰هزار تومان سرمایه گذاشتیم. تقریبا سال ۹۱بود. ما مشتری خودمان را داشتیم و باغ‌های طرقبه و شاندیز را درست می‌کردیم. گروهی تشکیل داده بودیم که بازاریابی فعالی هم داشت.

مشتری نمونه کار را می‌دید و عینا همان کار را تحویل می‌دادیم. استقبال خوبی شد. بعد از بستن قرارداد هر کاری را معمولا تا ۲ هفته بعد تحویل می‌دادیم. سود خوبی هم داشت و توانستیم سرمایه جمع کنیم. کار را ارتقا دادیم و با شهرداری‌های مختلف به ویژه قاسم‌آباد، کار کردیم. برای فضای سبز منطقه نورپردازی را به عهده گرفتیم.

یک‌بار کارشناس منطقه برای بررسی کار آمد. اصرار داشت که قاب پروژکتور‌ها قوی و محکم است. من هم تأیید کردم، یک لحظه دیدم با سنگ بزرگی دارد امتحان می‌کند. نگران بودم که قاب بشکند، ضربه محکمی وارد کرد. قاب و پروژکتور چیزی نشد. فقط لامپ‌های داخل جابه‌جا شد. حکم تأیید را داد و باعث شد که وارد مناقصه شویم. مناقصه را هم شرکت کردیم، ولی طرح درباره ابنیه بود. باید کار‌های مختلف را با هم انجام می‌دادیم. جدول‌کشی، آسفالت، نصب تیر برق و بقیه موارد. با اینکه قیمت مناسبی هم دادیم، ولی در مناقصه برنده نشدیم».

 

فروش لوازم برقی و تأسیسات

«دست که زیاد شد، قیمت‌ها هم شکست. تصمیم گرفتیم همان انرژی را در جای دیگری صرف کنیم. مغازه لوازم برقی زدیم، کلی فروشی بود. جنس از تهران وارد می‌کردیم و در مشهد پخش می‌کردیم. کار خوبی بود، ولی نوسان قیمت‌ها روی همه چیز تأثیر دارد. یک‌سال بعد نورپردازی این کار را شروع کردیم. یک‌سال و نیم هم ادامه دادیم.

کار خوبی هم بود. این کار را با دوستان دوران دانشگاه شریکی انجام دادیم. به تنهایی نمی‌توانستم. مجرد هم بودم. تا اینکه تصمیم به تأهل گرفتم. توازن کار تغییر می‌کرد. از میزان سرمایه گرفته تا ساعت کاری. شراکت معنا پیدا نمی‌کرد. محل کار جاده قدیم، معراج بود».

با سرمایه‌ای که داشتم یک دستگاه سی ان سی گرفتم. زمانی که نورپردازی می‌کردم بعضی وقت‌ها کار‌هایی بود که به برش نیاز داشت. تصمیم گرفتم دستگاه را تهیه کنم. گوشه‌ای از ذهنم سپرده بودم که به این دستگاه نیاز دارم. برای کار‌های تبلیغاتی هم استفاده می‌شد. دستگاه را به تنهایی ۲۴میلیون خریدم، راه‌اندازی کار در بدو ورود هزینه‌های جانبی داشت. از تهیه چوب تا تابلو تبلیغاتی. از قدیم همین محل زندگی می‌کردیم. مغازه برای پدر است و ما به امید او زندگی می‌کنیم.

مرتضی صحبت برادرش را کامل می‌کند و می‌گوید: «۴ ماه بعد از خریدن دستگاه طول کشید تا اولین سفارش کار را گرفتیم. ۳ ماهی دنبال طرح و ایده‌هایی بودیم که قابلیت اجرا با این دستگاه را داشت. به دنبال بازار کارش بودیم. از اینترنت طرح و ایده می‌گرفتیم. با جعبه‌های ساعت و جواهرات شروع کردیم. سفارش‌های خوبی هم داشتیم.

همراه برادرم بازاریابی می‌کردیم. گل فروشی رفتیم، آن‌ها جعبه‌هایی می‌خواستند که طرح گل و قلب روی آن حک شود و رنگش قرمز باشد. در ابتدا دست کمتر بود. دستگاه لیزر نبود. اما حالا لیزرکار هم زیاد شده است و در هر محله چندتایی پیدا می‌شوند. یکی روی سنگ قبر کار می‌کند. یکی روی چوب و یکی هم روی فلز طرح می‌اندازد. حالا همه دستگاه سی ان سی را می‌شناسند. اول که شروع کردیم تا این حد شناخته نبود».


