ارتش

عیسی سرکوهی، دوبار طعم اسارت را تجربه کرده است
روز بعد از عملیات فتح‌المبین، جسم خونین او را روی بقیه پیکرهای نیمه‌جان رزمنده‌ها انداختند. این سرآغاز بود تا ۹‌سال اسارت برایش رقم بخورد؛ او که پیش از این هم به دست دموکرات‌های کردستان، اسیر شده بود.
ساکن محله رسالت یکی از سربازان نبرد ظفار بود
محمداسماعیل حیدری یکی از ساکنان خیابان طلوع در محله رسالت است که در نبرد ظفار حضور داشته است. او روایتی متفاوت از آن روز‌ها دارد.
محله امام خمینی (ره)، محل پادگان ارتش!
محله امام خمینی (ره) که نامش را از اصلی‌ترین خیابان آن گرفته است، پیش از انقلاب با نام خیابان عدل پهلوی شناخته می‌شد و بعد از انقلاب به امام خمینی (ره) تغییر نام داد.
محمد صادقی مسئول اردوگاه اسرای عراقی بود
محمد صادقی ۸۵ ماه سابقه حضور در جبهه دارد، از این میان ۵۷ ماه آن را در زمان جنگ سپری کرده و مدتی هم در اردوگاه اسرای عراقی در پادگان تربت جام خدمت کرده است.
سمائی در آسمان
سردار شهیدغلامرضا سمائی، از پیش‌کسوتان دفاع مقدس است که پنجم آبان ۱۳۹۵ در سوریه به درجه رفیع شهادت رسید.
خاطرات تلخ و شیرین ۸ سال حضور در جنگ تحمیلی
احمد شرفخانی تعریف می‌کند: سر خیابان منتظر تاکسی ایستادم. مسیر را می‌گفتم و پول را نشانشان می‌دادم، اما ماشینی با این پول کم توقف نمی‌کرد.
پس‌لرزه‌های اسارت پس از ۳۳ سال
سرهنگ محمد باری، از فرماندهان جبهه و جنگ، از روز‌های سرد دی‌ماه ۶۰ تا ۲۹‌مرداد‌۶۹ همراه هشت‌سربازش اسیر شد؛ اسارتی که دردش از درد‌های بسیار زمان رزمندگی‌اش چندین‌برابر بدتر بود.