کتاب - صفحه 40

ماجرای یک کولبری متفاوت
کتاب ‌هایی که سیداحمد حسینی- همان مردی که کسبه او را با نام «کولبر کتاب » می‌شناسند- بساط می‌کند برای فروش نیست، برای امانت است. کوله آقای حسینی در واقع یک کتاب خانه سیار ویژه کسبه و قشری است که خودش می‌گوید هیچ‌کس در جامعه به فکرشان نیست. خودش کتاب ‌ها را می‌آورد، خودش می‌آید پس می‌گیرد و البته هیچ پولی هم برای حق عضویت یا حتی حمل و نقل دریافت نمی‌کند. حالا همه کسبه او را می‌شناسند و خیلی‌هایشان عضو کتاب خانه کوله‌ای‌اش شده‌اند، ولی اوایل به او مشکوک می‌شدند و با خودشان می‌گفتند مگر می‌شود کسی رایگان این همه وقت و انرژی بگذارد؟!
افزایش مطالعه در اوقات فراغت
کتاب خانه عمومی دکتر علی شریعتی در خیابان امام خمینی(ره) یکی از قدیمی‌ترین کتاب خانه عمومی شهرمان است. این مکان که وابسته به نهاد کتاب خانه‌های عمومی کشور است، در سال1303 شمسی تأسیس شده و امروز 94سال از عمر آن می‌گذرد. این فضا تا قبل از اینکه کرونا مهمان ناخوانده شهرمان شود، هر روز پذیرای علاقه‌مندان به کتاب بود. اما از بعد کرونا همانند بسیاری از پاتوق‌های فرهنگی تعطیل شد. مدیر کتاب خانه‌ در زمینه تأثیر کرونا بر کارش می‌گوید: «گرچه این اتفاق کتاب خانه‌ها را بست اما کتاب ‌داری را نتوانست به تعطیلی بکشاند.» مریم جمیلی که 25سال سابقه کاری دارد و از سال1396در این کتاب خانه مشغول به کار شده است، هر روز شاهد رفت‌وآمد شهروندان کتاب ‌خوان به این کتاب خانه بوده است.
چاپ کتاب «مریض» در روزهای بیماری کرونا
سیدشهاب شاه عالمی می‌گوید: از 10سال پیش، نویسندگی را به‌طور حرفه‌ای شروع‌کردم، به عنوان یک نویسنده و منتقد ادبی بیشتر در حوزه طنز فعالیت می‌کردم و نوشته‌هایم عموما در نشریاتی همچون روزنامه خراسان( هفته‌نامه جیم)، آفتاب یزد و وقایع الاتفاقیه به چاپ رسید و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.
داوطلب کتاب‌خوان
پدرم با تحصیلات امروزی خیلی موافق نبود، اما من خاطرات شیرینی از تحصیل کنار پدرم به یاد دارم، زیرا نزد او به شیوه مکتب‌خانه‌ای درس خواندم و نوشتن را هم از پدرم یاد گرفتم. شیوه مکتب‌خانه به این شکل نیست که از همان نخست حروف الفبا را آموزش دهند. ابتدا قرآن را فرا می‌گرفتیم و سپس هجی، روان‌خوانی و تجوید آموزش داده می‌شد و در نهایت فارسی‌خوانی شروع می‌شد. من کتاب ‌های زیادی از جمله عاق والدین، شاهنامه، هفت پیکر نظامی‌گنجوی و ... را با پدرم خواندم، یعنی او این کتاب ‌ها را درس می‌داد. او می‌خواند و ما تکرار می‌کردیم. آن‌قدر می‌خواند که ما در خواندن آن‌ها روان می‌شدیم. بعد از خواندن، نوشتن را به من یاد داد که آن هم به شیوه سرمشق بود.
 بانوی قهرمان دریادل
کتاب با خنده آغاز و روایت می‌شود و از آنجا که قرار نیست آخر هر خنده‌ای باز هم خنده باشد، انتهای کتاب حسابی اشک را درمی‌آورد و دل را می‌سوزاند. این کتاب در ۲ بخش «زندگی» و «دوباره زندگی» توسط مریم قربان‌زاده، نویسنده دفاع مقدس، نگاشته شده و از مجموعه کتاب ‌های تاریخ شفاهی زنان قهرمان، دربرگیرنده خاطرات مرحومه «فاطمه دهقانی»، همسر سردار شهید «ابوالفضل رفیعی»، جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر است.
روایت زندگی دکتر اردلان؛ استادِ اخلاق
ریحانه سادات اردلان، چهارمین دختر استاد اردلان درباره زندگی شخصی پدرش می‌گوید: از خصایص مشخص پدرم، چهره گشاده و تواضع بیش از حدش بود، نظم و پاکیزگی فراوان، آراستگی ظاهری و باطنی او، سبب می‌شد تا همه اطرافیان نگاه ویژه‌ای به او داشته باشند. به گفته دانشجویان پدر، کلاس‌های درسی‌اش به نوعی کلاس زندگی محسوب می‌شد و در کنار آموزش مباحث مرتبط با درس، به فراگیری مسائل دینی و تربیتی هم تأکید داشت.
کار دل، با حساب و کتاب نمی‌خواند
از همان شروع، کار فروش کتاب درآمد چندانی نداشت و فقط هزینه‌های خودش مثل کرایه و هزینه آب وبرق را تأمین می‌کرد. از چندسال قبل درآمد ما از فروش کتاب به حدی کم شد که حتی تأمین‌کننده این هزینه‌ها هم نبود. همکاران من حتی گاهی اوقات پول کرایه مغازه و قبض برق و آب را از جیب خودشان می‌دادند. اما به دلیل عشق و علا قه‌ای که به کتاب داریم و آرامشی که محیط کارمان برایمان ایجاد می‌کند دوام آورده‌ایم. این بخشی از گفته‌های محمدباقر توکلی جاغرق درباره این شغل است.