محمد می‌گوید که این شرایط دوگانه است. از یک طرف وجود رقیب و همکار خوب است و باعث شناخته‌تر شدن کار می‌شود، ولی از طرف دیگر رقابت خیلی زیاد و نابرابر شده است. «مثل رودخانه‌ای است که ماهی دارد، قبلا ۵ ماهیگیر در مسیر بودند حالا ۵۰ ماهیگیر شدند.

به همین نسبت شانست هم کم می‌شود. خوبی این دستگاه این است که در رشته‌های مختلف کاربرد دارد. روی سنگ، چرم، چوب و پارچه می‌شود طراحی کرد. طراحی روی فلز صنعتی است و سرمایه بیشتری می‌خواهد عموما هم در شهرک‌های صنعتی است نه بازار خانگی. بعد از جعبه‌های ساعت و گل فروشی به دنبال سفارشات صفحه‌های مجازی رفتیم. خیلی‌ها درخواست نمونه کار خود را داشتند. دکور مغازه‌ها، تابلو کار کردیم. الان هم بستگی به سفارشی دارد که دریافت می‌کنیم. ساعت فروشی‌ها الان به طور روتین به این جعبه‌ها نیاز دارند و باید دریافت کنند.

وقتی ساعت را در جعبه می‌گذارد، فروش بهتری دارد. مواد اولیه را از خین عرب می‌گیریم. جنس‌ها خارجی است. برای همین نوسان دارد. خیلی سخت است که سفارش دهنده هر روز یک قیمت برای سفارشاتش بدهد.

ولی آن‌ها هم در جریان این تغییرات هستند. باید خودمان توازن را رعایت کنیم. اگر قرار باشد بایستیم و مواد اولیه را گران بخریم و سفارش‌دهنده هم به همان قیمت قبل از ما تهیه کند مطمئنا سود ما از بین می‌رود. درست است مشتری کمتر می‌شود، ولی چاره‌ای هم نیست. این اتفاقات موقتی است. تعدادی مشتری ثابت داریم که به ما اعتماد دارند و فقط از ما جنس می‌خرند».

 

رمز اعتماد مشتری؛ کیفیت کار است

«کار تمیز، با کیفیت و به موقع تحویل دادن باعث شده است تا مشتریان دائمی داشته باشیم. معمولا ۳۰۰ جعبه را ۲ روزه تحویل می‌دهیم. بسته به برنامه‌ای که ما می‌دهیم کار آماده می‌شود. اینکه ما با شناختی که از دستگاه داریم، برنامه مناسبی به آن بدهیم. خیلی‌ها برای آنکه کار را با تعداد بیشتر و زودتر تحویل دهند، چوبشان می‌سوزد یا سیاه می‌شود.

دستگاه می‌تواند تعداد بیشتر با سرعت بالاتری هم کار تحویل بدهد، ولی کیفیت آن مهم است. کار را در همان ۴ ماه اول آموزش دیدیم، جسارت زیادی می‌خواهد یا باید بی‌خیال باشی یا جسارت انجام کار و گرنه بیکار می‌مانی. با اینکه قیمت دستگاه هم بالا بود ریسکش را پذیرفتیم. روز اول کسی که دستگاه را نصب کرد، برنامه را به صفر اولیه هم رساند و در یک‌ساعت یک توضیح کوتاه هم داد و رفت.  گفت یک هفته نشده زنگ می‌زنی و کلی هم سؤال داری. چند سالی است رفته و من هم تماسی نگرفتم».

کسی که با دستگاه سی ان سی کار می‌کند باید خلاقیت بالایی داشته باشد

 

خلاقیت رمز کار ماست

محمد و مرتضی هوش فنی بالایی دارند برای همین توانسته‌اند در این ۴ ماه دستگاه را راه اندازی کنند و کار‌های مختلفی را به ثمر برسانند. محمد می‌گوید: «باید درکی از کار با دستگاه داشته باشی. کسی که با دستگاه سی ان سی کار می‌کند باید خلاقیت بالایی داشته باشد. لازم است بداند آنچه تولید می‌کند چه سبکی دارد.

برنامه‌ای که به دستگاه داده می‌شود کار یک اپراتور است که باید ذهنیتی درباره طرح داشته باشد، بداند از چه چوب، رنگ و طرحی استفاده کند و نقشی که می‌خواهد روی کار بیندازد، بشناسد. همه این‌ها را باید یک اپراتور خوب در نظر بگیرد.

بعد از اینکه طرح به دستگاه داده شد، ذخیره و محصول تولید می‌شود. کسی که می‌خواهد طرح را به سیستم بدهد باید طرح سه بعدی را در ذهن داشته باشد. تنها این نیست که طرحی را بگیریم و به دستگاه بدهیم. در طرح و رنگ آن اعمال نظر می‌کنیم. آزمون و خطا می‌کنیم تا سفارش را به دست بیاوریم، که همه جانبه موردتأیید باشد».

