دکتر سیدعلی اردلان جوان در مردادماه سال 1324 در خیابان منوچهری مشهد دیده به جهان گشود. او در یک خانواده ساده و پایبند به اصول مذهبی بزرگ شد و پس از گذراندن دورههای تحصیلی، مشغول به کار شد. در طول دوران زندگی خود آنقدر خوش درخشیده که نام نیکی از خود برجای گذاشته است. این استاد فقید 13 اردیبهشت ماه سال 1397 دارفانی را وداع گفت. استاد ساکن محله موسوی قوچانی بود. به پاس گرامیداشت این مرد فرهیخته با دخترش به گفتوگو مینشینیم.
ریحانه سادات اردلان، چهارمین دختر استاد، است. او درباره پدرش توضیح میدهد: پدرم تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان طاهری و دبیرستانهای ابن یمین و فیوضات به پایان رساند. در دوران تحصیل جزو شاگردان رتبه نخست و ممتاز کلاس بود؛ تا اینکه در سال 1343 به دریافت دیپلم ادبی نائل آمد و در همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات مشهد مشغول به تحصیل شد. تحصیلات دانشگاهی را نیز با احراز رتبه نخست، در سال 1347 به پایان رساند و در سال 1354 همزمان با اشتغال، در آزمون ورودی فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی پذیرفته و مشغول به تحصیل شد.
او پایان نامه خود را با عنوان «عنصر خیال در شعر خاقانی» در دو جلد و حدود 950 صفحه به رشته تحریر در آورد و در نهایت با درجه ممتاز مدرک فوق لیسانس را کسب کرد.پدرم، پس از آن در سال 1369 در آزمون ورودی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد شرکت کرد و با کسب رتبه نخست، در این دوره پذیرفته و مشغول ادامه تحصیل شد. در مهر ماه 1374 به دفاع از پایاننامه خود تحت عنوان «تصحیح و تعلیق بر دستور الغه ادیب نطنزی» پرداخت و درجه ممتاز دکتری را دریافت کرد.
او با اشاره به سوابق کاری پدرش بیان میکند: پدرم در سال 1348 به خدمت سربازی اعزام شد و تا فروردین 1350 خدمت نظام را انجام داد. حدود سه ماه قبل از پایان دوره خدمت سربازی از سوی یکی از استادان خود، به نام آقای دکتر رجائی در سال 1350 به عنوان معاون موزه آستان قدس رضوی مشغول به کار و یک سال بعد به ریاست آن منصوب شد. مدتی بعد با تقاضای خود مبنی بر انتقالش به کتابخانه آستان قدس رضوی موافقت شد که پس از انتقال به فهرستنگاری کتب خطی پرداخت. زمان زیادی نگذشته بود که مأموریت یافت کاخ ملکآباد را به کتابخانه و موزه مبدل سازد و خود به ریاست آن برگزیده شد.
از خصایص مشخص پدرم، چهره گشاده و تواضع بیش از حدش بود، نظم و پاکیزگی فراوان، آراستگی ظاهری و باطنی او، سبب میشد تا همه اطرافیان نگاه ویژهای به او داشته باشند
پدرم در سال 1360 دوباره به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی بازگشت و 3 سال بعد مأمور ایجاد موزه قرآن شد و مسئولیت اداره موزههای آستان قدس رضوی به عهده او محول شد. او در سال 69 با اجازه تولیت وقت آستان قدس رضوی به ایجاد موزه تمبر و اسکناس مبادرت کرد. پس از آن در سال 1386 مرتبه استادیاری گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد را کسب کرد.
خانم اردلان ادامه میدهد: دکتر از سال 1372 تا 1377 ریاست اداره کل کتابخانه مرکزی و مرکز آستان قدس رضوی را برعهده داشت و بعد از آن به مدت 3 سال متوالی مدیریت گروه رجال و مفاخر، معاونت کل مرکز خراسانشناسی به وی واگذار شد. این استاد در سال 1380 دوران بازنشستگی خود را با همکاری با کتابخانه آستان قدس رضوی و نوشتن کتاب و مقالههای مختلف از جمله نوشتن فهرست تحلیلی 160 نسخه کتاب و رساله از نسخههای خطی کتابخانه مسجد گوهرشاد درون یکصد مجلد آغاز کرد.
او سالهای زیادی از عمرش را صرف مطالعه و نوشتن کرد و علاوه بر تدریس در دانشگاههای مختلف مشهد، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه را برعهده داشت و در طول سالهای خدمتش بارها به عنوان استاد نمونه معرفی شد. زنده یاد دکتر سیدعلی اردلان جوان در طول عمر با برکت خود علاوه بر آموختن علوم مختلف و تربیت هزاران دانشجو به فراگرفتن و حفظ علوم قرآنی، نهجالبلاغهخوانی و صحیفه سجادیه پرداخت و از آنها در زندگی خود استفاده کرد.
اودرباره زندگی شخصی و در بیان خصوصیات بارز اخلاقی پدرش میگوید: استاد اردلان، در سال 1351 با خانم اکرم علوی مقدم ازدواج کرد و ماحصل این زندگی مشترک 5 فرزند دختر است. از خصایص مشخص پدرم، چهره گشاده و تواضع بیش از حدش بود، نظم و پاکیزگی فراوان، آراستگی ظاهری و باطنی او، سبب میشد تا همه اطرافیان نگاه ویژهای به او داشته باشند. به گفته دانشجویان پدر، کلاسهای درسیاش به نوعی کلاس زندگی محسوب میشد و در کنار آموزش مباحث مرتبط با درس، به فراگیری مسائل دینی و تربیتی هم تأکید داشت.