کتاب - صفحه 44

ادامه فعالیت‌های فرهنگی کتابخانه شهیدحسین حریری در فضای مجازی
به گواهی بسیاری از هم‌محله‌ای‌ها، کتاب خانه شهید حسین حریری شیوع کرونا را به فرصت تبدیل کرده است. به‌ویژه از وقتی کارگاه‌های مختلفش را به فضای مجازی منتقل کرد. پرمخاطب‌ترین کارگاه این کتاب خانه کارگاه خانواده است که با فعالیت در فضای مجازی حالا مخاطبان جدیدی از شهرهای مختلف ایران و حتی خارج از کشور دارد و اعضا به‌طور آنلاین از آن استفاده می‌کنند.
من خراسانی‌ام، این است کمال من
استاد احمد کمال‌پور که در فاصله سال‌های ١٢٩٧ تا ١٣٧٩ هجری‌شمسی در مشهد زندگی کرده است، یکی از مشاهیر ادب خراسان در دوران معاصر به‌شمار می‌آید که در قصیده‌سرایی از شاعران توانمند روزگار خویش بوده است. امروزه در هیچ‌یک از محافل جدی ادبی نیست که یادی از مرحوم استاد کمال نباشد. استاد کمال نه‌تنها شاعری بزرگ و قصیده‌سرایی ماهر بود، بلکه از نظر شخصیت اخلاقی نیز انسانی والامقام و نمونه بود.
جادوی کلمات؛ روایت دارنده نشان برتر هنری از قدرت کلام شاعر
در یک شهر می‌بینیم به عنوان مثال دو شاعر خوب زندگی می‌کنند، اما مردم همان شهر حتی اسم این شعرا را نشنیده‌اند. استان خراسان مهد شعر و ادب است و خیلی دردناک است که وقتی به طوس می‌رویم به جای اینکه شکوه آن مبهوتمان کند، از غربت فردوسی دلمان می‌گیرد. کاخ شکوه این شاعر حماسی که شهرت جهانی دارد، در حال خاک خوردن است و این‌ها موجب ناامیدی شعرا و نویسندگان می‌شود. این بخشی از گفته‌های جواد گنجعلی است که می‌گوید برای بستر سازی فرهنگی باید از مدارس و به ویژه از دبستان‌ها شروع کرد.
گریزی بر زندگی جلال‌آل‌احمد که بولواری در منطقه 11 به نامش است
نام جلال‌آل‌احمد در منطقه 11 فقط یک چهره ادبی و سرشناس کشور نیست، بلکه یک خیابان و محله در این منطقه به نام این چهره سرشناس نام‌گذاری شده است. جلال‌آل‌احمد همسر سیمین دانشور نویسنده و مترجم سرشناس ایرانی هم بود که او را نیز همگان به عنوان یک چهره ادبی سرشناس می‌شناسند.
«حسین فولکسی» از کما تا شهادت
روایت مردان جنگ همیشه شنیدنی است، اما گاهی این قصه آن قدر پر غمزه و کرشمه است که چاره ای جز مات شدن در مقابلش نداری؛ گاه فقط رشک و حسرت برایت می ماند؛ گاه فکر می کنی صفحات افسانه ای دور را تورق می کنی و گاه می مانی چرا آن روزگار آن ها بودند و این روزگار تا این حد غریب اند و تنها. روایت سردار شهید محمدحسین بصیر، فرمانده شجاع گردان کوثر لشکر ٢١ امام رضا(ع) از همان روایت هاست.
ما افسانه نبودیم
سال‌های سال ادبیات و کتاب ‌های منتشر‌شده در‌زمینه دفاع مقدس، با غلو و بزرگ‌نمایی، مقدس‌سازی و متمایز جلوه‌دادن رزمندگان همراه بود و در اکثر قریب‌به‌اتفاق این آثار، نقد شرایط موجود در جبهه، انسان‌های حاضر در جنگ و انتقاد از برخی رویه‌ها، شیوه مدیریت در جنگ و‌... به تابویی تبدیل شده بود که شکستنش کار آسانی نبود اما طی سال‌های اخیر از روایتگری صرف در این‌گونه آثار به ثبت تاریخ شفاهی رسیده‌ایم.
روایت زندگی شاعر محله کلاهدوز که بیش از نیم قرن امام جماعت است
تا 13سالگی از خواندن و نوشتن خبری نبود. نخستین چیزی که یاد گرفتم بنویسم1333 بود. شماره همان سالی که نوشتن شده‌ بود همه علاقه‌ام. در همین سال بود که من علاقه‌مند شدم خواندن و نوشتن را بیاموزم و به هر کسی می‌رسیدم که سواد داشت چیزی از او یاد می‌گرفتم. یکی از کسانی که از او زیاد سؤال می‌کردم مرد سیاه‌چهره، لاغر اندام و خوش‌اخلاقی بود که پشت چرخ چاه می‌نشست. یکی از راهنمایی‌های او این بود که بارها می‌گفت اگر کسی تصمیم داشته باشد می‌تواند با ده‌شاهی، کارخانه قند آبکوه را بخرد. روزی از او پرسیدم حسن چگونه نوشته می‌شود؟ به من یاد داد.