دوره‌ای طرح تابلو‌های معرق با برش سی ان سی زیاد شد. محمد دراین‌باره می‌گوید: «برش سی ان سی با معرق تفاوت‌هایی دارد. دست خطا دارد، ولی در رایانه این اتفاق نمی‌افتد مگر دستور خطا را به آن بدهی. این تفاوت‌ها کاملا  درک می‌شود. هر کار یک صعود و بعد هم نزولی دارد. یک مدت بنا به انگیزه و سلیقه مشتری طرح یا کاری بسیار به روز است و هر روز از همان کار فروش داری و بعد دوباره تب آن می‌خوابد. همیشه باید یک گام از تقاضای بازار جلوتر باشی. همیشه یک طرح جدیدتر را به بازار می‌دهیم.

این به دید همان طراح دستگاه بر می‌گردد که طرحی بزند که خریدار بپسندد. بازاریابی را همیشه داریم. نمی‌توان گفت، چون شناخته شده‌ایم پس به همین تعداد سفارش و خریدار بسنده کنیم».

مردم کمی از رهگذر‌های این محله با کار ما مرتبط هستند. برای همین باید به دنبال خریدار‌های آن برویم. به فکر عرضه و فروش هم بودیم و چند نمایشگاه هم به فکرم رسید شرکت کنیم، ولی هنوز اقدامی نکردیم. شهرداری هم در ایام مختلف نمایشگاه داشت، ولی دیر متوجه شدیم. در فرصت‌های بعدی این‌کار را خواهم کرد.

البته برای این نمایشگاه‌ها سؤالی ذهن خودم را درگیر کرده که آیا این نمایشگاه‌ها در تمام سطح شهر است. اگر این‌طور باشد تمام اقشار آن را خواهند دید. باید نمایشگاه‌های صنعتی نزدیک بازار‌های بزرگ برگزار شود. می‌پرسم چه شرایطی برای یک نمایشگاه خوب لازم است؟ می‌گویند: «نمایشگاه جایی باشد که کاسب‌کار و صنعتی‌کار بیشتری داشته باشد.

شغل ما واسط خریدار و فروشنده است. فروشنده برای فروش بیشتر و بهتر به کالای تولیدی ما نیاز دارد. مثلا نمایشگاه باید در چهارطبقه یا خیابان تهران برگزار شود که بورس ساعت فروشی است یا مکان‌هایی باشد که کار ما برای فروشندگان آنجا تعریف شده است و آن را می‌شناسند، نه عموما جایی مثل پارک که مخاطب ما مردم هستند بلکه جایی باشد که تولیدکنندگان اصلی را در بر بگیرد. البته این به تعامل و ارتباط ما با شهرداری هم برمی‌گردد. یک‌بار شهرداری می‌خواهد نمایشگاه را در جایی برگزار کند که مردم و زائران در رفت و آمد هستند.

خب ما هم کالایی را می‌بریم که نیاز مردمی بیشتری دارد و جواب می‌دهد و اگر در مکان‌هایی باشد که بازار اصلی ماست مثل چهارطبقه کالا‌های دیگری را عرضه می‌کنیم که نیاز آن‌هاست. با توجه به جامعه هدفمان آن را تعیین می‌کنیم. محصولات آن‌قدر متنوع هست که دستمان برای عرضه کار‌های مختلف باز است. اگر اطراف حرم باشد عرضه تابلو‌های قرآنی و احادیث بیشتر با استقبال مواجه می‌شود.

قبل از ارائه کار باید خریدار و موقعیتش را بسنجی و در نظر بگیری. مشتری ابتدا درخواستش را به ما می‌دهد یا نمونه عکسی به ما می‌دهد یا می‌گوید برای چه کاری می‌خواهد  و یا شغلش را می‌گوید تا براساس آن طرحش را بزنیم».


مواد اولیه تماما وارداتی است

«یک مشکل ما درآمدی است که نداریم. نه صنعت داریم نه فناوری تا بتوانیم از مواد خام طرح‌های جدید استخراج کنیم. عملا همه چیز وارداتی است و با هر بادی که می‌وزد گرد و خاکی هم بلند می‌شود.

نیاز‌های اصلی ما همه وارداتی است. همه آنچه درکارگاه ماست وارداتی است. با این حال فعالیت ما به بازار مصرف نزدیک‌تر است. تا وقتی که چوب وارد شود روی آن کار می‌کنیم، نشد، روی پارچه، اگر آن هم نشد روی نمد، طرح می‌زنیم. خوشبختانه می‌توان با دستگاه روی مواد اولیه مختلف و متفاوت کار کرد. هر کدام هم مشتریان متفاوت خود را دارد. اوایل کار در نظر داشتیم تا دستگاه دیگری هم تهیه کنیم. اما الان نه. فقط ۲ کارخانه تولید ام دی اف در ایران هست که در نهایت ۲ درصد از نیاز کشور ما را فراهم می‌کنند و بقیه تماما وارداتی است. این باعث می‌شود همیشه وابسته باشیم.

حتی همان تولید داخلی هم با کیفیت نیست و نمی‌شود استفاده کنیم. ما به سمت تولید  بیشتر نرفتیم تا محصول را به شهر‌ها یا کشور‌های دیگر توزیع کنیم. چرا که این دست کار‌ها سرمایه بیشتری می‌خواهد. هر کس دوست دارد شغلش را ارتقا بدهد، ولی ترس این را هم داریم، دستگاه دیگری تهیه کنیم، ولی اگر جواب نداد چه کنیم به همین دلیل مجبوریم زیر قرض و وام برویم و اگر بازار جواب ندهد گرفتار بدهی‌هایش می‌شویم.

هر کس سلیقه و طرحی دارد و همه اهل ریسک نیستند. ضمن اینکه بازار تغییرات زیادی داشته و قیمت‌ها آن‌قدر کم و زیاد شده است که حاضریم در همین مغازه پدری باشیم. اگر گاهی اجاره هم عقب افتاد، عتاب و خطاب نشویم تا اینکه مغازه بزرگ‌تر با اجاره بالاتر بگیریم و استرس پرداخت به موقعش را داشته باشیم. برای این دست کار‌ها به سرمایه و ریسک بالایی نیاز است. سود و ضررمان را محدود کردیم.

ابتدا منتظر سفارش مشتری هستیم. در بین سفارش‌ها روی طرح‌ها و ایده‌های جدیدمان کار می‌کنیم. خودمان کاری را در حجم بالا تولید نمی‌کنیم تا مشتری کار را ببیند و برای چند ماه بعد چک بدهد. این دست کار‌ها الان ریسک بالایی دارد. با آن‌ها که نقدتر کار می‌کنند بیشتر کار می‌کنیم. بار‌ها اتفاق افتاده که پولمان را نداده‌اند و ترجیح دادیم دادگاهی نکنیم وقتمان را زیاد می‌گیرد. دیگر خبری از آن اخلاقیات و مرام‌های بازار کار که کسی زیر حرفش‌نمی‌زد، نیست».

 

اشتغال و درآمد ۳ خانوار از اینجا

«به جز خودم و برادرم، پدر و مادرم از آن سود می‌برند. کار خانوادگی انجام می‌شود. اگر سفارش کار بالا باشد و همیشه بازار داشته باشی تعداد افراد زیادی ارتزاق می‌کنند. اگر در هر کاری قوانین تعریف شده‌ای برای خودت نداشته باشی در کار دوام نمی‌آوری. خود ما با هر قیمت و کیفیتی کار نمی‌کنیم. برای همین مشتری دائمی داریم. چون کار مرتب و تمیز تحویلش می‌دهیم.

برای به دست آوردن یکسری چیز‌ها  گاهی چیز‌های با ارزش‌تری را هم از دست می‌دهی. ما سعی کردیم اعتماد و اطمینان را جلب کنیم تا اعتبار لازم را داشته باشیم. هر کاری استرس‌ها و نگرانی‌های خاص خودش را دارد. اگر دستگاه خراب شود قطعاتش در بازار هست، ولی با  قیمت‌های بالا، چون همه قطعات وارداتی است. مواد اولیه گران و قیمت بالای کالای تمام شده برای مشتری استرس‌های این روز‌های ماست. اگر سازمان‌هایی مثل شهرداری، نمایشگاه برگزار کنند که غرفه‌ها رایگان باشد و بتوانیم نمونه کاری را آنجا عرضه کنیم خیلی خوب است. مشتریان جدیدی را جذب می‌کنیم».

در پایان صحبت‌هایشان از اتحادیه می‌پرسم که سر درد دلشان باز می‌شود. می‌گویند: «اتحادیه می‌چرخد و هرکس کمی قیمت را بالاتر تعیین کند جریمه می‌شود. در صورتی که به کسی که قیمت را پایین بزند، کاری ندارند. این‌طور نمی‌شود که هرکس دلش بخواهد از کیفیت کار کم کند و قیمت محصول را بکاهد. باید شاخص‌هایی کیفی تعیین شود و ملاک‌هایی برای قیمت محصولات تولیدی ارائه شود».



* این گزارش، دوشنبه ۹ مهر ۱۳۹۷ در شماره ۳۱۰ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44